جنایت هولناک پسر جوان به خاطر یک بوسه/ عکس
به گزارش خبرآنلاین، «حسن-ش» متهم پرونده جنایی که با دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری تحت تعقیب کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفته بود، بالاخره بعد از ۲ ماه فرار خود را تسلیم قانون کرد و در حالی که مقابل میز عدالت ایستاده بود، به سوالات تخصصی قاضی ویژه قتل عمد مشهد پاسخ داد.
این متهم جوان در حالی که ادعا میکرد جنایت مذکور به خاطر یک بوسه رخ داد، به تشریح جزئیات این ماجرای تکاندهنده پرداخت و پس از معرفی کامل خود درباره چگونگی وقوع این حادثه وحشتناک گفت: حدود آخر شب نهم مهر بود، اما ساعت دقیق را به خاطر ندارم. آن شب در محل بازی فوتبالدستی به همراه دوستانم مشغول مشروبخوری بودیم و گروه دیگری هم که «امید» (مقتول) با آنها بود، در آن سوی دیگر مشروب میخوردند.
وی ادامه داد: وقتی پای میز فوتبالدستی سرگرم بازی بودیم، امید به بیرون از آن مکان رفته بود. در یک لحظه دیدم جوانی که با یکی از دوستانم به نام «الف» مشکل داشت، او را بوسید و قصد داشت برایش مزاحمت ایجاد کند. من هم بلافاصله به سراغ آن جوان رفتم و او را از محل بازی بیرون انداختم. ولی آن جوان بیرون از آنجا به طرف امید رفت و نمیدانم در گوش او چه گفت که ناگهان امید شروع به توهین و فحاشی کرد.
متهم اظهار کرد: چند نفر او را گرفته بودند که من بیرون آمدم و گفتم «چیه امید!» در همین حال به سوی خودرویم رفتم که آنجا پارک بود. چاقو را از داشبورد برداشتم تا او را بترسانم و به جای دعوا گفتگو کنیم، ولی او هم چاقو کشید که من جاخالی دادم. در همین حال اولین ضربه من به ساعد دستش خورد. من که مست بودم و تلوتلو میخوردم، زمین افتادم و سپس در حالی سوار بر خودرو شدم که بهسختی میتوانستم سوراخ سوئیچ را پیدا کنم. با این ادعای متهم، سوالات فنی و انحرافی قاضی دکتر صفری وارد مرحله جدیدی شد.
آیا امید را از قبل میشناختید؟ بله بیشتر از ۱۰ سال است که یکدیگر را میشناسیم. هر شب و در همان محل فوتبالدستی بازی میکردیم.
چرا در خودرو چاقو داشتید؟ چاقو و آچار همیشه در ماشین دارم، به همین خاطر هم اول چاقو را از داشبورد برداشتم.
فرد دیگری هم با امید درگیر شد؟ نه، همه میترسیدند.
چند ضربه زدید؟ فکر کنم یک ضربه.
امید هم چاقو داشت؟ بله، یک قمه دسته چوبی به همراه داشت، ولی ضرباتی که به سوی من روانه کرد هیچکدام به من نخورد.
شما چه نسبتی با «الف»داشتید که با جوان مزاحم او برخورد کردید؟
متهم در حالی که به زبان جاهلی سخن می گفت پاسخ داد: بچهمحل کوچیک ماست. من فقط او را بیرون کردم، ولی فاز فردینی گرفت.
خودتان رانندگی کردید؟ بله، بعد از آنکه سوار خودرو شدم، چاقو را از داخل خودرو بیرون انداختم و به منزل خودمان رفتم. آنجا کمی پول برداشتم و فرار کردم.
چیزی به خانوادهات گفتی؟ فقط گفتم فردی را با چاقو زدم، فکر کنم مرده است.
شما که مدعی هستید یک ضربه به ساعد او زدهاید، پس چگونه تصور کردید که از دنیا رفته است؟ وقتی داخل خودرو نشسته بودم که فرار کنم، با چشم خودم دیدم که امید روی زمین افتاد و ترسیدم.
چاقوی شما خونآلود بود؟ بله، ولی با کس دیگری درگیر نشدم. چون امید ناسزا گفت و فحش داد تنها با او درگیر شدم.
چقدر مشروب مصرف کردید؟ مست بودم، ولی وقتی با یکی دعوا داشته باشی، او را اشتباه نمیگیری. امید سر و صدا میکرد و تابلو بود.
خودت مشروب تولید میکنی؟ در حال تولید مشروبات بودم، ولی قسمت نشد از مشروبات تولیدی خودم استفاده کنم. آن شب هم عرقسگی خوردم.
سابقه داری؟ سابقه زندان ندارم، ولی سابقه درگیری و نزاع دارم.
خدمت سربازی هم رفتهای؟ رفتم، ولی در همان دوره آموزشی که در اراک بودم، فرار کردم چون مدام دعوا میکردم. تصمیم گرفتم دیگر به محل خدمت برنگردم.
قصد قتل داشتید؟ نه بابا، ننهام قاتل است یا بابام که من کسی را بکشم؟! اول قصد نداشتم او را بزنم، اما وقتی روی زمین افتادم و بلند شدم دیگر قصد داشتم او را بزنم.
چرا خودت را در تهران تسلیم قانون کردی؟ بعد از فرار به تهران رفتم و آنجا کار می کردم. می خواستم خودکشی کنم که ننه و بابام به کسی رو نزنند، ولی صاحبکارم گفت برو خودت را معرفی کن. من هم که میدانستم پلیس مشهد دیر یا زود به سراغم میآید، خودم را تسلیم کردم.
بامداد نهم مهر گذشته طی نزاع وحشتناکی که در بولوار بهمن خواجه ربیع مشهد و هنگام قمار در بازی فوتبال دستی رخ داد، جوان ۲۴ سالهای به نام «حسن-ش» با ضربات چاقو جوان ۳۲ ساله دیگری به نام امید را نقش بر زمین کرد، اما مجروح این حادثه در بیمارستان شهید هاشمی نژاد جان باخت و بدین ترتیب تحقیقات گسترده ای با دستورهای ویژه قاضی باتجربه جنایی، به سرپرستی سروان آرمین منفرد (افسرپرونده) آغاز شد.
طولی نکشید که منزل محل اقامت متهم فراری شناسایی و بازرسی شد که در نتیجه مقادیر زیادی مشروب در حال ساخت کشف و معدوم شد، ولی از متهم فراری خبری نبود تا اینکه دامنه ردزنیهای اطلاعاتی به تهران رسید و در حالی که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد با راهنمایی های قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد قصد داشتند عملیات دستگیری وی را آغاز کنند، ناگهان متهم ۲۴ ساله به پلیس آگاهی تهران رفت و خود را تسلیم قانون کرد.
با انتقال متهم به مشهد، وی به تشریح چگونگی وقوع این جنایت در حضور قاضی صفری پرداخت و جزئیات این ماجرای تکاندهنده را در حالی فاش کرد که ابتدا سروان منفرد (افسرپرونده) خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در مراحل بازجویی را مقابل دوربین قوه قضاییه توضیح داد.
۴۷۲۳۶