اخبار بین الملل

اسناد کمتر دیده شده از مراسم سالگرد ۱۶ آذر

خبرگزاری خبرآنلاین

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین فرهاد فخرآبادی در روزنامه هم‌میهن نوشت، یک اشتباه کافی است تا حرکتی آغاز شده و سال‌های سال موج این حرکت، دامن‌گیر اشتباه‌کنندگان باشد. عرصه سیاست در جهان کم از این اشتباهات و حرکات نسنجیده و غیرتاکتیکی ندیده؛ اشتباهاتی که زمینه‌سازی برای حرکتی بزرگ شده و آتشی را به مرور روشن کرده که دودمان یک سیستم سیاسی را بر باد داده و سرنوشتی متفاوت را برای ملتی رقم زده است.

۱۶ آذر ۱۳۳۲ از آن دسته از اتفاقات است؛ اتفاقی که شاید در آن مقطع از سوی پهلوی دوم این‌گونه برداشت می‌شد که با کشته شدن سه دانشجو اتفاق مهمی رخ نخواهد داد و آن روز و برخورد خشن و کشیدن اسلحه مقابل دانشجوها خیلی زود از یادها خواهد رفت، اما چنین نشد و هر سال که گذشت، پهلوی بیشتر از قبل در سالروز آن کشتار با دانشگاه و دانشجو درگیر شد.

درباره چگونگی رخ دادن آن روز در دانشگاه، بسیار سخن گفته شده است اما اخیراً اسنادی از «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» به‌ دست‌مان رسیده که حاوی نکته‌هایی پیرامون برخی سالگردهای ۱۶ آذر در دانشگاه‌های معتبر کشور و تلاش‌های ساواک و شهربانی‌ها برای پیش‌گیری از اعتصابات و تجمع دانشجوها است؛ تلاش‌هایی که با گذشت زمان نه‌تنها نتوانست جنبش دانشجویی را مهار کند، بلکه در پی هر بگیر و ببند بعدی بر آتش نارضایتی‌‎ها افزود و در نهایت و با همه تلاش‌های حکومت وقت به نتیجه نرسید و جنبش‌های دانشجویی‌ یکی از ارکان انقلاب شدند؛ از جمله محرک‌‎های مردم برای تصمیمی بزرگ در سال ۱۳۵۷.

به عبارتی آتش آن اعتراضات به دلیل عدم پاسخ‌گویی و بی‌توجهی مسئولان سال به سال شعله‌ورتر شد تا به ۱۳۵۷ رسید. همه این سال‌ها روز شانزده آذر به یاد سه دانشجو مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی و مهدی شریعت‌رضوی که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (حدود چهار ماه پس از واقعه کودتای ۲۸ مرداد همان سال) در دانشگاه تهران کشته شدند، گرامی داشته می‌شود. روز دانشجو ماند و جنبش دانشجویی زنده است تا نشان داده شود که هیچ زور و اسلحه‌ای نمی‌تواند راه دانشجو در مطالبه‌گر بودن را سد کند. در ادامه نگاهی به برخی از اسناد مذکور می‎اندازیم. 

در تاریخ ۱۳ آذر، کمیته اطلاعاتی استان آذربایجان شرقی جلسه‌ای تشکیل داده و در فاصله سه روز مانده به سالگرد ۱۶ آذر، مباحثی در راستای ممانعت از تجمع دانشجویان در دانشگاه تبریز (آذرآبادگان) صورت می‌گیرد و نامه‌ای برای اعلام آماده‌باش به مامورین اداره شهربانی آذربایجان شرقی برای مقابله با تظاهرات احتمالی دانشجویان در سالگرد ۱۶ آذر ارسال می‌شود.

در نامه ساواک آمده است: «ممکن است در روز ۱۶ آذر عناصر مضره به منظور اخلال نظم، تحریکاتی در دانشگاه تبریز صورت گیرد. دستور فرمایید برای جلوگیری از هرگونه تحریک و اخلال نظم، اقدامات لازم بعمل آید.» 

یکی از اسناد مهمی که در این سال از ساواک موجود است، پیرامون جلسه‌ای است که روز دوم آذرماه شورای مرکزی جبهه ملی در منزل الله‌یار صالح برگزار می‌کند؛ جلسه‌ای که در آن تعدادی از دانشجویان عضو جبهه ملی و نهضت آزادی همراه با چهره‌هایی مانند الله‌یار صالح، هدایت متین‌دفتری، شاپور بختیار، کریم سنجابی، داریوش فروهر حضور داشتند و در آن درباره برنامه‌های ۱۶ آذر بحث می‌شود. ساواک در دستور جلسه محرمانه‌ای جزئیاتی از این جلسه را بیان کرده است.

در این جلسه، دانشجوها درباره این موضوع حرف می‌زنند که قصد دارند در روز ۱۶ آذر تظاهراتی را انجام دهند. در ادامه، ساواک در بخشی از گزارش خود درباره این جلسه می‌آورد: «اللهیار صالح صحبت می‌کرد که این دانشجویان حرارت زیادی دارند و می‌خواهند تظاهرات بیش‌تری انجام دهند، در صورتی که اگر این‌ها حرارت به خرج دهند، دستگاه نیز با حرارت جلوی آن‌ها خواهد ایستاد و بچه‌های مردم کشته می‌شوند. آن وقت کیست که جواب پدر و مادر آن‌ها را بدهد. باید خیلی با ملایمت پیشرفت کرد. صالح اضافه کرد که ۵۵۳ نفر از دانشگاهیان نام‌نویسی کرده‌اند که در این تظاهرات شرکت کنند.»  

در این سال اعلامیه‌هایی از سوی فعالان دانشجویی به مناسبت فرا رسیدن سالگرد شانزدهم آذر منتشر می‌شود که برخی از این اعلامیه‌ها به‌ دست ساواک می‌رسد. در یکی از این اعلامیه‌ها (که تاریخ دقیق انتشار آن مشخص نیست) در موسسه ملی زبان در شهر تهران نوشته‌ شده، ۱۶ آذر با عنوان «روز دانش‌آموز و دانشجویان» خطاب شده است.

پس از این‌که به صورت کوتاه اشاره‌ای به ماجرای ۱۶ آذر شده است، در بخش پایانی از این بیانیه این‌گونه نوشته شده است: «شاه خائن باید بداند که به هیچ وسیله‌ای نمی‌تواند در اتحاد مقدس بین قلب‌های ستمدیده ما دانشجویان، دانش‌آموزان و روشنفکران مبارز خللی وارد آورد و بالاخره این انتظار مقدس توده‌های پابرهنه و روشنفکری کاخ ظلم را ویران خواهد کرد.» 

اما درباره این سال، علاوه بر اعلامیه منتشرشده، یکی از گزارش‌هایی که ساواک تهران نوشته بود و با قید محرمانه در تاریخ ۶ آذر ۱۳۴۵ به ارکان بالایی ساواک ارسال شد، گزارشی بود مبنی بر این‌که دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در تاریخ سوم آذرماه جلسه‌هایی برگزار کرده و در آن درباره فعالیت‌های ضداستعماری پاتریس لومومبا در کنگو بحث کرده‌اند و همچنین در این جلسه‌ها نکته‌هایی درباره برگزاری مراسم سالگرد ۱۶ آذر بیان شده است.

در بخشی از این گزارش آمده که در آن روز در کلاس‌های درس دانشکده برخی دانشجوها درباره لومومبا حرف زده‌اند و در کلاس‌های درس بحث‌هایی درباره او در جریان بوده است. یکی از دانشجوها گفته است: «اگر لومومبا می‌خواست مثل سران مملکت ما خود را بفروشد، حتماً او را نمی‌کشتند و حالا بر مسند نخست‌وزیری تکیه زده بود. تازه ما حق نداریم که با شکم سیر درباره مردم گرسنه کنگو قضاوت کنیم.» در بخش دیگری از این گزارش، به نقل از دانشجویی به نام حسین مفتاح آمده است: «امسال گویا کوچک‌ترین خبری نباشد. اگر ما می‌توانیم اطلاعیه بدهیم کافی نیست. ما امروز چند کار انجام خواهیم داد. خوب است عکس‌هایی از سه نفر شهر دانشکده فنی را داشته باشیم. من از زندان و اخراج از دانشگاه نمی‌ترسم. چنانچه باید چند سال پیش لیسانسه می‌شدم.» یکی دیگر از دانشجوها به نام زرافشان نیز در این جلسه می‌گوید: «هنوز عده زیادی نمی‌دانند که ۱۶ آذر یعنی چه وگرنه عده زیادی از دانشجویان خونشان به جوش می‌آید.» 

سندی که از بین اسناد ساواک درباره این سال پیرامون موضوع ۱۶ آذر به‌ دست آمده است، مربوط به اظهارات فردی به نام شکور عبدالهی، یکی از مبارزان است که در تاریخ هفتم مهر ۱۳۴۷ توسط ساواک با مُهر خیلی محرمانه نوشته شده است. در بخشی از این سند نوشته شده است: «شکور عبدالهی اظهار داشت حتماً بایستی تظاهراتی در سالگرد شهدای دانشگاه فنی دانشکده فنی در دانشگاه تهران انجام پذیرد و لزوم ارتباط با مهندس مهدی بازرگان را تاکید می‌نمود. وی از دوستان مبارز نام برد و گفت من در مبارزان سیاسی دوستانی فراهم آورده‌ام و از آذربایجان شخصی به نام علی حسینی را نام برد.» در بخش دیگری از این سند، ساواک نوشته که عبداللهی از فردی با نام «بهنام» یاد کرده و نکاتی را درباره او گفته است. فامیلی بهنام از سوی عبدالهی اعلام نمی‌شود اما ساواک در پی‌نوشت این نامه نوشته که به نظر می‌رسد فرد مورد نظر، «علی‌اصغر بهنام» است.

در بخش دیگری از این سند آمده است: «عبداللهی گفت، بنابر اظهارات تلویحی بهنام، فروهر چند ماه قبل با دکتر امینی ملاقات و ائتلاف نموده و اظهارنظر کرد که جبهه ملی باید از دکتر امینی بترسد، چون او در شاه نفوذ دارد و آمریکا تاییدش می‌کند و اگر سوار کار شود، می‌خواهد نقش مصدق را بازی کند.» 

در سندی که از این سال به‌ دست آمده، شهربانی استان آذربایجان خاوری خطاب به سازمان اطلاعات و امنیت نامه‌ای با مُهر خیلی محرمانه ارسال می‌کند که در آن نوشته شده، «ساعت هفت صبح روز شانزده آذر، تعداد ۲۴برگه اعلامیه خطی که جلوی دانشکده‌های دانشگاه آذرآبادگان پخش شده بود، جمع‌آوری شد.» در ادامه تصویر این اعلامیه‌ها پیوست شده است. در متن اعلامیه آمده: «دانشجوی عزیز، ۱۶ آذر روز مبارزات و اعتراضات دانشجویی علیه هرگونه بی‌عدالتی است. از رفتن به کلاس‌ها خودداری کنید.» 

یکی از اسنادی که از این سال موجود است، نامه‌ای است که ساواک در تاریخ ششم آذرماه با مُهر خیلی محرمانه دریافت کرده است. در این نامه نوشته شده است: «طبق اطلاع واصله، قرار است دانشجویان دانشسرای عالی تهران روز ۱۶ آذر اعتصاب نمایند. این اعتصاب بنا به تحریک ۵ نفر از دانشجویان است که نام آنان تا این لحظه، منتشر نگردیده است و شایع است چندی قبل مبادرت به پخش اعلامیه در حسینیه ارشاد نیز نموده‌اند.»

در ادامه، نظریه کمیته این‌گونه آمده است: «مفاد گزارش و خبر به نظر صحیح می‌رسد، ضمناً به بخش مربوطه آموزش لازم جهت روشن نمودن اسامی ۵ نفر دانشجویان ذکرشده، داده نشده است.» در صفحه دیگری از این سند، به صورت دست‌نویس آمده است که در تاریخ ۱۳ آذر حدود ۶۰ برگ اطلاعیه دست‌نویس در مورد ۱۶ آذر و تحت عنوان روز دانش‌آموزان و دانشجویان توسط افراد ناشناس در کریدور طبقات دانشکده زبان پخش گردیده است. 

البته در سندی دیگر، ساواک گزارش داده است که دانشجویان دانشکده فنی نیز تصمیم دارند در روز ۱۶ آذر اعتصاب کنند و به همین علت لازم است تا تدابیر لازم برای مقابله با تظاهرات‌کنندگان انجام شود. در ادامه گزارش‌هایی دیگر درباره دانشکده فنی به ساواک می‌رسد. در ابتدای یکی از این گزارش‌ها آمده است: «روز چهارشنبه ۱۵ آذر طبق قرار قبلی که بین دانشجویان گذاشته شده است، یک دقیقه سکوت در دانشکده فنی دانشگاه تهران برقرار خواهد شد.»

یکی دیگر از اسنادی که از این سال موجود است، مربوط به نامه‌ای است که امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت خطاب به سپهبد ایادی (پزشک دربار) می‌نویسد. در این نامه آمده است: «خواهشمند است مراتب زیر را به شرف عرض پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر برسانید؛ امروز صبح کمیسیونی با حضور وزیر دربار شاهنشاهی، رؤسای ساواک و شهربانی، جانشین رئیس و نمایندگان ستاد بزرگ ارتشتاران در نخست‌وزیری تشکیل و وضع دانشگاه شیراز دقیقاً بررسی شده در حدود سیصد نفر از دانشجویان اعتصاب کرده در دانشکده‌ پزشکی مانده و خارج نمی‌شوند.

قرار شد طبق طرح ضداغتشاش عمل شود. به این صورت که تعدادی افراد ارتش سوم در اختیار شهربانی شیراز قرار گرفته وارد عمل شوند. در اصفهان هم دانشجویان دانشکده‌ داروسازی اعتصاب کرده‌اند، دستور داده شد فوراً شورای دانشگاه اصفهان محرکین را که در حدود ده نفر از دانشگاه اخراج و تحویل نظام وظیفه نماید. در مورد دانشگاه اصفهان بازجویی از محرکین ادامه دارد. تاکنون چهار نفر از ده نفر بازداشت‌شدگان محرک اصلی شناخته شده‌اند.» 

در این سال، شهربانی استان خوزستان نامه‌ای را به ریاست اداره اطلاعات شهربانی کشور ارسال می‌کند؛ گزارشی که درباره پخش اعلامیه مشترک سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریک‌های فدایی خلق از سوی تعدادی از دانشجویان در دانشکده علوم دانشگاه جندی شاپور بوده است. اعلامیه‌ای که در آن دانشجویان دعوت به اعتصاب شده‌اند.

در بخشی از نامه شهربانی آمده است: «بنابر اخبار واصله، ساعت ۱۴ روز ۱۲ آذر که دانشجویان دانشکده علوم دانشگاه جندی شاپور به منظور حضور در کلاس درس آماده شده بودند، چهار نفر از دانشجویان که مشخصات آنان تعیین نشده است، اعلامیه‌هایی بین آنها پخش کرده‌اند که روی آنها نوشته‌اند: «از امروز اعتصاب»، در پایان نیز ذکر شده که کلیه دانشکده‌ها در این روز آرام هستند و وضعیت عادی است.» 

در سندی دیگر، از سوی شهربانی آبادان به اداره اطلاعات شهربانی کشور اطلاع داده شده است که در تاریخ ۹ آذر اعلامیه‌هایی به وسیله دانشجویان در دانشکده‌های اهواز منتشر شده است که در اعلامیه‌ها نوشته شده، دانشجویان در روز ۱۶ آذر اعتصاب کنند. همچنین دانشجوها دو درخواست را هم مطرح کرده‌اند.

آنها درخواست کرده‌اند که نباید گارد در محوطه دانشکده باشد و همچنین این درخواست هم مطرح شده است که دکتر عصار، معاون امور دانشجویی دانشگاه بهایی است و به همین علت باید از کار برکنار شود. ضمناً دانشجوها قرار گذاشته‌اند که در روز ۱۲ آذر تجمع کرده و با فریاد «گارد بیرون» اعتصاب خود را شروع کرده و این اعتصاب تا روز ۱۶ آذر ادامه داشته باشد.  

از مکاتبه‌های این سال می‌توان به نامه‌ای اشاره کرد که شهربانی استان آذربایجان خاوری در تاریخ ۲۶ آبان به ریاست اداره اطلاعات ارسال می‌کند. در این نامه نوشته شده است که در روز ۲۵ آبان، تعدادی اعلامیه خطی تحت عنوان «دانشجویان آگاه و مبارز» در دانشکده‌های مختلف دانشگاه آذرآبادگان از جمله دانشکده‌های فنی و ادبیات پخش شده بود.

در بخشی از این اعلامیه که به نامه شهربانی پیوست شده، آمده است: «امسال نیز چون سال‌های گذشته تظاهرات را برای بزرگداشت یاد شهدای ۱۶ آذر و همچنین اعتراض به وحشی‌گری‌های رژیم خائن پهلوی هر چه پرطنین‌تر برگزار خواهیم کرد.» در بخش پایانی نامه نیز از دانشجویان درخواست شده است تا کلاس‌های درس خود را در این روز تعطیل کرده و برای برگزاری بزرگداشت این روز اقدام کنند. به‌رغم آمادگی‌ای که صورت گرفته بود، دانشجوهای دانشگاه آذرآبادگان در روز ۱۶ آذر از حضور در کلاس‌های درس خودداری کرده و تظاهرات خود را انجام می‌دهند؛ موضوعی که در گزارش بعدی شهربانی تبریز به آن اشاره شده است.

شهربانی در گزارش خود آورده است سعی داشته با سرعت عمل از تجمع آنان جلوگیری کند اما از ساعت ۹:۳۰ صبح عده‌ای از دانشجویان دانشکده علوم در داخل ساختمان جمع شده و تظاهرات خود را آغاز کرده‌اند. تظاهرات از این دانشکده فراتر رفته و به دانشکده پزشکی و داروسازی کشیده می‌شود. بنابر گزارش شهربانی، این تجمع به درگیری کشیده می‌شود و تعدادی از شیشه‌ها شکسته شده است اما این پایان ماجرای آن روز نیست. دانشجوها وارد سلف سرویس دانشگاه شده و به شعار دادن ادامه می‌دهند که باز هم درگیری انجام می‌شود و در نتیجه‌ی این درگیری‌ها، تعدادی از دانشجوهایی که در این تظاهرات حضور داشته‌اند، توسط شهربانی بازداشت شده و به ساواک تبریز تحویل داده شده‌اند.

در ادامه این روند، شهربانی تبریز در دهم دی‌ماه نامه‌ای را به اداره اطلاعات ارسال می‌کند و در آن می‌آورد: «اطلاع واصله حاکی است پس از تظاهرات روز ۱۶ آذر دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان، آقای هانری مارشال (رئیس انجمن روابط فرهنگی ایران و فرانسه‌ی تبریز)، از آقای غفاری‌، منشی خود شدیداً بازخواست نموده است که چرا جریان اعتصاب و تظاهرات دانشجویان را به موقع به اطلاع وی نرسانده است.»

نامه‌ای که با عنوان «به احتمال قوی صحت دارد» توسط ساواک مورد تایید قرار گرفته است. در ادامه این روند، نامه دیگری هم در تاریخ ۱۵ دی ارسال می‌شود که در آن آورده شده که در روز ۱۲ دی، کارت‌های دعوتی با عنوان «مکتب ملی» در دانشگاه آذرآبادگان بین عده‌ای از دانشجویان توزیع شده و در عصر همان روز جلسه‌ای مذهبی در منزل حاج محمد مجدیه با شرکت حدود ۱۵۰ نفر از دانشجویان، بازاریان، روحانیون و سایر طبقات برگزار می‌شود. 

در اقدام بعدی، روز ۲۳ دی‌ماه دو نامه دیگر ارسال شده که حکایت از نگرانی شهربانی از احتمال اعتراض مجدد در دانشگاه‌ها را دارد. در اولین نامه نوشته می‌شود که در روز ۲۱ دی دو کلاس از دانشکده فنی دانشگاه آذرآبادگان درس مشترکی داشته‌اند که استاد این درس در آن روز غایب بوده و رئیس دانشگاه برای پیشگیری از اعتراض گسترده این دانشجوها که تعداد آنها ۱۶۰ نفر گزارش شده است، دستور می‌دهد استاد دیگری این کلاس‌ها را اداره کند. همچنین در همین روز، رئیس دانشکده فنی حدود ۵۰ نفر از اساتید این دانشکده را فراخوانده و جلسه‌ای با قید «خیلی فوری» برگزار می‌کند.

یکی از گزارش‌های مهمی که در این سال دیده می‌شود، گزارشی است که ۱۳ آذرماه، شهربانی خوزستان درباره پخش اعلامیه‌ای مشترک از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریک‌های فدایی خلق توسط برخی از دانشجویان در دانشکده علوم دانشگاه جندی‌شاپور درباره سالگرد ۱۶ آذر نوشته و به ساواک ارسال کرده بود. ساعتی بعد، گزارش دیگری این‌بار از طرف شهربانی اهواز به اداره اطلاعات ارسال شده و در آن نوشته می‌شود که دانشجویان چهار کلاس از دانشکده کشاورزی دانشگاه جندی‌شاپور، در این روز کلاس‌های درس خود را تعطیل کرده و در کلاس حضور پیدا نکرده‌اند. 

دو نمونه دیگر از نامه‌هایی که درباره سالگرد ۱۶ آذر در این سال از ساواک به‌دست آمده، نامه‌هایی است که از سوی نمایندگی‌های ساواک در خارج از کشور درباره برنامه‌های دانشجوهای ایرانی آن منطقه نوشته شده است. یکی از این نامه‌ها مربوط به کانادا و تشکیل جلسه‌ سازمان دانشجویان ایرانی در مونترال است که در این جلسه دانشجوها درباره ۱۶ آذر و اوضاع اجتماعی و سیاسی روز ایران بحث می‌کنند.

گزارش دیگر مربوط به نمایندگی ساواک در شیکاگو درباره برگزاری مراسم سالروز ۱۶ آذر توسط سازمان دانشجویان ایرانی در این شهر است که در این مراسم، فیلمی از فقر در روستاهای ایران به نمایش در می‌آید. 

مهم‌ترین سندی که از این سال وجود دارد، بیانیه‌ای ده‌صفحه‌ای است که از سوی دانشجویان دانشگاه مشهد به صورت دست‌نویس منتشر شده است که این سند حاوی نکات مهمی است. در بخش ابتدایی این سند که در ارتباط با اعتصاباتی بوده، آمده است: «اعتصابات ۱۶ آذر خصوصاً و اعتصابات دیگر عموماً در دانشگاه مشهد کم‌کم به جنبه دانشجویی تبدیل شده و یک حالت خصوصی پیدا کرده است و متاسفانه علی‌رغم کوشش‌های زیادی که انجام می‌دهیم، ثمره زیادی نمی‌بریم.

یکی از دلایل مهم این است که اعتصابات فقط در محیط دانشگاه و در فضاهای بسته دور از انظار مردم انجام می‌گردد و این درست همان چیزی است که پلیس می‌خواهد، چون هم خوب می‌تواند اعتصابات را کنترل و دانشجویان را شناسایی نمایند و هم در صورت هجوم، می‌تواند دستگیر کند و هم اینکه سروصدا فقط به گوش خود دانشجویان می‌رسد.»

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «اگر اعتصابات را بعد از تعطیل و تخلیه کلیه کلاس‌ها به بیرون از دانشگاه بکشانیم و در روز و ساعت و وقت معین در محل‌های پرازدحام شهر بگسترانیم، فوایدی دارد که به آن اشاره می‌شود: ۱- پلیس از محل و روز و ساعت اعتصابات بی‌خبر است و در نتیجه نمی‌تواند تدابیر امنیتی لازم را اتخاذ نماید. ۲- توده مردم آگاه می‌گردند و هدف هم همین است. ۳- پلیس از ترس آگاهی مردم از وحشی‌گری‌های رژیم کمتر جرأت مداخله و حمله می‌نماید. ۴- بعد از مدت اعتصاب به آسانی می‌توان متفرق شد. ۵- در صورت مداخله ماموران پلیس، به آسانی می‌توان فرار نمود و با مردم مخلوط گشت. ۶- در حین اعتصاب به خوبی می‌توان در بین مردم اعلامیه پخش کرد. ۷- از انعکاس خیلی بیشتر حتی در سطح شهر برخوردار است.»

یک بخش دیگر این اعلامیه نیز جالب توجه است؛ جایی که نوشته شده است: «از کلیه دانشجویان خواسته می‌شود که برای ریشه‌کن کردن این فساد، قبل از آنکه ریشه‌دارتر گردد، همکاری شود. از خواهران دانشجو خواسته می‌شود که در اماکن مختلف دانشگاه از قبیل سلف، اتوبوس، کتابخانه، تریا، دانشکده، خوابگاه و… حرکاتی صحیح در شأن دانشجو داشته باشند و سر و وضع مرتب و مناسب یک دانشجوی روشن‌فکر داشته باشند… وظیفه دانشجویان فعال و گروه ضربت در مرحله اول دادن تذکر به اینگونه دانشجویان است.»

همچنین در توصیه‌ای دیگر، از دانشجوها درخواست می‌شود که به اردوهایی که دانشگاه تدارک دیده است، نروند زیرا در این اردوها امکان کنترل فعالیت دانشجویان فعال و علاقه‌مند و شناسایی آنها توسط عناصر ساواک وجود دارد و همچنین منجر به این می‌شود که دانشجوها در ایام تعطیل سرگرم این نوع کارها شوند.» 

در توصیه‌ای دیگر که در این اعلامیه آمده، توصیه شده که دانشجوها اقدام به ساختن گروه ضربت کنند. در بخشی از این اعلامیه نوشته شده است: «یکی از ضروریات، ساختن گروه‌های ضربت است، هر چند نفری که به هم اطمینان دارند، می‌توانند گروه ضربت کوچکی را بسازند و اطمینان داشته باشند که گروه‌های ضربت دیگری هم وجود دارد و در آینده هم ساخته خواهد شد.

چون هدف‌ها یکی است، این گروه‌های کوچک تحت لوای یک گروه ضربت بزرگ قرار خواهند گرفت، به این صورت بخش بزرگی از مشکلات از بین خواهد رفت. این گروه‌ها موظفند افراد متخلف را گوشمالی دهند. همچنین مرعوب کردن افرادی که در ایام اعتصابات در کلاس‌ها شرکت می‌کنند و همچنین شبه‌دانشجویان ساواکی به عهده گروه‌های ضربت است.» 

اما در بخش دیگری از این اعلامیه که تحت عنوان پیام دانشجو نوشته شده، آمده است: «همه می‌دانیم که خفقان موجود فشاری است که از طرف عمال زور و مرتجع رژیم وارد می‌شود.

بگذارید نشان دهیم که ما مرگ را بر مرده‌وار زیستی ترجیح می‌دهیم. بگذارید آنها بدانند که دیگر خون در رگ‌ها گرم شده است تا بعد غلیان و دیگر سکوت و خاموشی جای خود را به فریادهای خشمگینی داده است که از گلوی خلق زحمتکش و دانشجوی مسئول بلند می‌شود. انقلاب از پس ابرهای رکورد و خفقان طلوعی را آغاز خواهد کرد که نویدگر آزادی است. از همه می‌خواهیم که از هر لحظه آماده ضربه زدن باشند… دوستان فراموش نکنید که چشم خلق زحمتکش به سوی ماست، بگذارید در تاریخ عصر ما را عصر مردگان ننامند.» 

مهم‌ترین سندی که درباره این سال دیده می‌شود، سندی درباره شهر قم است که در آن ساواک قم در خصوص بروز شایعه‌ای پیرامون عزیمت تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران به این شهر جهت انجام تظاهرات همراه با روحانیون در آن شهر به مناسبت ۱۶ آذر نامه‌نگاری کرده است. در این نامه که ۱۵ آذرماه ارسال شده، این شایعه بیان شده و عنوان شده است که موضوع به اطلاع مراجع هم رسیده است.

۲۵۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا