اخبار بین الملل

این پژوهشگر حرف آخر را در تاریخ قاجار می‌زند/ مدرک‌گرایی مسئولان او را از سردبیری «میراث مکتوب» کنار گذاشت

خبرگزاری خبرآنلاین

ماهرخ ابراهیم‌پور: مراسم نکوداشت جمشید کیان‌فر، محقق و مصحح عصر دوشنبه، ۱۹ آذر در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار و در این مراسم از جشن‌نامه جمشید کیانفر با عنوان «کیان‌نامه» رونمایی شد. در ابتدای مراسم نیکنام حسینی‌پور، مدیرکل روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متن پیام سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای مراسم نکوداشت کیانفر خواند.

علی بهرامیان، عضو شورای دایره‌المعارف بزرگ اسلامی با اشاره با آشنایی خود با کیانفر در دفتر جعفری‌مذهب در کتابخانه ملی گفت: در گفت‌وگوهایی که با ایشان داشتم، متوجه شدم متخصص دوره قاجار است اما نکته مهم‌تر این بود که دوره قاجار را از طریق روشنفکران آن دوره و روشنفکران عهد ما نشناخته است. شناخت کیان‌فر از این دوره به‌واسطه خواندن کتاب‌ها و اسنادی بود که در ۵۰ سال خدمت او در کتابخانه ملی و جاهای دیگر بود، این نکته مهمی است.

 او با بیان این‌که ما تاریخ قاجار را به‌درستی نشناخته‌ایم و درباره آن تحقیق نکرده‌ایم، اظهار کرد: ما اسیر چیزهایی هستیم که روشنفکران دوره قاجار نوشته‌اند یا دشمنی‌ای که در دوره پهلوی با قاجار بوده است. نوشته‌هایی که چندان هم محققانه نبوده است. مثلا ارزش چاپ سنگی در دوره قاجار شناخته نشده است در حالی که این موضوع از هرجهت قابل مطالعه است و آن زمان کتاب‌هایی چاپ شده که امروزه هم مخاطبانش به اندازه ۲۰ نفر هم نیست.

بهرامیان در بخش دیگری از سخنان خود به کتاب «ناسخ‌التواریخ» تصحیح جمشید کیان‌فر اشاره کرد و گفت: آقای کیان‌فر در انتخاب این کتاب شجاعت به‌ خرج داد زیرا کسانی که اهل تاریخ هستند، به این کتاب تحقیرآمیز نگاه کرده‌اند در حالی که شاید بسیاری آن را نخوانده و متوجه اهمیت آن نشده‌اند. او سپس درباره اهمیت کتاب «ناسخ‌التواریخ» به لحاظ محتوا و نثر کتاب توضیحاتی ارائه داد.

ارتباط عبدالله انوار و جمشید کیانفر

احمد مسجدجامعی، قائم‌مقام رئیس مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی درباره آشنایی‌اش با جمشید کیان‌فر گفت: آشنایی ما به دوران وزارت ارشاد برمی‌گردد، زمانی که او جایزه ویژه تصحیح متون را دریافت کرد.

او سپس درباره دلیل انتخاب کیان‌فر برای این جایزه توضیح داد و گفت: در حوزه تصحیح متون چهره‌های زیادی داریم اما دلیل توجه ویژه به کیان‌فر به این دلیل بود که حوزه فعالیت و کارهای او در تصحیح متون بسیار گسترده بود؛ درواقع علاوه بر دقت‌های ویژه‌ای که در متن داشت، حجم آثارش بسیار چشمگیر بود و متون ارزشمند و مهمی از دوران قاجار به‌ویژه دوره ناصری را در دستور کارش قرار داده و به پایان رسانده بود.

مسجدجامعی سپس به تصحیح کتاب «روضةالصفا» میرخواند اشاره کرد و گفت: در طرحی قرار بود تاریخ دوره تیموری، صفوی و قاجاری تدوین شود و برای پیش‌برد این طرح پیش‌بینی شده بود بخشی را به مرحوم زریاب بسپارند، بخشی را آقای نوایی انجام دهد و بخشی را هم جهانگیر قائم‌مقامی. درواقع پیش‌بینی کرده بودند سه شخصیت برجسته علمی، تاریخی و ادبی، کار را به سامان برسانند. مرحوم زریاب کتاب «روضةالصفا» را در دو جلد، خلاصه کرد. کاری که جمشید کیان‌فر انجام داد، این بود که تمام این مجموعه را تصحیح و عرضه کرد به‌خصوص کار بسیار مهم او فهرست تفصیلی‌ای است که بر این مجموعه نوشته است. این فهرست بهره‌برداری از این آثار را آسان می‌کند.

 او با تأکید بر این‌که کارهایی که کیان‌فر انجام داده، فهرست‌ بلندبالایی دارد، شماری از آن‌ها را نام برد از جمله: کتاب «کشف تلبیس یا نیرنگ و دورویی انگلیس در ایران»، «اکسیرالتواریخ» اعتضادالسلطنه وزیر انطباعات دوره قاجار، «هجونامه ناپلئون»، «امپراتوری عثمانی» پورگشتال، «سفرنامه مکه» که مقدمه شیوا و زیبایی دارد، «سفرنامه خوارزم» رضاقلی‌خان هدایت، «تاریخ پسندیده» خلاصه سفرنامه شرف‌الدین علی یزدی از جمله کارهای اوست. یک بار آقای جربزه‌دار [مدیر انتشارات اساطیر، ناشر کتاب‌های کیانفر] می‌گفت اگر تعداد صفحات کارهای کیانفر را کنار هم بگذاریم و بعد بشماریم، یک رقم نجومی به دست می‌آید.

مسجدجامعی همچنین تصحیح کتاب «ناسخ‌التواریخ» تألیف محمدتقی لسان‌الملک سپهر را هم از کارهای مهم کیان‌فر خواند و گفت: این کتاب کار بزرگی است اما برخی این کار را به طنز و شوخی می‌گیرند. لسان‌الملک سپهر در آن دوره به کتابخانه دسترسی داشت و آن‌چه را که در متون مختلف آمده بود، جمع‌آوری کرد و حتی گفته از کجا نقل کرده است. او پس از جمع‌آوری آن‌ها را طبقه‌بندی و بیان کرده است، البته چیزهایی هم بر آن افزوده است همان کاری که برای یک کار پژوهشی انجام می‌شود. سپهر همچنین به لحاظ نثر، نثر ارزشمندی را از دوران صفویه به جا گذاشته است. کتاب «ناسخ‌التواریخ» در خانه‌ خیلی از علما بود و تصحیح‌های متنوعی دارد و کیان‌فر تصحیح جدیدی بر این کتاب ارائه کرده است.

او در بخش دیگری از سخنان خود درباره کارهای مدیریتی و مطبوعاتی جمشید کیان‌فر و ارتباط او عبدالله انوار سخن گفت.

 مسجدجامعی در بخش پایانی سخنان خود به تصحیح جدید کیان‌فر با عنوان «ایران آن‌طور که هست» نوشته سیدعبدالله پرداخت.

چرا کیان‌فر از سردبیری «آینه میراث» کنار گذاشته شد؟

اکبر ایرانی، مدیرعامل موسسه میراث مکتوب هم در نوشتاری به ویژگی‌ها و فعالیت‌های جمشید کیان‌فر در این موسسه پرداخت. در متن یادداشت او می‌خوانیم:

سال ۷۴ بود که با جمشید کیان‌فر و کارهای تحقیقی او آشنا شدم. از آن پس کیان‌فر در جلسات مشورتی و نشسته‌ای مؤسسه شرکت می‌کرد. مدیر اولین نشست در میراث مکتوب شد که با حضور استاد زنده‌یاد ایرج افشار و کامران فانی با موضوع تصحیح متون در ایران برگزار شد.

 سال ۷۶ نخستین شماره فصل‌نامه آینه میراث را منتشر کردیم. ۱۹ شماره منتشر کرده بودیم که هوس علمی ترویجی شدن به سرمان زد. عده‌ای از دانشجویان برای چاپ مقالات‌شان دنبال مجله‌ای می‌گشتند که رتبه علمی ترویجی داشته باشد. از کیان‌فر که تخصص در کتابداری و تصحیح متون داشت، برای سردبیری دعوت کردیم. کم‌تجربگی بنده از یک طرف و ذوق‌زدگی و تعجیل برای نام‌آوری از طرف دیگر، کار دستِ‌مان داد. زیرا ما از اول، بنا را بر نخبه‌گرایی و تخصص و پرهیز از مدرک‌گرایی نهاده بودیم، گمان می‌کردیم برای آینده‌ای بهتر و راه‌اندازی پژوهشکده میراث مکتوب، باید نخست نشریات را رتبه‌دار کنیم. نویسندگان شیفته علم را که از آغاز با میراث مکتوب همکاری می‌کردند و دانشگاه توفیق جذب آن‌ها را نیافته بود و مدرکی یدک نمی‌کشیدند و کوله‌بار آن‌ها، سال‌ها تلاش و تحقیق ساعیانه بود، شوربختانه از چرخه آینه میراث دور شدند، رنجیدند و قهر کردند و قطع همکاری کردند. این موضوع ما را از کرده خود پشیمان کرد. طبعاً با اولین ماجرای نقض غرض از تأسیس مؤسسه مواجه شدیم. شماره ۲۰ اولین شماره‌ای بود که با سردبیری جمشید کیان‌فر در بهار۸۲ در قطع وزیری منتشر شد و شماره ۲۳ هم اولین شماره‌ای بود که مجوز علمی ترویجی گرفت. کیان‌فر تا شماره ۴۴ (۲۵ شماره) که در تابستان ۸۸ منتشر شد، زحمات سردبیری نشریه را متقبل ‌شد. ۱۷ ضمیمه پر و پیمان هم منتشر کرد. با زیرکی و صمیمیت خاص خود از دوستان رنج‌دیده مقاله گرفت و از آنان تفقد کرد، کاری که از دست من برنمی‌آمد.

نظام فشل در نشریات رتبه‌دار مثلاً دانشگاهی، وقتی استاد احمد سمیعی گیلانی که روانش شاد باد، را با آن همه سابقه نگارش و ویرایش و پژوهش برنمی‌تابد و به دلیل نداشتن مقام شامخ دانشیاری او را از سردبیری «نامه فرهنگستان» عزل می‌کند، توقع دارید به جمشید کیان‌فر رحم کند. پیش‌تر هم بزرگانی بودند که موانع قانونی مانع حضورشان در دانشگاه شده بود. خدا رحمت کند مرحوم علی‌اکبر سیاسی را وقتی خواست علامه قزوینی را با گذرانده ماده و تبصره قانونی در مجلس شرایط تدریسش را در دانشگاه مهیا سازد، تنگ‌چشمی از در بدر آمد و اَنا رَجُلٌ سر داد و علامه قزوینی هم از این موضوع رنجید و انصراف داد.

و اما بلندپروازی‌های این خادم نادم برای علمی پژوهشی کردن مجله آینه میراث ادامه یافت. غافل از آن‌که چنان بلایی بر سر خواهد آمد که پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت. نمی‌دانستیم که علمی پژوهشی شدن مجله به معنای فراهم کردن اسباب ارتقای کسانی خواهد شد که بعضاً توان نوشتن یک خط مقاله را ندارند. دری به تخته زده سهمی رسیده و سهمیه‌ای تعلق گرفته، و مقالات چند اسمی هم پیازداغ موضوع شده تا مراتب دانشیاری و استادی را بی‌رنجی و دود چراغی طی کنند. کار به جایی رسید که نامه پذیرش مقاله را جعل کردند و اسم سردبیر قبلی را با امضای سردبیر بعدی بی‌آن‌که مقاله‌ای بفرستند، آن پذیرش را به دانشگاه مربوطه ارائه کردند.

خلاصه ما غافل از این‌که آینه میراث چه سرنوشتی خواهد داشت، تلاش برای ارتقا را دنبال کردیم و از رنجاندن دوستان دست‌بردار نبودیم. شماره ۵۰ آینه میراث اولین شماره‌ای بود که با سردبیری دکتر رضایی باغ‌بیدی عنوان علمی پژوهشی بر پیشانی صفحه حقوقی آن نشست و کیان‌فر ناچار به ترک کار شد. او هم در آخرین شماره سردبیری،حق مطلب را ادا کرد و با نوشتن سرمقاله‌ای دلچسب رنجش خود را پنهان نکرد و به‌حق بر ماجرای مدرک‌گرایی در کشور تاخت، محققی که بالغ بر ۲۰ متن کهن (بیش از ۵۰ جلد) را تصحیح کرده و سوابق درخشانی در تدریس و کتابداری و نسخه‌شناسی و مقاله‌نویسی داشته، چون مدرک دکتری و رتبه دانشیاری ندارد، حق ادامه حیات علمی را ندارد؟ حال شاهدیم که نتیجه این روش‌ها چه محصولاتی را در دانشگاه‌ها در پی داشته است؟

از اخلاق و منش حرفه‌ای کیان‌فر بگویم. او در نخستین شماره‌ای که سردبیرش بود، نقدی مفصل بر تصحیح کتابش روضة‌الصفا رسید. سماحت به‌ خرج داد، خم به ابرو نیاورد و با فروتنی و بزرگ‌منشی آن را چاپ کرد. روحیه پذیرش و کنار آمدن با واقعیات هم از محسنات اوست و همواره با گشاده‌رویی از نقدها استقبال می‌کرد و این را در یادداشت‌های سردبیری که می‌نوشت، کمک به ترویج علم و بهبود وضع فرهنگی و ارتقای معنویت و صداقت در جامعه می‌دانست.

سفرنامه خوارزم رضا قلی‌خان هدایت را برای مؤسسه میراث مکتوب تصحیح کرد و مقدمه خوبی برآن نگاشت. در برگزاری کارگاه نسخه‌شناسی و تصحیح متون در مرکز تحقیقات فارسی دهلی با میراث مکتوب همکاری کرد. پروین استخری همسر کتابدار و فرهنگ‌پرور او با نمایه‌سازی موضوعی «مرآةالوقایع» مظفری تصحیح زنده‌یاد عبدالحسین نوایی، الگویی بدیع در نمایه‌سازی ارائه کرد. کیان‌فر از آغاز تاکنون همواره رفیق گرمابه و گلستان یاران میراث مکتوب و همیشه همراه و دلسوز این بنده ناچیز بوده و از هیچ کمکی دریغ نورزیده است.

شادی و نشاط او با درگذشت پسر دلبندلش مزدک، او را چون گلی پژمرده کرد. «ایرانی! خانه خراب شدم.» این جمله‌ای بود که در اولین دیدار پس از درگذشت مزدک به من گفت. داغی سنگین بر دلش نشست و تاکنون این داغ در دلش تازه است. او به تبعیت از زنده‌یاد ایرج افشار که پس از مرگ پسرش بابک مقالاتی با عنوان کتابفروشی چاپ کرد، هر ساله مجموعه مقالاتی به نام مزدک‌نامه منتشر نمود و وقتی دوست مشترک‌مان مرحوم محسن جعفری‌مذهب ناباورانه رخت از این دیار فانی بربست، دو شماره از مزدک‌نامه را به محسن‌نامه اختصاص داد و یاد دوستش را زنده نگه‌داشت. چنین کنند بزرگان که مرگ دلبندان خویش را به حیات جاوید او تبدیل می‌کنند.

انتشار جشن‌نامه و برگزاری بزرگداشت مفاخری چون کیان‌فر، کاری است ارزشمند و درخور ستایش و مفید و سازنده برای نسلی که از فرهنگ خود فاصله گرفته و دچار بحران ‌هویت شده است.

کیان‌فر مردم‌دار است و خوش‌محضر. خوش‌خو و خوش‌روست. حضورش همیشه سرشار از امید و زندگی است، هرچند او و همسر صبور و دردمندش بانو پروین استخری، بزرگ‌ترین داغ زندگی مشترک را تجربه کرده‌اند و آن را فراموش نمی‌کنند، اما همچنان به فعالیت‌های علمی و تصحیح متون تاریخی ادامه می‌دهند.

 کیان‌فر حرف آخر را در تاریخ قاجار زده است

سید علی آل داوود، محقق و از اعضای مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی به همکاری‌اش با جمشید کیان‌فر  اشاره کرد و در ادامه متن مکتوب خود را برای حاضران خواند. او در این متن مکتوب نوشته است:

دوست دانشمند ما استاد جمشید کیان‌فر بیش از ۵۰ سال است که در عرصه مطالعات ایرانی به‌ویژه تصحیح متون و تحقیق در تاریخ قاجاریه فعال است و نمونه‌های خوبی از آثار گران‌مایه و ارزشمند او اکنون در اختیار مورخان و پژوهشگران قرار دارد.

کیان‌فر یکی از آشنایان و متخصصان تاریخ عهد قاجاریه است و در این زمینه کارهای متعدد انجام داده و متونی را به چاپ رسانده که شهرت دارند و نیازی به ذکر نام تک‌تک آن‌ها نیست. مخصوصا باید از این خدمت نام برد که او نسخه‌ها خطی متعددی را در عصر ناصرالدین‌شاه و در دارالترجمه و دارالتألیف رسمی که زیر نظر محمدحسن‌خان اعتمادالسطنه وزیر انطباعات از زبان‌ها مختلف ترجمه شده یا کتاب‌هایی که در دارالتألیف ناصری نوشته شده با تجسس یافته و چندین مجلد از مهم‌ترین آن‌ها را تصحیح و به زیور طبع آراسته است. ازجمله باید به کتاب چندجلدی «تاریخ امپراطوری عثمانی» اشاره کرد.

او البته تنها به تاریخ قاجاریه اکتفا نکرده و در سال‌های پس از بازنشستگی به همکاری با انتشارات اساطیر و مدیر آن عبدالکریم جربزه‌دار پرداخت و متون مهمی را تصحیح و همراه با مقدمه به چاپ رساند. ازجمله یکی از برجسته‌ترین آن‌ها دوره روضة‌الصفای میرخواند و روضةالصفای ناصری تألیف رضاقی‌خان هدایت است، کتابی که بیش از یک قرن قبل در هند و ایران بارها به چاپ سنگی رسیده بود و حتی یک‌بار کتابفروشی خیام تحت‌نظر یکی از استادان آن را انتشار داد لیکن تصحیح و چاپ روضة‌الصفا توسط کیان‌فر از لونی دیگر است و برای همگان قابل استفاده است، امید است ایشان و انتشارات اساطیر توفیق استخراج و چاپ فهرست اعلام آن را نیز به‌ دست آورند.

ضمنا گفته شود که محققان و کسانی که درخصوص تاریخ قاجار به پژوهش پرداخته و کتاب‌ها و مقالاتی عرضه می‌دارند، هرچند تعدادشان بالنسبه زیاد است اما کیان‌فر در شمار معدود پژوهشگران این دوره است که دقیق و محققانه و مستند به منابع اصلی و اسناد خطی مطالب و مقالات خود را نوشته به‌ گونه‌ای که توان گفت در هر زمینه و مقوله‌ای از مسائل و حوادث این دوره که او دست به قلم برده حرف آخر را به رشته نگارش درآورده است. تحقیقات و مطالعات او درباب کتابخانه سلطنتی، کتابخانه ملی، کاخ گلستان از جمله پژوهش‌های ارزنده او به شما ر می‌رود. نگاهی به مقالات معدود و محققانه‌ای در مجله نشر دانش نوشته، برای اثبات این مدعا کافی است…

کیان‌فر در زندگی اداری خود نیز فرد موفقی بوده است. او علی‌رغم وضعیت اکثر کارکنان اداری که بیش‌تر ساعات کاری آنان بیهوده می‌گذرد، در دوران اشتغال تا جایی که من اطلاع یافته‌ام چندین خدمت مفید انجام داده، به‌خصوص هرگاه با مسئولی کاردان و دلسوز همکار مواجه بود توقیق انجام خدمت ارزنده‌تری را به دست آورده است. ازجمله به این موارد اشاره می‌شود: او پس از انحلال کتابخانه پهلوی در سال‌های نخست پس از انقلاب که حاوی کتب ارزنده خطی بود مأموریت یافت که کتاب‌ها و اسناد خطی آن‌جا را که طبق قانون به کتابخانه ملی تعلق یافته بود، شمارش و صورت‌جلسه کرده و به آن‌جا منتقل کند. وی توانست این خدمت مهم را به انجام رساند. او سال‌ها بعد مسئول بخش خطی کتابخانه بود و در اثر موشک‌باران رژیم عراق موظف گردید نسخ خطی را به مخازن محافظت‌شده بانک مرکزی انتقال دهد، کاری دشوار، وقت‌گیر و پر مسئولیت، زیرا می‌بایست هر نسخه را به دقت بررسی و شمارش شده و در کارتن‌های معینی جای گیرد.

 خدمات مهم دیگر او در دوران خدمت کتابخانه ملی شناسایی چند نشریه مهم، دوره قاجار و تکمیل شماره‌های آن و نگارش مقدمه و نشر مجدد آن‌ها، خدمتی بس گران‌بها و ارزشمند، ازجمله باید به نشر دوره کامل روزنامه ایران و ایران سلطانی اشاره کرد که بیش‌تر آن‌ها در عصر ناصرالدین شاه منتشر شده است. این نشریه‌ها یکی از اسناد اصیلی تاریخ آن دوره است و طبعا کسانی که بخواهند اطلاعات دقیق از ان ادوار به دست آورند ناگزیر باید به این روزنامه و نشریات رجوع نمایند.

 غم‌ بزرگی که کیان‌فر به کار بزرگ تبدیل کرد

احمد کتابی، جامعه‌شناس و پژوهشگر نیز در این مراسم در سخنانی مکتوب گفت: عرایضم را درباره سترگ‌مردی آغاز می‌کنم که سالیان درازی از عمر پربرکت خود را مصروف پژوهش درباره فرهنگ و ادب ایران زمین کرده و حق بزرگی بر گردن ایرانیان و فارسی‌زبانان دارد؛ جمشید کیان‌فر را می‌گویم هم او را که وصف توانایی‌هایش و شرح تلاش‌های علمی و فرهنگی پرشمار و پرثمرش از عهده کم‌بضاعتی چون من برنمی‌آید و شناساندن او و قدر و منزلت علمی والایش قلم و بیانی به توانایی و رسایی قلم او می‌طلبد. در حوزه احیای و بزرگداشت میراث فرهنگی گران‌قدر ایران منشا خدمات و دستاوردهای آنچنان ارجمند و برجای ماندنی شده که وصف آن‌ها به شایستگی او میسر نیست و ذکر اسامی آن‌ها به درازا می‌کشد.

 او سپس فعالیت‌های علمی و پژوهشی کیان‌فر را به این ترتیب بیان کرد: شناسایی، تصحیح و انتشار تعداد معتنابهی نسخ خطی نایاب و کم‌یاب که برخی از آن‌ها در کتابخانه خارج ایران قرار داشتند. دوم تألیف کتاب‌ها و رسانه‌های متعدد در زمینه ایران‌شناسی و تاریخ باستان‌شناسی و زبان‌شناسی و غیر است. سوم نگارش ده‌ها مقاله پژوهشی درباره شیوه تصحیح نسخ خطی و نقد کتاب، چهارم تربیت و پرورش چند نسل از مصححان و نسخه‌شناسان که اکنون هرکدام به نوبه خود واجد تبحر کافی شدند. پنجم مشارکت در انتشار مجلات پژوهشی از جمله سردبیری مجله وزین میراث مکتوب برای سالیان متمادی.

کتابی در بخش دیگر سخنان مکتوبش از فرزند فقید جمشید کیان‌فر، مزدک یاد کرد و با اشاره به گفته توران میرهادی که «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنید» گفت: خانواده کیان‌فر در برخورد با مصیبت عظمای فراق ابدی مزدک خردمندانه‌ترین و منطقی‌ترین شیوه را برگزیدند و به جای این‌که بنشینند و زانوی غم بغل بگیرند و مویه‌ و زاری بی‌حاصل کنند، به این اندیشه ثواب رسیدند که یادگار و باقیات و صالحات واقعی برای او تدارک ببینند و برجای بگذارند و در این رهگذر به گردآوری، تدوین و چاپ مجموعه بسیار ارزنده پربار پژوهش‌های ایران‌شناسی، تحت عنوان مزدک‌نامه برآمدند که در نوع خود کم‌نظیر است و بدون کمترین مبالغه به منزله کتاب مرجع بسیار معتبر و حتی دایره‌المعارف کوچکی در حوزه ایران‌شناسی است که در ۹ جلد به زیور طبع آراسته شده و هر بخش از آن از بخش قبلی غنی‌تر است. البته جلد هشتم و نهم کتاب به نام دوست از دست رفته، استاد محسن جعفری‌مذهب است که این کار کوچکی نیست و تنها از کیان‌فر بر می‌آید.

 

 اعتراف می‌کنم به همسرم ظلم کردم

جمشید کیان‌فر، مصحح و پژوهشگر نیز در پایان مراسم با بیان این‌که بنا نبوده در مراسم سخن بگوید و سخنران خوبی هم نیست، از بانیان مراسم و بانیان تدوین «کیان‌نامه» و حاضران تشکر کرد.

او با اشاره به سخنانی که درباره فرزند فقیدش، مزدک کیان‌فر شد، بیان کرد: ما هنوز با مزدک زندگی می‌کنیم. هیچ‌گاه او را از دست ندادیم و همیشه با ما است. اگر واژه «ما» را به کار می‌برم به این دلیل است که تنها نیستم، دختر و همسرم هم هستند؛ سال اول نبود او، دیوانه بودم و بعد با عقل این دو، «مزدک‌نامه» نخست شکل گرفت.

این مصحح با بیان این‌که آذر، ماه خاصی برای اوست، گفت: همسرم در این ماه به دنیا آمد و بعد ما در این ماه تصمیم گرفتیم از منیت درآمده و ما شویم ولی یکی از ما، ما شد. گاهی ظلم بیش از حد در حق خانواده‌ام کرده‌ام که به‌ خاطر منیت من بود. وقتی را که باید صرف همسر و فرزندان می‌کردم، صرف کتاب و پژوهش کردم اما همسرم شانه به شانه من بود. انصاف این بود که او حالا این‌جا بود زیرا اگر او بیش‌تر از من کار نکرده باشد، کمتر از من کار نکرده است. او در نمونه‌خوانی و نوشتن فهرست اعلام پا به پای من کار کرد و فهرست اعلام کار اوست اما به نام من تمام شده است. جامعه مردانه همین است. من این ظلم را در حق همسرم کردم و به آن اعتراف می‌کنم و باید نام او، مقدم بر نام من بود.

کیان‌فر با یادآوری خاطره‌ای گفت: در ایامی که «تاریخ عثمانی» چاپ می‌شد، دیدم یک روز مهتاب دست مزدک را گرفته و در مقابل کتابخانه ایستاده و می‌گوید بیچاره‌ بچه‌های این آقا، نه سینما رفته‌اند و نه‌ تئاتر و نه پارک. او داشت مجموعه یغما را به مزدک نشان می‌داد. همسرم این را که شنید دو روز کار را تعطیل کرد که بچه‌ها را به پارک و سینما ببریم. معمولا بچه‌ها به من می‌گفتند بریم پارک، می‌گفتم این کار تمام شود، بعد؛ اما کار که تمامی نداشت. همسرم حواسش بود تا کوتاهی من را هم جبران کند. او ما بود و من با منیت مردانه باقی ماندم.

او همچنین گفت: در نشستی که برای «مرآةالوقایع» در میراث مکتوب برگزار شد، مرحوم انوشه گفت: «فهرست اعلام بوی کیان‌فر را می‌دهد». جا خوردم زیرا فهرست کار همسرم بود. به او گفتم: «چرا نمی‌گویی، بوی خانم استخری را می‌دهد؟» از همسرم عذرخواهی می‌کنم که در حق او اجحاف کردم، از دخترم عذرخواهی می‌کنم و از پسرم هم همین‌طور. روزی که متوجه کاستی‌ها شدم، نوه‌ام به دنیا آمده بوده و شوقی به زندگی ما می‌داد، سعی کردم کاستی‌ها را در حق او نکنم و جبران کنم. زمانی که پای مانلی وسط باشد، جمشید هیچ‌جا نمی‌رود و به هیچ‌قولی پایبند نیست و در این‌جا منیت فرو می‌ریزد. سپاسگزار مهر شما هستم

در پایان مراسم از کتاب «کیان‌نامه» رونمایی شد.

۲۵۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا