عبدالکریمی در معرض ۱۰ نقد محدثی / محدثی: عبدالکریمی یا طفره رفت یا جواب هایش قانع کننده نبود
گروه اندیشه: به گزارش خبر گزاری خبرآنلاین، دکتر حسن محدثی گیلوایی، و دکتر بیژن عبدالکریمی، در کلابهاوس به مناظره با یکدیگر حول موضوع «حکمرانی و توسعه» پرداختند. پس از مناظره محدثی دیدگاه های خود را در نقد عبدالکریمی، در ۱۰محور، به صورت منقح و شسته رفته نوشت و در کانالش منتشر کرد. عبدالکریمی هم ضمن انتشار فایل صوتی مناظره در کانال خود ، انتقادات مکتوب محدثی را نیز در کانال خود منتشر کرد. متن تنظیم شده محدثی در زیر از نظرتان می گذرد:
***
متن و محورهای انتقادات محدثی:
قسمت اول:
۱. طرح مبانیی بحث: حکمرانی بد / bad governance
۲. طرح ۲۲ نقد به اندیشهی سیاسی دکتر بیژن عبدالکریمی
۳. ذکر ریشههای فکری عبدالکریمی در هایدگریسم اسلامی؛ ریشهشناسیی مواضع سیاسیی وی
در بخش اول این مناظره فقط توانستم مبانی بحث ام را در بارهی حکمرانی بد بههمراه ده نقد مطرح بکنم و اما در بارهی آنچه گفته شد عرض میکنم که در بحث از حکمرانی بد، از ۱۲ شاخص سخن گفته ام که هشت مورد آنها علت شکلگیری چهار مورد بعدی هستند:
۱. شاخص فلاکت /جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم («ایران جزو ۲۰ کشور بالای شاخص فلاکت در سال ۲۰۲۲ بوده»)
۲. شاخص بیکاری («ایران از نظر نرخ بیکاری در رتبهی ۱۷ جهان قرار گرفته»)
۳. درآمد سرانهی کشور («ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ در اغلب سالها با تنزل درآمد سرانه مواجه بوده»)
۴. شاخص ادراک فساد («ایران در سال ۲۰۲۳ در رتبهی ۱۴۹ از ۱۸۰ کشور قرار گرفته است»)
۵. شاخص رفاه جهانی («ایران در میان ۱۶۷ کشور جهان در ردهی ۱۲۶ ایستاده است»)
۶. شاخص ضریب جینی («بر اساس گزارشهای جهانی، ضریب جینی در کشور از ۴۰ درصد فراتر رفته است»)
۷. شاخص آزادی رسانهها («ایران از میان ۱۸۰ کشور با رتبهی ۱۷۶ همچنان در قعر جدول قرار دارد»)
۸. شاخص آزادی اقتصادی («بر اساس معیارهای بنیاد هریتیج، ایران رتبهی ۱۶۹ را در بین ۱۷۶ کشور جهان دارد»)
آثار این هشت شاخص بر روی انسان ایرانی چه بوده است؟ نتیجهی این وضعیت را میتوانیم در چهار شاخص بعدی ببینیم:
۹. شاخص شادی («دادههای شاخص شادیی کشور ایران نشان میدهد در حالیکه متوسط شادکامی جهانی در ۱۰ سال گذشته بین ۱۱۱ کشور، ۵.۵۹ بوده، متوسط این شاخص در ایران به عدد ۴.۷۶ رسیده که نه تنها زیر نرخ متوسط جهانی است بلکه فاصلهی زیادی با کشورهای منطقه دارد.»)
۱۰. شاخص احساسات و عصبانیت («ایرانیان در میان ۱۰ کشوری هستند که مردماش بیشترین تجربههای منفیی روزانه را دارند.»)
۱۱. شاخص مهاجرت («ایران بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ با افزایش ۱۴۱ درصدی، سریعترین رشد نرخ مهاجرت را در جهان داشت» و در سه سال اخیر این سیر صعودی با شتاب بیشتری ادامه یافته است»)
۱۲. شاخص خودکشی («آمارهای رسمی در ایران نشان میدهد میزان خودکشی در ایران طی یک دههی گذشته، بیش از ۴۰ درصد رشد کرده و از حدود ۳۵۰۰ مورد در سال، به بیش از ۵ هزار مورد افزایش یافته است»).
تذکر: مخاطبان محترم میتوانند شاخصهای دیگر را نیز به این مجموعه بیافزایند.
قسمت دوم
قرار است بیست و یک نقد را به آرای سیاسی دکتر بیژن عبدالکریمی در طی مناظره مطرح کنم. در جلسهی نخست فقط موفق شدم ده نقد ام را به ایشان مطرح کنم و متأسفانه باید بگویم که ایشان در اکثر موارد از پاسخ به این نقدها طفره رفتند و در مواردی نیز که پاسخ داده اند، پاسخشان برای من قانع کننده نبوده است! این ده نقد عبارت اند از:
۱. نامشخص بودن تعریف گفتمان انقلاب: گفتمان انقلاب چیست و چه مشخصههایی دارد؟ آیا منظورتان گفتمان جمهوریی اسلامی است؟ پس چرا از عنوان انقلاب استفاده میکنید؟ تعریف دکتر بیژن عبدالکریمی از «گفتمان انقلاب» چیست؟
۲. کدام تعریف از گفتمان انقلاب: تعریف رسمی از گفتمان انقلاب چه ویژهگیهایی دارد؟
۱. ضد توسعه است (اقای عبدالکریمی سرمایهگذاری در حوزهی نظامی را نشانهی حرکت در مسیر توسعه میدانند!)،
۲. غربستیز است نه غربگرا یا غربنگر (این گفتمان در مواجهه با غرب دوگانهی کاذب میسازد: غربستیزی در برابر غربگرایی) و گزینهی سوم را که برخی روشنفکران از آن دفاع میکنند، یعنی غربنگری انتقادی را نادیده میگیرد (حتا خود هایدگر هم یک غربنگر انتقادی است. البته لازم است غرب تمدنی را از غرب سیاسی جدا کنیم). این گفتمان یک دوگانهی کاذب میسازد و هر کسی که با غربستیزی مخالفت میکند، غربگرا میخواند؛ در حالی که خود اش عملا شرقگرایی را پیشه کرده است.
۳. ضد حقوق بشر است،
۴. ضد دموکراسی و پلورالیسم است و انحصارگرایانه است،
۵. ضد مدرنیته است،
۶. ضد آزادی است،
۷. ضد علم و عقلانیت خودبنیاد یا خودسالار است.
۸. از همه بدتر ارزشهای عام دوران مدرن را که محصول مجموعهای از مساعی اجتماعی و فکری بشر است، بهمنزلهی ارزشهای غربی نفی میکند.
۹. قطبیساز: یکی از مهمترین ویژهگیهای گفتمان انقلاب قطبیسازی عالم و آدم است؛ تقسیم جهان به دو قطب دوست و دشمن. آقای عبدالکریمی به منتقدان هشدار میدهد کشور را دو قطبی نکنند، در حالیکه گفتمانی که ایشان از آن دفاع میکنند دائما در حال قطبیسازی است؛ بهجای طیفینگری.
۳. موضع دوگانه در بارهی انقلاب: آیا شما از انقلاب دفاع میکنید یا علیه انقلاب هستید؟ اگر شما مدافع گفتمان انقلاب هستید، چرا انقلاب ۵۷ را صراحتا محکوم میکنید؟ و بارها گفته اید خطای روشنفکران را در سال ۵۷ و قبل آن که به رژیم شاه حمله کرده اید و مساله را سیاسی دیده اند، تکرار نکنیم؟
اگر انقلاب خطا بوده، پس چرا میگویید “شکست گفتمان انقلاب، شکست یک انقلاب بزرگ است” (عبدالکریمی، ۱۴۰۳: ۱۴ آذر، کلاب هاوس صدای ).
۴. سخنان ناهمساز در بارهی توسعه: مگر نمیگویید مسالهی اصلیی ما توسعه است؟ من هم میگوییم مسالهی اصلی ما توسعهی سیاسی و در وهلهی اول توزیع قدرت است. چرا شما به خاطر این به من و امثال من حمله میکنید. وانگهی، نیروهای گفتمان انقلاب علیه توسعه اند.
۵. حمله به نقد به مسوولان وضع کنونی: چرا شما از نقد نیروهایی که قدرت سیاسی و دیگر منابع کشور را در اختیار دارند و بیشترین مسوولیت را در شکلگیریی وضع کنونی دارند، نگران میشوید؟ مگر همین نیروهایی که به قول شما سازندهی گفتمان انقلاب هستند، بیشترین مسوولیت را ندارند و بیشترین امکانات را در اختیار ندارند؟ چرا از نقد عملکرد آنها ناراحت میشوید؟
۶. اولویتبندی نادرست مسایل: آقای عبدالکریمی به جای اینکه حکمرانی بد را مهمترین مسالهی کنونی و حال حاضر ما بداند، نظام سلطه را مهمترین مساله میداند! جالب اینکه بحث خود را پدیدارشناختی معرفی میکند! چرا مسالهی اصلیی کشور را نظام سلطه میدانید؟ چرا مهمترین مسالهی کشور را شرایط کنونی جامعهی ایران نمیدانید؟ چرا به بحران مشروعیت همین به اصطلاح “گفتمان انقلاب” تمرکز نمیکنید؟ وانگهی اصلا نظام سلطه چه مختصاتی دارد؟ آیا چین و روسیه و بلوک شرق خودشان نوعی نظام سلطه را ایجاد نمیکنند؟ آیا گفتمان انقلاب خود شکلی از نظام سلطه پدید نمیآورد؟ آیا گفتمان میتواند عاری از ایجاد اشکالی از سلطه باشد؟
پس شما عملا و بیآنکه اعتراف کنید، خواهان شکلگیریی اشکال جدیدی از سلطه هستید؛ مثلا چیزی شبیه امپریالیسم شیعی.
۷. تلقی مسالهدارترین سیاست بهمنزلهی مهمترین دستآورد: چرا مهمترین موفقیت گفتمان انقلاب را در قدرت منطقهای جمهوریی اسلامی تعریف میکنید؟ چرا بر اساس وضعی که در داخل پدید آورده، ارزیابی نمیکنید؟ بعد بر اساس کدام منطق، عملکرد جمهوری اسلامی را موفق تلقی میکنید؟ معیارهایش کدام است؟آقای عبدالکریمی گفته اند: “گفتمان انقلاب در برابر نظام سلطه شاهکار کرده است”.
۸. دوگانهسازیی کاذب از جامعه: ایدهی دو ملت که شما دائم از آن سخن میگویید و ایران را متشکل از دو ملت میدانید نیز ایدهی نادرستی است. در حقیقت ما اکثریت یک ملت داریم. وانگهی، تکثر اجتماعی در همهی جوامع وجود دارد. چرا این تکثر شما را به این فکر وانمیدارد که ما نیازمند حکومتی هستیم که این تکثر را پوشش بدهد؟
۹. تحقیر همصدایی خودجوش حداقلی روشنفکران و مردم: آقای عبدالکریمی همصدایی روشنفکران و مردم را در مقابل یک حکمرانی بد، یک پوئن منفی برای روشنفکران تلقی میکند؛ به جای اینکه اذعان کند که این نوع حکمرانی مشکل داشته است. لذا روشنفکران را بهغلط متهم به پوپولیستی بودن میکند.
۱۰. مغالطهی پهلوان پنبه در نفی روشنفکران: تفسیر نادرست از آرای منتقدان (منتقدان را متهم به تحلیل اخلاقی و روانشناختی از حکومت میکنند؛ اینکه حاکمان بد هستند یا این حاکمان را عوض کنیم و حاکمان دیگری بیاوریم). در حالیکه نقد روشنفکران معطوف به حکمرانی بد است نه نقد اخلاقی و روانشناختی حکمرانان.
منبع: کانال دکتر محدثی
۲۱۶۲۱۶