اخبار بین الملل

قالیباف و رصد اسراییل برای شکست دولت وفاق به دست تندروها

خبرگزاری خبرآنلاین

 این یادداشت در همان روز اعلام مواضع رئیس مجلس در باره سخنان آقای ظریف نوشته شد، ولی از آن جا که در هیاهوی طرح بحث های سیاسی، ممکن بود دیده نشود، منتشر نشد. محمدباقر قالیباف گفت: “طرح مسائل و اختلافات داخلی در محیط‌های بین‌المللی تضعیف یکپارچگی ملت ایران در برابر دشمنان خارجی محسوب می‌شود. برداشت موضع ضعف از نظام مقتدر ایران باعث خطای محاسباتی رئیس جمهور جدید آمریکا و افزایش فشارهای اقتصادی بیشتر بر کشور می‌شود.” 

در این جا دنبال پاسخ به این سوال هستم که سیاست خارجی دشمنان (در بیان آقای قالیباف) چگونه شکل می گیرد؟ و آیا شکل گیری سیاست خارجی موید مواضع آقای قالیباف هست یا نیست؟

می دانم که مرکز پژوهش های مجلس، مرکزی هوشمند است، ولی چرا در باره این مسایل مهم از آن مشورت نمی گیرند، شاید به این برمی گردد که در نهاد مجلس و قانون گذاری نیز امر سیاست بر امر اندیشه می چربد. سخن کوتاه آن که متاسفانه خلاف سیاستمداران در کشور ایران، دشمنان ما همگی متکی به مراکز فکر کشورهایشان از جمله دانشگاه ها و اندیشکده هایشان هستند. این مراکز در آن کشورها تزیینی نبوده و برای آب خوردن سیاستمداران نیز نظریه پردازی می کنند.  به هر روی، این سخن رئیس مجلس حکایت از آن می کند که ایشان از نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری مبتنی بر اندیشه در غرب غفلت کرده اند، و این خود می تواند خطاهای مهم دیگری را در تصمیم گیری های داخلی رقم بزند. 

در حوزه آکادمیک، دو تصویر از دولت به مفهوم state  در غرب در متنون جامعه شناسی سیاسی وجود دارد. یک تصویر ابتدایی که دولت را،  یک مرکز یک دست می داند، و دوم دولت به مثابه موجودیتی متعارض است که علیه خودش نیز عمل می کند. مفهوم دوم در همه دولت ها مصداق دارد ولی در دولت ملت های مدرن با دولت ملت های در حال توسعه مانند ایران دارای ظهور و بروز بسیار متفاوتی است. از نظر فوکو  تصویر ذهنی که به تقویت تصور افسانه دولت منجر می شود، ناشی از تاکتیک حکومت ها است که تلاش می کنند تعریف و بازتعریفی مداوم از آنچه در قلمرو و صلاحیت دولت هست و نیست فراهم کنند تا از این طریق دولت قوی، یکپارچه بازتعریف شود. اما در حوزه اقدامات عملی «دولت را می توان تنها از منظر اختیارات واقعی و محدودیت هایش بر اساس تاکتیک های عمومی حکومت پذیر ساختن جامعه درک کرد.» در این نگاه، ناتوانی های دولت و تعارضات قدرت در آن آشکار می شود؛ مانند حضور قدرت تندروها در حاکمیت سیاسی به عنوان قدرت متعارض هر دولت قانونگرای دیگر. این وضعیت از ابتدای انقلاب علیه دولت موقت بازرگان تا الآن علیه دکتر پزشکیان تولید و باتولید شده است. 

  نیروهای تندرو مورد اشاره آقای ظریف در مصاحبه خود به عنوان نیروهای واقعا موجود در موازنه قوای ایران، برخلاف سخنان آقای قالیباف، از ذیل جامعه قانون و حکومت پذیر، خارج بوده به نحوی که در مسیر حکومت پذیر ساختن جامعه بر اساس قانون اساسی، همواره یکی از موانع  عمده و اساسی بوده اند. این نیرو به دلیل شرایط جنگی و استثنایی در کشور از ابتدای انقلاب، از چارچوب اجرای قانون مانند گردن نهادن به فرمان هشت ماده ای رهبر فقید انقلاب مستثنی بود. آنان با توجه به شرایط امنیتی سازی شده، به سرعت توانستند دولت استثنایی را در ایران شکل بدهند که مبنای آن تعلیق قانون گرایی و اندیشه های مبتنی بر آن است و کماکان درگیر آن هستیم. استدلال اصلی نه مبتنی بر اندیشه ورزی نظم و نسق بخشیدن به جامعه بر اساس قانون که مبتنی بر سیاست ها و اقتضائات روز بوده و هست. محصور شدن در این سوال کلیشه ای که آیا می توان اجرای قانون را به بهای از دست دادن این دست از نیروها تعطیل کرد؟ نظریه هوادار، به عنوان عامل بقاء اصالت یافت و رنگ خود را به همه عرصه های سیاست تسری داد و حوزه اندیشه انتقادی، در باره بررسی این موضوع تعطیل شد. مظهر چنین رویکردی، حرکت از بنیان های اجتماعی حول مردم محوری در ابتدای انقلاب به تحقق دولت استثنایی و دولت محوری، به عنوان محور همه ساحت ها تا سال های اخیر و اکنون است. 

اما در باره مبانی نظری چنین رویکرد و موقعیتی، دشمنان مورد اشاره آقای قالیباف با اتکا به اندیشمندان خود به این نکته از ابتدای انقلاب وقوف یافته اند و بر اساس همین موضوع نظریه پردازی کرده و سیاست خارجی خود را هدایت کرده اند. دستاوردهای آنان تاکید می کند که بر اساس یک قاعده کلی و تحقق آن به ویژه در ایران، برداشت ابتدایی دولت به مثابه یک سازمان یکپارچه و قدرتمند تصور می شود که با عبارت مفرد در تیتر روزنامه ها می نشیند، قابل تحلیل نیست. مانند این تیتر که «پزشکیان بودجه سال ۱۴۰۴ را تقدیم مجلس کرد». بلکه نظریه های دولت تدوین شده در متون غربی حاکی است که دولت ها از جمله در شکل گیری دولت در ایران، با اقدامات بخش ها یا قسمت های برخوردار از پیوند سست که در موارد متعددی مرز میان آنان و دیگر گروهای درون با بیرون تعریف نشده اند ، مواجه هستند. این بخش ها (بخوانید در ایران از نظر مفهومی تندروها و براندازان) اغلب ترویج دهنده مجموعه ای از قواعدی هستند (بر اساس برخورداری از ماهیت فکری و یا منافع) که با دیگر عناصر سرزمینی از جمله قانون رسمی و جریانات متعهد به آن در تعارض قرار دارند. شعار نوشته شده مرگ بر ظریف، برای نماینده ایران درکنفرانس داووس، معرف تایید چنین شناختی است.  

البته توجه صرف سیاسی رئیس محترم مجلس به سخنان ظریف یک خطر بزرگتر را نیز دربر دارد: کلیشه سازی از مفهوم یکپارچگی، حکایت از آن دارد که دستگاه سیاستمداری مستظهر به مواجهه با پدیده ها و رخدادها به مثابه حوادث سیال در گفتار، تفکر و اقدام نیست. نوربرت الیاس جامعه شناس بزرگ قرن بیستم، به این رویکرد «تنزل فرآیند» نام می نهد. عدم توجه به پویش نیروهای تندرو در حذف وفاق و کادرهای برجسته آن مانند ظریف، به خوبی تحت نظر اندیشمندان دانشگاه تل آویو قرار دارد. (متاسفانه سیاست زدگی در تحلیل امور باعث شد تا در باره ماجراهای اخیر خاورمیانه، نقش این دانشگاه مهم نادیده انگاشته شود). آنان به درستی می دانند که پویش تندروها و حذف کادرهای وفاق، تعارض جدی میان قانون گرایی و نظم مبتنی بر هواداران وفادار به مشی تندروی در نظام حامی پیرو بوده و تضعیف روند قانون گرایی و ایران ضعیف و در حال فروپاشی با تحقق «تنزل فرآیند» ممکن است. به عبارتی تبدیل پدیده های پویا به پدیده های ایستا، نیاز به نفوذ آشکار و پنهان ندارد. بلکه ماهیت نگرش به مانند ویروسی است که عوامل مهم خودتخریبی را در درون خود دارد؛ مانند ویروس استاکس نت. روش مذکور برای تامین منافع، با توجه به قدرت غلبه آن علیه قانون گرایی با توجه به نهادهای گسترده حامی آن از جمله نهادهای خصولتی و دنبال های آن در دولت، متاسفانه گسترده شده و خودتخریبی عمق یافته است. (خطر بزرگی که باید اکیدا مورد توجه دولت پزشکیان قرار بگیرد)

در این خود تخریبی، بینش حاکم، به جای توجه به پدیده های سیاسی در فرآیند، یعنی به جای توجه به آن که پدیده چگونه می شود، اکنون در حال چگونه شدن است، و در آینده چگونه می شود، دائم در مقام تبیین آنگونه که هست، تنزل درک و فهم یافته است. این موقعیت در ایران با دوگانه یا تامین منافع تندروها یا قانون گرایی برای حفظ وضع موجود معنا دار شده است. تعارض سخت میان این دو بینش به طرز عمیقی مورد توجه اندیشمندان دانشگاه هایی که روی میز ایران متمرکز هستند، قرار دارد. از این منظر ویروس استاکس نت وطنی در حوزه اندیشه (تندروی از هر نوع آن)، در مقام اقدام به خوبی از عهده نفوذ بر می آید (حال چه بر اساس ماندن در کلیشه فکری و یا منافع تحلیل شود). موضوعات مذکور ابتدا در دانشگاه های غرب، در قالب پروژه کشف و سپس به ابزار سیاست خارجی توسط سیاستمداران تبدیل می شود. لذا مباحث مطرح شده توسط ظریف، سال ها است که از سوی دانشگاه های غرب در حال مطالعه است و عدم مشاهده آن و در نتیجه عدم اتخاذ مشی واقع بینانه نسبت به خسارت آن، خود خسارت مضاعف است. تقویت همبستگی ملی، تنها با عدم تنزل فرآیند، به معنای تقویت قانون گرایی، از جمله از سوی ریاست مجلس قانون گذاری در برابر مطالبات یک گروه قلیل اما دارای قدرت زر و زور ممکن است. در این باره غربی ها به ویژه اسراییل با قدرت اوضاع را رصد می کنند. آنان مانند سرنوشت برجام و دولت روحانی، منتظر شکست قانون گراها در چارچوب دولت وفاق ملی هستند تا اینبار با ایران تسویه حساب کنند. 

۲۱۶۲۱۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا