اخبار سیاسی

روزنامه شهرداری هم از دست تندروها کلافه شد/ایجاد ناامیدی می کنید/ خیانتی از این بالاتر نیست، ظلم اکبر همین است و لاغیر!

خبرگزاری خبرآنلاین

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه همشهری نوشت:

اگر قصد و غرض‌مان از گلایه‌ها، خنک‌شدن جگرمان است باز هم این متن‌ها بی‌ثمر است یا اگر خدایی‌ناکرده نقدمان بساط دکانداری است و آدم جمع‌کردن و لایک گرفتن و هوراکشیدن و… که دیگر هیچ اندر هیچ.

خطاب این متن دلسوزان مردم و کشور هستند؛ کسانی که حقا و انصافا تلخی‌ها، زشتی‌ها و نقایص را می‌بینند و نمی‌توانند دم فروبندند. حق هم همین است که سکوت نکنند و زبان به گلایه باز کنند، اما طبیعی است که برای این دسته خود گلایه و قلم‌گرفتن هدف نیست و غرض نهایی تغییر و اصلاح است.

با این توصیف یک سؤال کلیدی وجود دارد و آن اینکه کدام نقد سازنده است؟ آیا با این دست گلایه‌ها کار کشور جلو می‌رود؟ سودش به جیب مردم می‌رود؟ برای انقلاب مفید است؟ خلاصه با این دست نقدها اخلاق، عدالت و عقلانیت رعایت می‌شود؟

معیار ساده این است:

وقتی نقطه پایانی نقد و گلایه‌تان را گذاشتید، به حال مخاطب نگاه کنید. این روزها با وجود رسانه‌های اجتماعی خیلی فهمیدن حس و حال مخاطب بعد از خواندن یک متن یا دیدن یک عکس سخت نیست. از واکنش مخاطب در نظرات تا ابراز احساسات و تکرار متن‌های مشابه تا چه و چه. نگاه کنیم ببینیم اثر متن ما در مخاطب چیست؟

کدام اثر؟ به واقع چه اثری را باید در مخاطب رصد کنیم؟ پاسخ روشن است: امید. امید به حرکت. امید به اصلاح. امید به تغییر.

اگر مخاطب بعد نقد ما احساس کرد که درحال حرکتیم و تغییر میسر است یعنی دقیق نوشته‌ایم، اما اگر حس ناامیدی داشت و از راه طی شده پشیمان شد و به سازوکارهای انقلاب مثل مردم‌سالاری بدبین شد، یعنی خطا کرده‌ایم.

ناامیدی زمانی ایجاد می‌شود که مخاطب بعد از نقدکردن احساس کند نقدشونده، دیو است. اهریمن است. شیطان است. فاسد و خائن است. ناکارآمد محض است و هیچ. چک کنیم ببینیم کدام مدل نقدها با مخاطب چنین می‌کند.

مسخره‌کردن، تحقیرکردن، موضوعات کوچک را بزرگ‌کردن، موضوعات اصلی را ندیدن، مشکلات و موانع را به‌حساب نیاوردن، مشکلات پیچیده را ساده تحلیل‌کردن، موفقیت‌ها را به‌هیچ‌گرفتن، حرکت‌های رو به جلو را درنظرنگرفتن، توان آدم‌ها را ندیدن و راه‌حل منطقی نداشتن و… ثمره‌اش می‌شود ناامیدی؛ می‌شود یأس، کینه، حقد، لجاجت و عصبانیت.

مهم نیست چه‌کسی سرکار باشد؛ با هرکس چنین کنیم نتیجه‌اش یک کلام است: بن‌بست؛ و خیانتی از این بالاتر نیست. ظلم اکبر همین است و لاغیر.

کشور در شرایطی است که نیاز به حرکت دارد. مردم نیز بین این و آن فرق نمی‌گذارند. همه یک‌دست حاکمیت هستند. این روزها فقط و فقط باید تلاش کرد و کشور را جلو برد. مشکلات را رفع کنیم و بار روی دوش مردم را کمتر سازیم.

۲۷۳۰۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا