منتجب نیا: دو دسته در داخل کشور بر طبل جنگ می کوبند /مسئول انجمن حجتیه گفت خالص سازان از ما نیستند اما….
نیلوفر مولایی: هنوز انتقادات به اظهارات سید محمدمهدی میرباقری، پدر معنوی جبهه پایداری ها درباره کشته شدن ۴۲ هزار نفر در جنگ فلسطین و اسرائیل ادامه دارد. برخی از سیاسیون مانند محسن غرویان و احمد مازنی، بر این باوراند که این نوع اظهارات نشأت گرفته از تفکر انحرافی است و تاکید می کنند ربطی به انجمن حجتیه ندارد.
اما حجت الاسلام رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری خبرآنلاین، درباره اندیشه این تئوریسین پایداری ها بیان کرد: «این افکار قبل از انقلاب وجود داشت، در زمان حیات امام خمینی خاموش شد و در لانه های خودشان قرار گرفتند. اما دوباره بعد از رحلت امام ظهور و بروز پیدا کردند و خودشان را انقلابی می دانند.»
وی ادامه داد: «دو دسته هستند که در داخل کشور بر طبل جنگ می کوبند. یک دسته مرتجعان هستند که امام (ره) آنان را به شدت رد کرده و خطرناک می دانست. دسته دوم افرادی هستند که تئوری اندیشه انحرافی ندارند اما روحیه جنگی پیدا کردند.»
این روحانی اصلاح طلب درباره ارتباط این افراد با انجمن حجتیه هم گفت: «اگر چه سال گذشته مسئول انجمن حجتیه از طریق یکی از دوستان گلایه کرد بود که ما از این افراد تبری جستیم و این ها از ما نیستند، اما معتقدم که این اندیشه فرزند انجمن حجتیه است و نمیتوان از آن تبری جست.»
در ادامه مشروح گفت و گوی منتجب نیا، فعال سیاسی اصلاح طلب را در خبرگزاری خبرآنلاین می خوانید؛
*********
* آقای منتحبنیا! این روزها بحث تئوریزه کردن جنگ دوباره از سوی طیف تندروها درحال مطرح شدن است. تحلیل شما از اندیشه و خط فکری تندروها و افرادی که نزدیک به آقای میرباقری هستند، چیست؟
یکی بحثی از قدیم الایام بین بزرگان شیعه مانند دکتر شریعتی، شهید مطهری و حاج نعمت الله صالحی نجف آبادی مطرح بود که شهادت به چه معنا است؟ صرف شهادت بدون هدف و نتیجه مطلوب است؟ یا شهادت در مسیر رسیدن به هدف عالی و پیروزی است؟
اکثرا نظرشان این است که شهادت هدف نیست و در مسیر رسیدن به هدف یک نوع سخاوتمندی و ایثار است. هدف انسان آنقدر ارزشمند است که حاضر است جان و مال خود را در این راه فدا کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ» که انسان را به بهشت برین و جنت می رساند.
زمانی هم که بحث قتال را مطرح می کند، می فرماید: «فَیَقتُلونَ وَیُقتَلون» یعنی وارد مبارزه شوید، دشمنانی را که در صدد جنگ با آنان هستید را بکشید حتی اگر خودتان هم کشته شوید. خداوند نمی فرماید که در معرض کشته شدن بدون هدف قرار بگیرید و به این بهانه که ما مستقیم به بهشت می رویم، صبر کنیم تا دشمن بر روی ما مسلط شود. این تفکر اشتباه بوده و قرآنی نیست.
تفکر قرآنی این است که انسان های با ایمان، در راه نیل رسیدن به اهدافشان که حاکمیت خداوند، حاکمیت اسلام و مبارزه با ظلم است؛ نهایت فداکاری و ایثار را دارند حتی اگر در این مسیر کشته شوند، شهید به حساب می آیند. معنای شهادت این نیست که بدون هدف خود را در معرض کشته شدن قرار بدهید. در زمان جنگ، برخی از رزمندگان خدمت امام خمینی(ره) می آمدند و می گفتند دعا کنید ما هم شهید شویم. امام(ره) در پاسخ می فرمودند که؛ «من دعا می کنم که شما پیروز شوید و به سلامت بازگردید.»
اسلام را باید از اندیشه های اتجاعی، کهنه، خلاف عقل و منطق مبرا کنیم
کشته شدن و کشتن هدف نیست. اگر دشمن قصد جان مسلمانان را کرد یا تجاوزی انجام داد مانند جنایاتی که اسرائیل مرتکب می شود، برای دفاع از کیان اسلام و مسلمانان باید با آن مقابله کرد ولو که به کشته شدن صهیونیست ها برای رسیدن به پیروزی بی انجامد. حال اگر فردی در این راه کشته شود، شهید محسوب می شود. اگر تفکری باشد که بگوید ما باید کشته شویم تا راه مقدس اسلام تقویت شود، تفکر اشتباهی است. ما باید تلاش کنیم تا مردم جهان را با اسلام آشنا کنیم و دین خود را آنطور که هست معرفی کنیم. اسلام را باید از اندیشه های اتجاعی، کهنه، خلاف عقل و منطق مبرا کنیم. در اسلام، قرآن نور آشکار کردن جامعه و بردن آن به سمت نور است. خرافه و اندیشه ارتجاعی جایی در اسلام ندارند.
ممکن است فردی یا افرادی دم از اسلام بزنند اما تفکر ارتجاعی داشته باشند مانند داعش یا طالبان. گروه هایی نیز در داخل کشور داریم که شهادت هدف نهایی آنان است و بر این باورند که باید دم تیغ دشمن قرار گفته و خود را به بهشت برسانیم. این تفکر اشتباهی است و این معنا است که عزت و سربلندی ملت را از دست داده ایم، برای رسیدن به بهشت از اسلام و تمامیت ارضی دفاع نکنیم و برای مظلومیت مردم غزه مبارزه نکنیم.
می گویند هر گونه مبارزه با ظلم و فساد زمان ظهور را به عقب می اندازد
این مرز بین این ها دقیق و مشخص است و متاسفانه گروه هایی هستند که قوت گرفته و افکار ارتجاعی را وارد صحنه جامعه کردند. در برخی موارد آنان به عنوان نظام و انقلاب حرف می زنند اما اندیشه آنان کاملا مخالف نظام، انقلاب، امام خمینی و رهبری است. این اندیشه بر این باور است که ما قبل ظهور امام زمان(عج) نمی توانیم موفق شویم و باید زمینه را برای ظهور آماده کنیم. این تفکر با گشترش ظلم و ستم می گوید که ما نباید با ظلم مبارزه کنیم و امام زمان هنگامی ظهور می کند که زمین را ظلم و فساد گرفته باشد، هر گونه مبارزه با ظلم و فساد زمان ظهور را به عقب می اندازد.
این افکار قبل از انقلاب وجود داشت، در زمان حیات امام خمینی خاموش شد و در لانه های خودشان قرار گرفتند. اما دوباره بعد از رحلت امام ظهور و بروز پیدا کردند و خودشان را انقلابی می دانند. ما قبل از انقلاب جلساتی را با برخی این افراد داشته و بحث کردیم. آنان می گفتند شما و امام خمینی دارید به امام زمان خیانت می کنید و ظهور را به تعویق می اندازید، بگذارید فساد رواج پیدا کند. این افراد امروز خودشان را صاحب انقلاب معرفی کرده و در گوشه و کنار جامعه نفوذ کردند و مورد حمایت واقع می شوند.
دو دسته در داخل کشور بر طبل جنگ می کوبند
* این نوع تفکر در مسائل منطقهای هم گاهی جلوتر از رهبری حرکت میکنند و حتی پس از شهادت آقای هنیه هم قصه جنگ با اسرائیل را مطرح کردند. حتی برخی از سیاسیون هم میگویند که مخاطب جمله رهبری در نمازجمعه نصر، این تفکر بود. نظر شما چیست؟
بله، دو دسته هستند که در داخل کشور بر طبل جنگ می کوبند. یک دسته مرتجعان هستند که امام (ره) آنان را به شدت رد کرده و خطرناک می دانست. دسته دوم افرادی هستند که تئوری اندیشه انحرافی ندارند اما روحیه جنگی پیدا کردند. برخی از افرادی که در ۸ سال دفاع مقدس بودند، بعد از پذیرش قطعنامه هم به صورت جنگی وارد صحنه شدند و فکر می کردند که جنگ چند نوع است. حالت های خاصی هم داشتند و همه را با عینک میدان جنگ و دشمن پنداری می بینند. فکر می کنند با اعمال خشونت می توانند جامعه را مدیریت کرده و با قوه قهریه امنیت را برقرار کنند.
البته همه افرادی که در جبهه بودند، حماسه آفریدند و شهید شدند یا کنار زده شدند، این تفکر را ندارند. برخی از افرادی که چنین تفکری را دارند، سنشان اقتضا نمی کند که دوران دفاع مقدس را درک کنند اما دم از جبهه و شهادت می زنند. با زور و سرنیزه با مردم برخورد می کنند. این نیز یک نوع تفکر اشتباه و انحرافی است که قرآن کریم آن را رد می کند. شدت و غلظت را باید با دشمن داشته باشند نه با مردم. با مشت و لگد نمی توان در داخل زندگی کرد.
تئوری انحرافی باعث شده برخی از جوانان حالت خشونت طلبی پیدا کنند
احتمال می دهم این تفکر هم زائیده و پخش و نشر تفکر اول باشد. یعنی بعد از رحلت امام(ره) فرصتی پیش آمد که تئوریسین های تفکر اول در میدان نهادهای انقلابی حضور پیدا کردند و گفتند اسلام دین خشونت است. در زمان دولت اصلاحات هم یکی از همین آقایان با یکی از بزرگان کشور مناظره داشت و در تلویزیون ادعا می کرد که اسلام دین خشونت است. چه بسا تئوری انحرافی اول منشاء شده برخی از جوانان حالت خشونت طلبی پیدا کنند.
انجمن حجتیه استدلال می کند که هر حکومتی قبل از امام زمان(عج) طاغوت است
* آقای میرباقری در خصوص خالص سازی در دین هم نکاتی را مطرح کرده، پیش از این خالص سازی را در مسائل سیاسی شاهد بودیم اما گویا به مباحث دینی هم کشیده شده است. نظر شما در این باره چیست؟
این ها درصدد گسترش فکر و اندیشه خودشان هستند. در زمان امام(ره) جرئت و جسارت سربلند کردن نداشتند چون حضرت امام مخالف فکر و اندیشه آنان بود. ولی بعد از رحلت ایشان وارد صحنه شده و روز به روز تقویت شدند و الآن میدان داری می کنند، در مجلس، دولت و نهادهای انقلابی نفوذ کردند و یارگیری می کنند. خدانکند این افراد بر کشور مسلط شوند زیرا آن را به نابودی می کشانند. در عمق اعتقادات آنان انقلاب و نظام اسلامی وجود ندارد و معتقدند که امام زمان باید نظام اسلامی را ایجاد کند.
چند روایت هم که انجمن حجتیه بر آن استدلال می کنند مبنی بر این است که هر حکومتی قبل از امام زمان(عج) طاغوت بوده و خلاف قانون است. این ها افکار خود را ترویج می کنند و باعث تاسف است که برخی از رسانه های حکومتی مانند صدا و سیما و نماز جمعه به این افکار ارتجاعی میدان داده است.
مسئول انجمن حجتیه گفت این افراد از ما نیستند
* آقای منتجب نیا! چقدر میان این نوع نگاه تندی که وجود دارد با انجمن حجتیه ارتباط وجود دارد؟
دقیقا همین است، من سال گذشته در گفت و گویی بیان کردم که این تفکر همان زاییده انجمن حجتیه است و فقط نام خود را تغییر دادند. اگر چه سال گذشته مسئول انجمن حجتیه از طریق یکی از دوستان گلایه کرده بود که ما از این افراد تبری جستیم و این ها از ما نیستند، اما معتقدم که این اندیشه فرزند انجمن حجتیه است و نمیتوان از آن تبری جست. مشترکات آنان یکی است ولو نامشان عوض شده است.
۲۷۲۱۵