آناباسیس، روایتی ظفرمندانه از یک شکست
«بازگشت ده هزار نفر» یا «آناباسیس»، نوشته گزنفون است و نبردی را در ۴۰۱ پیش از میلاد بازگو میکند که منجر به عقبنشینی سپاه مزدوران یونانی شد. روایتی ظفرمندانه از یک شکست...

به گزارش تابناک به نقل از ایرنا، انتشار پست ایلان ماسک وزیر دولت آمریکا و مالک شرکت تسلا، درباره مطالعه یک کتاب درباره تاریخ ایران باستان، توجه بسیاری از سیاستمداران و علاقهمندان به کتاب را به خود جلب کرد، این کتاب روایتی از یک شکست یونانی است که به صورت ظفرنامه بازگو شده است.
«بازگشت ده هزار نفر» یا «آناباسیس» اثری از گزنفون (Xenophon)، مورخ و سردار یونانی در قرن چهارم پیش از میلاد است. این کتاب یکی از مهمترین منابع درباره جنگهای یونان و ایران و همچنین یک شاهکار در ادبیات جنگی و تاریخی است.
این اثر روایت سفر ۱۰ هزار سرباز مزدور یونانی است که در سال ۴۰۱ پیش از میلاد به درخواست کوروش کوچک، شاهزاده هخامنشی، به ایران آمدند تا او را در سرنگونی برادرش اردشیر دوم یاری کنند. کوروش کوچک در نبرد «کوناکسا» نزدیک به بابِل (در ۸۸ کیلومتری جنوب بغداد امروزی و نزدیک شهر حله عراق) شکست خورد و کشته شد. یونانیها که رهبر خود را از دست داده بودند، در سرزمین دشمن گرفتار و مجبور شدند با فرماندهی جدید، از میان سرزمینهای ایران عبور کنند و خود را به یونان برسانند.
گزنفون که خود یکی از سرداران یونانی بود، فرماندهی بخشی از این نیروهای شکستخورده را بر عهده گرفت و آنها را از میان سرزمینهای دشمن، قبایل بیگانه و سپاهیان هخامنشی عبور داد تا به دریای سیاه برسند و از آنجا راهی یونان شوند. این سفر، یکی از شگفتانگیزترین عقبنشینیهای نظامی در تاریخ محسوب میشود.
چرا آناباسیس مهم است؟
این کتاب منبع دستاول تاریخی به شمار میآید، زیرا گزنفون به طور مستقیم شاهد وقایع آن بوده است و اطلاعات ارزشمندی درباره اوضاع ایران در دوران هخامنشی و ساختار سپاه مزدوران یونانی ارائه میدهد.
نقدهایی بر آناباسیس
با این حال اعتبار تاریخی در «آناباسیس» مورد انتقاد قرار گرفته است؛ گزارش گزنفون به عنوان یک منبع اولیه، ارزشمند است، اما اعتبار تاریخی آن به دلایل مختلف مورد بحث قرار گرفته است. یکی از مهمترین دلایل آن خودبرتربینی مرسوم یونانی است، زیرا گزنفون نه تنها شاهد بلکه یکی از شرکتکنندگان و فرماندهان رویدادهایی است که توصیف میکند. این موضوع میتواند باعث شود که روایت او سهم خود و همپیمانانش را بیش از حد پررنگ نشان دهد و داستان از دیدگاه شخصی او ارائه شود و تصویری کمتر بیطرف از وقایع ارئه کند.
از سوی دیگر گزنفون ممکن است به طور ناخودآگاه یا عمدی جزئیاتی را که با روایت مورد نظرش همخوانی ندارد حذف کرده باشد که این موضوع میتواند باعث ایجاد برخی برداشتهای مغرضانه از برخی رویدادها شود.
از آنجایی که این اثر هم جنبه تاریخی و هم ادبی دارد، گزنفون نیز از تکنیکهای داستانسرایی رایج در زمان خود بهره برده است، به همین دلیل، برخی درسهای اخلاقی یا جلوههای دراماتیک جای دقت در بیان واقعیات تاریخی را گرفته باشند.
اگرچه «آناباسیس» یکی از معدود روایتهای دست اول از ماجرای ده هزار نفر است، اما در مواردی با سایر منابع و یافتههای باستانشناسی مربوط به همان دوره تفاوتهایی دارد. مورخان با مقایسه این منابع سعی میکنند تصویری جامع از رویدادها ارائه دهند و تناقضها میتوانند سؤالاتی جدی در مورد دقت جزئیات ارائه شده توسط گزنفون مطرح کنند.
در دورهای که گزارشهای تاریخی اغلب با اهداف سیاسی و فرهنگی در هم آمیخته بودند، روایت گزنفون نیز ممکن است بازتابی از تعصبات و ایدئولوژیهای زمان خود باشد.
اسکندر مقدونی و اثر «آناباسیس»
گفته میشود که اسکندر این کتاب را خوانده بود و از آن برای شناخت ایران و برنامهریزی جنگ استفاده کرد. احتمالاً اسکندر این کتاب را مطالعه کرده تا تاکتیکهای نظامی ایرانی، جغرافیا و نقاط قوت و ضعف امپراتوری را بهتر بشناسد.
گزنفون چالشهای تأمین نیرو، مدیریت روحیه و عبور از مناطق سختعبور مانند کوهها، رودها و بیابانها را توصیف میکند و اسکندر، در حالی که فرمانده ارتشی بسیار بزرگتر بود، از استراتژیهای مشابه در عملیات خود بهره برد تا از تغذیه مناسب، نظم و سازگاری نیروهایش اطمینان حاصل کند.
این کتاب نشان میدهد که ایرانیها چگونه میجنگیدند و حکومت میکردند، که این اطلاعات به اسکندر در آمادهسازی برای نبردهای آتی کمک کرد.
استفاده از حرکتهای سریع و قاطع، اتکا به سواره نظام و بهرهبرداری مؤثر از جغرافیا، از جمله نکات کلیدی در «آناباسیس» بودند که در مجموعه حملات اسکندر نیز مشاهده میشوند.
اسکندر برای حفظ نظم و ارتقای روحیه نیروها در مسیرهای طولانی، احتمالاً از آموزههای گزنفون بهرهمند شده است.
با این که شواهد مستقیمی مبنی بر این که اسکندر شخصاً «آناباسیس» را مطالعه کرده باشد وجود ندارد، اما مربی او، ارسطو، با ادبیات و فلسفه یونان آشنا بود و احتمالاً اسکندر را با آثار گزنفون آشنا کرده است از سوی دیگر بسیاری از ژنرالها و سربازان اسکندر کتاب «آناباسیس» را مطالعه کرده و از آن تحت تأثیر قرار گرفته بودند.
داستان یا تاریخنگاری؟
در مجموع، اگرچه «آناباسیس» نگاهی بینظیر و دقیق به کارزارهای نظامی باستان ارائه میدهد و بینشهای ارزشمندی از آن دوران به دست میدهد، اعتبار تاریخی آن باید با در نظر گرفتن سوگیریهای احتمالی، تزئینات ادبی و زمینهای که در آن نوشته شده، مورد بررسی قرار گیرد. به همین دلیل، مورخان مدرن از این اثر به همراه سایر شواهد استفاده میکنند تا تصویری دقیقتر از رویدادهای آن دوران به دست آورند.