«در شهر» را به عاقبت «روزگار جوانی» دچار نکنید!
سریالهای نوستالژی خاطرانگیزند و ساختِ دنبالههای آنها همیشه جذاب بوده و هست. اما اگر قرار است ضعیف ساخته نشود اجازه دهیم همان خاطرات شیرینِ گذشته در ذهن مخاطب نقش ببندد.
مجتبی برزگر- خبرگزاری تسنیم: تلویزیون تا پیش از دوره جدید، ساخت فصلهای متعدد سریالهایش را در دستور کار خود قرار میداد. گاهی اوقات فصلِ دوم برخی سریالها خوب درآمده اما در ادامه به مشکلاتی برخورده که نمونه بارزِ آن سریالهای «پایتخت» و «دودکش» است.
اما پس از حضور پیمان جبلی به عنوان رئیس صداوسیما و مدیرانِ جدید، ساخت دنبالهها متوقف شد و پس از مدتی با توجه به کیفیت و اصالتِ قصههای روایت شده دوباره در دستور کار قرار گرفت. ابتدا «نونخ» و «زیرخاکی» با فصل جدید برگشتند و این روزها هم سریال «پایتخت 7» در جلوی دوربین قرار دارد تا عید نوروز و ماه رمضان روی آنتن باشد.
ناگفته نماند در این راستا، ساخت دنبالهها در بسیاری از اوقات با ناکامی مواجه شده است. مصداق بارز آن «دودکش»، «بچه مهندس» و «روزگار جوانی» بود. محمدحسین لطیفی، «دودکش 1» را ساخت و بعدها «پادری» فصل دوم آن شد. او تمایلی به ادامهدار کردن سریال نداشت و معتقد بود ادامهها خوب درنمیآید؛ همان نکتهای که بعدها خیلی از کارگردانان آن را مطرح کردند که اگر قرار است فلان سریال ادامه پیدا کند من نیستم. البته مدتی قبل برزو نیکنژاد فصل جدیدی از «دودکش» را دوباره ساخت که چندان توفیقی نداش
در این میان سریالهایی بودهاند که با نظرِ مدیران تلویزیون و دستاندکارانش به فصلهای دوم و سوم رسیدهاند؛ مثلا «بچه مهندس» که در سری چهارم بدون کارگردان اولیهاش ثابت کرد اگر روی آنتن نمیآمد شاید اعتبار و عقبه روایتهای اولیه و مورد پسندِ مخاطب را از دست نمیداد.
اما در این میان سریالهایی هستند که به حدی مورد استقبال قرار میگیرند که ساخت آنها برای فصلهای بعدی هم در دستور کار قرار میگیرد. همچون «نونخ» و «زیرخاکی»؛ البته سریالی همچون «پایتخت» همیشه میتواند فصلهای دیگری داشته باشد چون این ظرفیت را میان علاقهمندان دارد اما آنچیزی که در فصل ششم اتفاق افتاد و آن را بحثبرانگیز کرد ضعفِ فیلمنامه و دور شدن از اصالت ساختار اصلی قصه اصلی این سریال بود.
ناگفته نماند که از فصل اول تا پنجم این سریال را مرحوم خشایار الوند به تحریر نگارش درآورد و حالت اصیل خود را حفظ کرد؛ بعد از ناکام ماندن فصل ششم «پایتخت»، عمدتاً کارشناسان مشکل این فصل را فقدان فیلمنامه قوی و از دست رفتن روند یکسان روایت در فیلمنامه عنوان کردند.
همچنین سریالهای دیگری بودند که جزو برندهای موفق تلویزیون شدند اما در فصل جدید ناموفق عمل کردند؛ همچون «زیر آسمان شهر» که توانست با روایت زندگی طبقههای گوناگون جامعه، کمدی جذابی ارائه دهد اما در فصل دوم این موفقیت تکرار نشد.
تغییرات بسیاری را در میانِ بازیگران تجربه کرد و کممخاطب شدن فصل دوم باعث نشد تا مهران غفوریان و همکارانش به سراغ فصل بعدی نروند؛ چون فصل سوم سریال هم جلوی دوربین رفت. در فصل سوم تیم بازیگران به طور کامل تغییر کرد و این روند نزولی تبدیل به سقوط شد و دیگر از آن «زیرآسمان شهر» جذاب و پویا خبری نبود. هرچند بعدها اعلام شد که غفوریان قصد ساخت فصل چهارم این سریال را دارد اما این ایده به دلایلی از جمله درگذشت بازیگرانی همچون کیومرث ملکمطیعی یا ملکه رنجبر و حتی هماهنگنشدن شرایط تلویزیون هرگز عملی نشد.
مهران مدیری شاید بیش از بقیه در ساخت دنبالههای سریالهایش موفق نبود نمونه بارز آن «در حاشیه» تلویزیون و «هیولا» نمایشخانگی که به «دراکولا» تبدیل شد. در کنار «دردسرهای عظیم» که توانست فصل به فصل موفقیتهایش را روزافزون کند. در حالیکه مثلاً سریالی همچون «لیسانسهها» نتوانست در ادامه آن که به نام «فوقلیسانسهها» تغییر کرد، موفق عمل کند. یا «دیوار به دیوار» با آن همه موفقیت در فصل دوم سقوط را تجربه کرد.
این معضل در فضایی غیر از کمدی هم وجود داشت؛ چرا که «بچه مهندس»، «از سرنوشت» و حتی «هوش سیاه» نتوانستند موفقیت فصل نخست خود را تکرار کنند. این اتفاق البته در شبکه نمایشخانگی با «شهرزاد» و «عاشقانه» و حتی این روزها با «زخمکاری» بیشتر خودش را نشان میدهد.
«هوش سیاه» شاید بهترین سریال جنایی-کارآگاهی تلویزیون باشد که در همان 15 قسمت فصل نخست هواداران بسیاری پیدا کرد. این سریال که حاصل همکاری نیروی انتظامی و شبکه 3 بود، بیشتر به موضوعات جرایم اینترنتی، شرکتهای هرمی و ابزارهای جاسوسی میپرداخت. فصل اول هوش سیاه با درخشش حسین یاری، کیکاووس یاکیده و داریوش اسدزاده در جذب تماشاگر موفق بود و همین هم باعث شد فصل دوم سریال هم ساخته شود.
کارگردانان یا به حفظ راکورد پایبند نیستند یا بازیگران اصلی و محوریشان را از دست دادند و مهمتر از همه این نکات، نتوانستند آن فیلمنامه قوی و جذاب و اصالت اولیه قصهشان را در ادامه رعایت کنند. گاهی اوقات هم برخی از سریالها مثل «قهوه تلخ» و «جزیره» در نمایشخانگی مخاطب را با یک قصه ناتمام رها کردند اینجا ضرورت دارد سازندگان تمهیدی برای فصل دوم داشته باشند تا قصهای که مخاطب را با آن همراه کردند را به پایان برسانند؛ اینجا بیشتر بحث، بحثِ حقوق مخاطب است که در فضای نمایشی کشور کمتر سازندگان به آن توجه میکنند. البته این نکته را بیشتر در فضای شبکه نمایشخانگی شاهد بودیم.
این روزها که نهضت احیایِ برندهای موفق در تلویزیون در دستورکار قرار گرفته موقعیت خوبی است که برخی از سریالهایی که میتوانند دنباله داشته باشند نیز مغفول نمانند. اما در عین حال به عاقبتِ برخی از سریالها هم دچار نشوند. جسته و گریخته درباره سریال «در شهر» صحبت میشود و البته این نکته هم در دلِ این اتفاق وجود دارد اگر قرار است به سبکِ روزگار جوانی ساخته شود این نوستالژیها را با همان خاطرات شیرینش تنها بگذاریم.
چرا که فصل جدید «روزگار جوانی» نه تنها نوستالژی نشد بلکه هیچ نسبتی با آن محبوبیت و تأثیرگذاری نوستالژی دهه 1370 نداشت. تنها نام “روزگار جوانی” را به یدک میکشید و با آن فیلمنامه و کارگردانی، شاید بتوان گفت «اصغر توسلی» آن «اصغر توسلی» سابق نباشد. چون سابقه اجرا، کارگردانی و تهیهکنندگی خوب او در تلویزیون و سینما، نوید سریالِ خوبی را میداد. نمیتوانیم کارهای خوب او را از یاد ببریم و شاید موفقیت در این سریال میتوانست دوباره او را سرزبانها بیندازد.
البته بازیگران اصلی این فصل هم چهرههایی نبودند که مخاطب را پایِ تلویزیون بکشانند و این خودش نقطه ضعفی برای این مجموعه، به حساب میآید. شاید سازندگان سریال میتوانستند به غیر از “بیوک میرزایی” (نقش عباس آقا) بیشتر از پیکره قدیمی این سریال استفاده کنند. یا حداقل بازیگران توانمندِ بیشتری بهره ببرند. اصغر توسلی گفته بود اجازه بدهید 10 قسمت پخش بشود و بعد با نمونههای قدیم مقایسه کنید؛ به انتهای کار هم رسیدیم این سریال نتوانست موفقیتِ گذشته را تکرار کند.
مهمترین ملاک برای ادامه سریالهای تلویزیون که توفیقات اجتماعی پیدا کردند، توجه به نظر و خواست مخاطب است. سریالی که قرار است فصلی به آن اضافه شود اگر از سوی مخاطب به راستی مورد توجه قرار گرفته ادامه تولید آن نمیتواند مشکلآفرین باشد اما صرفاً نتیجه دستور اداری مدیران تلویزیون و سلیقهگرایی آنها باشد بدیهی است که به پُرکردن آنتن، هدر دادن بودجه تلویزیون و اتلاف وقت جامعه و در نهایت دورکردن بیشتر مخاطب میانجامد.
لذا سازندگان باید اصل اول ساختِ فصلهای جدید برای مجموعههای تلویزیونی را نظر مردم بدانند و اینطور نیست که اگر “پایتخت” در سه فصل موفقیت کسب کرده حتماً در ادامه هم این موفقیتها ادامهدار باشد. سریال برای ساخت فصل جدید باید حرفهای جدیدی برای جامعه داشته باشد و مردم خودشان و زندگیشان را در سریالهای تلویزیونی ببینند. هرگاه مردم خودشان و مشکلاتشان را در سریالها نبینند این سریالها فقط به آثاری تبدیل میشوند که میآیند و میروند و هیچ اتفاقی را هم رقم نمیزنند.
مریم پیرکاری مدیرعامل مؤسسه تصویرشهر روز گذشته در گفتوگویی با خبرنگار تسنیم درباره مشارکت در ساختِ «در شهر» جدید تأکید کرد که دوست داریم در برخی سریالهای نوستالژی حضور داشته باشیم خصوصاً درباره شهر تهران و موضوعاتِ پیرامون آن باشد. اما اگر قرار به ساخت یک کار کیفی که طعنه به همان نوستالژیهای اولیهاش بزند. نه اینکه ضعیف ساخته شوند!
باید دید تلویزیون در احیایِ برندهای موفق خود چگونه عمل خواهد کرد؟
انتهای پیام/