شاعری که برای «ارزشهای انقلاب» خود را به آب و آتش میزند
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: رضا اسماعیلی شاعر و منتقد در یادداشتی به شعر و شخصیت علیرضا قزوه پرداخته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
این یادداشت بهعنوان یکی از مطالب پرونده «شاعر ماه؛ علیرضا قزوه» منتشر میشود.
مشروح متن یادداشت مورد اشاره را در ادامه میخوانیم؛
قزوه، فطرتا و ذاتاً شاعر است. شعر در وجودش به چشمهای زاینده میماند که همواره در حال جوشش است. آن چنان که هر لحظه و در هر شرایطی که بخواهد، میتواند از این چشمه آب بردارد. او هم دکتر است و هم _ بدون هیچ گونه اغراقی _ استاد. ولی به خاطر سلوک دوستانه و صمیمانهای که با شاعران دارد، اکثراً او را به نام کوچکش صدا میزنند. با اینکه این روزها شصت سالگی را پشت سر گذاشته، ولی هنوز کودک درونش شیطان و بازیگوش است و از هر فرصتی برای شوخ طبعی و بذلهگویی استفاده میکند تا خنده را به دلهای شکسته پیوند بزند. فعال و پر انرژی است. آرام و قرار ندارد. به هر کجا که پا میگذارد، طوفان به پا میکند! طوفانی که در بطن آن کارهای بزرگ نطفه بسته است.
شاعری است اهل درد، و دغدغههای انسانی ارجمندی دارد. به دنبال آرمانشهری است که در آن انسانها در سایهسار «بندگی خدا»، آزاد و سربلند زندگی کنند. از همین رو تمام زندگیاش را وقف تعالی فرهنگ انقلاب کرده است. فرهنگی که طلایهدار «آزادی و بیداری» است. او شاعر مردم است و شعرش از جنس «آب و خرد و روشنی». پیشانینوشتاش «شاعر انقلاب» است، ولی با همه شاعران _ از همه نحلهها و طیفها _ آمد و شد و نشست و برخاست دارد. مردمدار است. با هر که نان و نمک برادری خورده باشد، در دوستی برایش سنگ تمام میگذارد. یک جورهایی سنگ صبور همه شاعران است. بسیاری از شاعران سفره دلشان را تنها و تنها در خانه مهربانی او پهن میکنند. دست به خیر و بخشنده است. خدا میداند تا به حال زیر بال و پر چند نفر را گرفته و به چندنفر پریدن آموخته است؟! کسانی که طعم دوستی او را چشیدهاند خوب میدانند که در دوستی اهل کمفروشی نیست و برای دوستانش سنگ تمام میگذارد. چنان که از آغاز انقلاب تا به امروز، هر جا که دری به رویش باز کردهاند، با سخاوت و گشادهرویی به دوستانش هم «بفرما» زده است.
خوشفکر و خلاق و جسور است. انقلابی تصمیم میگیرد و انقلابی عمل میکند. خطشکن است. اهل مصلحتاندیشی نیست. از اینکه از آبرو و اعتبارش برای اسلام و انقلاب مایه بگذارد، ترسی ندارد. به همین خاطر از چپ و راست زخم میخورد، دوست و دشمن برایش خط و نشان میکشند، و از کودک دو ساله تا پیرمرد نود ساله _ هر گاه که تب دارند _ برای خُنکی دلشان، فحش و ناسزا حوالهاش میکنند. ولی مرام او با دوست و دشمن، غیر از مدارا و جوانمردی نیست. در زندگیاش هیچ خط قرمزی نیست جز «انقلاب» و «ولایت». برای همین همیشه خودش را به آب و آتش میزند تا گرد غفلت و فراموشی بر دامن ارزشهای انقلاب ننشیند. «او» کیست؟ دیدهبان فرهنگی انقلاب: «علیرضا قزوه».