نگاهی به فیلم “شوهر ستاره”؛ جلوهگری با نمایش مشکلات زنان
فیلم شوهر ستاره با نگاهی ظاهراً جامع به مسائل زنان در جامعه ایران شکل گرفته و سعی دارد طیف گستردهای از مشکلات اجتماعی، حقوقی و فرهنگی را که زنان با آنها مواجه هستند، به تصویر بکشد.
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، این فیلم سعی می کند، مشکلات زنان از مشکلات اشتغال و تبعیض جنسیتی تا مسائل مربوط به ازدواج، طلاق، اسیدپاشی، محدودیتهای اجتماعی مانند ممنوعیت حضور زنان در استادیومها، همه و همه در این فیلم مطرح میشوند. با این حال، همین گستردگی و تلاش برای پوشش دادن تمامی این مسائل، به یکی از نقاط ضعف اصلی فیلم تبدیل شده است. بهطوری که به نظر میرسد سازندگان بیشتر دنبال تصویرسازیاند تا مسئلهیابی.
شوهر ستاره با فهرست بلندبالایی از مشکلات زنان شروع میکند، اما هیچگونه اولویتبندی یا عمقبخشی به این مسائل ارائه نمیدهد. از یک سو، ما شاهد مشکلات اقتصادی و اخراج فریبا از کارگاه عروسکسازی هستیم، از سوی دیگر، مسائل مربوط به ازدواج و طلاق مطرح میشود. همزمان، معضلاتی مانند اسیدپاشی، ممنوعیت حضور زنان در استادیومها، مشکلات معیشتی و حتی دشواریهای ازدواج مجدد به تصویر کشیده میشود. این پراکندگی باعث میشود که هیچکدام از این مسائل به اندازه کافی فرصت دراماتیزهشدن پیدا نکنند و تماشاگر نتواند ارتباط عمیقی با هیچیک از آنها برقرار کند و بیشتر به التهاب فضای فکری زنان میانجامد.
نگاه سیاهوسفید به مردان از پیچیدگیهای روابط انسانی و نقش مردان در تغییرات اجتماعی غافل میشود. فیلم به جای ارائه راهحلهایی برای بهبود روابط بین زنان و مردان، ترجیح داده مردان را به عنوان بخشی از مشکل نشان دهد و نه بخشی از راهحل. این نگاه یکبعدی میتواند به تقویت کلیشههای جنسیتی دامن بزند و فضایی گفتوگو را از بین ببرد.
به عنوان مثال، نمایش مسئله اسیدپاشی که از قضا از نظر کمیت از معضلات اصلی زنان در جامعه ایران به شمار نمیرود بیشتر جنبه روانی پیدا کرده، محض خالی نبودن عریضه به صورت گذرا و در قالب یک شخصیت فرعی مطرح میشود. البته همین که چنین موضوع ملتهب و پربحثی محور اصلی یک فیلم نشده و ضریب نخورده، جای امیدواری دارد.
فیلم شوهر ستاره مردان را یا به عنوان عامل اصلی مشکلات زنان نشان میدهد یا به عنوان افرادی که به دنبال حل مشکلات خودشان هستند و نه تنها کمکی به زنان نمیکنند بلکه از مشکلات و ضعف آنها در رسیدن به اهداف خودشان سواستفاده میکنند، مثل مردانی که در مرکز همسریابی به دنبال زنانی برای نگهداری از فرزندان یا برآوردن نیازهای خود هستند، همه و همه تصویری منفی از مردان ارائه میدهند. حتی شخصیت حامد بهداد، رازی تاریک در گذشته خود دارد و در نهایت نیز فریبا نادری را ترک میکند.
این نگاه سیاهوسفید به مردان از پیچیدگیهای روابط انسانی و نقش مردان در تغییرات اجتماعی غافل میشود. فیلم به جای ارائه راهحلهایی برای بهبود روابط بین زنان و مردان، ترجیح داده مردان را به عنوان بخشی از مشکل نشان دهد و نه بخشی از راهحل. این نگاه یکبعدی میتواند به تقویت کلیشههای جنسیتی دامن بزند و فضایی گفتوگو را از بین ببرد.
یکی از پیامهای اصلی فیلم این است که زنان باید خودشان مشکلاتشان را حل کنند و نباید منتظر کمک از سوی مردان باشند. پیامی که میتواند به نوعی ناامیدی و انفعال نیز دامن بزند؛ و تنها ضرورت حضور مرد انجام وظیفه در فرزندآوریست. در فیلم، زنان به تنهایی با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و در نهایت نیز تنها راهحل، جدا شدن از مردان و ساختن زندگی جدیدی است که در آن مردان نقشی ندارند. این نگاه اگرچه ممکن است برای برخی از زنان الهامبخش باشد، اما از نقش مردان در ایجاد تغییرات اجتماعی و حمایت از زنان غافل میشود.
پایانبندی فیلم اگرچه امیدوارکننده است، اما به نوعی سادهانگارانه نیز به نظر میرسد. فیلم به جای ارائه راهحلهای عملی برای مشکلات زنان، ترجیح داده است با نشان دادن توانایی زنان در رویارویی با مشکلات، پیام امیدواری بدهد. این در حالی است که بسیاری از مسائل مطرح شده در فیلم، نیازمند تغییرات ساختاری و اجتماعی هستند که به تنهایی توسط زنان قابل حل نیستند.
هر چه فیلم در قصه مشکل دارد، بازیها چشمگیرند، گریمها از بهترینهای جشنواره ۴۳ هستند، دیالوگنویسی گیرا، درست و همراهکننده است؛ و حیف که حجم اغراق فیلم مثل حجم زیادی نمک در غذاست که تمام مواد اولیه خوب را هدر میدهد. شوهر ستاره با عنصر اغراق متریال بسیاری را هدر داده است.
زهرا رایگانی