اخبار فرهنگی

چرا «سریال» کپی رایت ندارد؟/ آرامش کارگردان سریال‌های پربیننده!

خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر – گروه هنر-آروین موذن زاده، عطیه موذن؛ «خیابان خلوت کن» حالا دیگر فقط یک ویژگی منحصر به فرد از دوران طلایی تلویزیون است؛ ویژگی‌ای که با رشد فضای مجازی و تغییر مدل‌های پخش در شبکه‌های خصوصی و دولتی در تمام جهان، پخش سنتی تلویزیون‌ها را به چالش کشیده است. دیگر جمله «خیابان خلوت کن» حتی برای بهترین سریال‌های تلویزیونی هم احتمالاً تکرار نخواهد شد اما چه شد که آمار تماشای تلویزیون به نسبت مخاطبان این رسانه با ریزش چند برابری مواجه شد. این سوالی است که شاید برخی از کارگردان‌ها را هم به چالش کشیده است و جوابی قطعی برایش نداشته باشند.

از جمله سریال‌های پربیننده تلویزیون در چند وقت اخیر «طوبی» بود که توانست رکوردی در میان سریال‌های ماه‌های اخیر باشد. سعید سلطانی کارگردان سریال‌های پربیننده تلویزیونی در سال‌های گذشته است که آخرین کارش «طوبی» هم توانست با اقبال موجه شود. او و دیگر عوامل سریال چندی پیش در خبرگزاری مهر حاضر شدند و درباره این مجموعه و دلائل پربیننده شدنش گفتگو کردند.

در این نشست سعید سلطانی کارگردان، حسین امیرجهانی نویسنده، امین زندگانی، محمدرضا هلال زاده، شیما جعفرزاده، محمد امیری بازیگران حضور پیدا کردند.

عوامل در این نشست درباره ویژگی‌های اثر و همکاری با سعید سلطانی و مخاطبان تلویزیون در این سال‌ها سخن گفتند.

بخش دوم و پایانی این نشست را در زیر مطالعه می‌کنید:

*چرا دیگر سریال‌ها مثل دهه‌های قبل پربیننده نمی‌شوند؟ حتی ممکن است به همان اندازه و بلکه بیشتر برای سریالی زحمت کشیده شود.

حسین امیرجهانی: به نظرم این اتفاق فقط در ایران نیست، در همه جای دنیا دیگر دوره سریال‌هایی که کوچه و خیابان را خلوت می‌کردند، گذشته است. یعنی یک دوره‌ای بود که مردم پای تلویزیون می‌نشستند، ولی الان هر کس در خانه خودش مشغول تماشای چیزی است. مثلاً بچه خانواده روی تختش دراز کشیده و با گوشی‌اش چیزی می‌بیند، من پشت لپ‌تاپ در اتاقم هستم و یک نفر دیگر هم تلویزیون را روشن کرده است. الان تلویزیون در خانه‌ها خاموش است اما در همین شرایط سریال «طوبی» نزدیک به ۳۵ درصد بیننده دارد و به نظر من ۳۵ درصد بیننده در این دوره همان ۷۰ درصد بیننده‌ای است که ۱۰ سال پیش داشتیم. کاری که «طوبی» کرد، این بود که بعد از مدت‌ها مردم دوباره به صورت خانوادگی سریال دیدند. بخش زیادی از مخاطبان بعد از سال‌ها دوباره دور هم جمع شدند و سریال را تماشا کردند. این کار، اقدام مثبتی بود.

چرا «سریال» کپی رایت ندارد؟/ آرامش کارگردان سریال‌های پربیننده!

به نظر من، این مسئله در سراسر دنیا وجود دارد، چون مخاطب به طرق مختلف به یک محتوا دسترسی دارد. ممکن است بعضی‌ها تلویزیون ببینند، بعضی‌ها دانلود کنند و بعضی‌ها هم از یوتیوب تماشا کنند. مسئله اصلی با محتوا نیست، بلکه با نحوه دسترسی به آن است. این مخاطب حتی با موضوعاتی مانند اربعین هم مسئله‌ای ندارد، ولی ممکن است فردی از کانال دیگری قصه را دنبال کند. سریال «طوبی» هم با همه چالش‌ها، کار خوبی بود. همه ما کارهای خوب و بد داشتیم. من به شخصه کار بد هم داشته‌ام و هنگام نوشتن می‌دانستم که کار دیده نخواهد شد. به دلایل مختلفی از جمله مسائل مالی سراغ این پروژه‌ها رفته‌ام. سریال «طوبی» با چالش‌هایی مواجه بود اما از لحظه‌ای که من فیلمنامه را می‌نوشتم و آقای سلطانی کارگردانی می‌کرد تا زمانی که کار به تدوین رسید همه ما به دنبال این بودیم که یک کار خوب تولید کنیم. اصطلاح عامیانه‌ای هست که می‌گوید کار خوب خودش صدایش در می‌آید. به نظر من، هیچ پروژه‌ای نمی‌تواند تنها با تلاش یک نفر موفق شود. در سال گذشته، سریال‌های متعددی داشتیم که با وجود حضور بازیگران برجسته و نویسندگان بی‌نظیر، شکست خوردند. مخاطب تنها به کار خوب توجه می‌کند؛ اگر داستان و اجرای خوبی داشته باشد که به او احترام بگذارد، آن را تماشا می‌کند. مخاطبان امروزی آن‌قدر سریال دیده‌اند که می‌توانند تشخیص دهند چه کاری خوب است و چه کاری باکیفیت نیست، چه در پلتفرم باشد و چه در تلویزیون.

*بازخوردهای شما به عنوان بازیگران سریال چگونه بوده است؟ شما با توجه به اینکه خودتان تئاتری هستید می‌توانید به ذائقه مخاطب تئاتری و تلویزیو هم اشاره کنید.

محمدرضا هلال زاده: بازخوردها بسیار خوب بوده است. همانطور که گفته شد خانواده‌ها دوباره دور هم جمع شدند تا سریال «طوبی» را تماشا کنند، مخصوصاً در خانواده خودم که تلویزیون نگاه نمی‌کردند.

چرا سریال کپی رایت ندارد؟/آرامش عجیب کارگردان سریال‌های پربیننده!

*البته اطرافیان شما قطعاً به خاطر خودتان تلویزیون می‌بینند. (با خنده)

هلال زاده: نه منظور خیلی از اطرافیان است که دور هم جمع می‌شدند و سریال را دنبال می‌کردند. مثل قدیم که در سوپرمارکت‌ها تلویزیون روشن بود و چند نفر جمع می‌شدند. من بازخوردهای زیادی گرفتم، چه در فضای مجازی و چه در بیرون از منزل. مردم می‌گویند که چندین سال است چنین سریالی ندیده‌اند. یک ملودرام که بتواند مخاطب را در ۵۵ قسمت همراه کند و خسته نکند، کار بزرگی است. این نشان می‌دهد که سریال «طوبی» توانسته است با کیفیت خوب مخاطبان را جذب کند و بار دیگر خانواده‌ها را پای تلویزیون بیاورد. اگر سریال خسته‌کننده شود، مخاطب نمی‌تواند به تماشا ادامه دهد، اما سریال «طوبی» این‌طور نبوده است. حتی اگر کاراکتری که مردم دوست داشتند حذف می‌شد، داستان جدیدی پیش می‌آمد که باز هم مخاطب را با خود همراه می‌کرد. یک روز به حسین امیرجهانی گفتم که متن یا فیلمنامه کار بزرگی کرده است. اصلاً به سیاست‌ها و چیزهای دیگر کاری ندارم؛ ما درباره انسانیت و بشریت صحبت کردیم و اینکه همه جوامع می‌توانند با همدیگر خوب باشند.

من نقش یک جوان عراقی را بازی می‌کردم که عاشق یک دختر ایرانی شده بود. او در خانواده‌ای بزرگ شده است که پدرش برای کشورش اهمیت قائل است. برای ضیا هم مهم بود، اما مهم‌ترین چیز برای ضیا انسانیت بود. جالب است از بازخوردهای مردم این بود که «چرا حواست به پریزاد نیست»، به نظرم متن به گونه‌ای نوشته شده بود که جذاب بود. غیر از اینها مهم‌ترین اتفاق در این پروژه این بود که کل عوامل با همدیگر همدل و مثل یک خانواده بودند.

در این پروژه اتفاقاتی افتاد که در پروژه‌های دیگر شاید نمی‌افتاد و روندی بسیار حرفه‌ای داشت. ضمن اینکه به نظرم تلویزیون یا پلتفرم مهم نیست؛ مهم کار خوب است و اینکه به بیننده و مخاطب احترام بگذاریم. همچنین مهم است که کسی که این کار را انجام می‌دهد به هنرمند احترام بگذارد و عقاید او را بپذیرد. خدا را شکر در سریال «طوبی» این اتفاقات افتاد.

*چطور به این پروژه پیوستید؟

هلال زاده: حدوداً پنج یا شش ماه از کار باقی‌مانده بود که با من تماس گرفتند. عادل سلطانی به عنوان دیگر کارگردان این مجموعه با من تماس گرفت و در آذر ماه به دفتر آقای سعید سلطانی رفتم و به من گفتند بهمن و اسفند تو را می‌خواهیم. بعد از آن دیگر تماسی با من گرفته نشد تا فروردین که دوباره این پیشنهاد مطرح شد و تبدیل به یکی از بهترین اتفاقات زندگی من شد.

چرا سریال کپی رایت ندارد؟/آرامش عجیب کارگردان سریال‌های پربیننده!

*خانم جعفرزاده شما هم از همکاری با آقای سلطانی و نقش تان بگویید. به ویژه که فکر می‌کنم نقش شما برای برخی حرص درآور هم بود.

شیما جعفرزاده: بله هنوز هم دارم ناسزا می شنوم. (می خندد) البته نظرهایی هم دریافت می‌کنم مثل اینکه «اگرچه پررو هستی اما مهربانی». من بیشتر تئاتر کار می‌کردم و عادل سلطانی از من دعوت کرد. دو سه ماه طول کشید. زمانی که به تست گریم رسید من خیلی نگران بودم که صورتم پیر نشود چون به من می‌گفتند صورتم خیلی جوان است؛ به گریمور گفتم تا جایی که می‌تواند درجه گریم مرا بالا ببرد که صورتم پیر دیده شود.

*پس نگران نبودید که پیر یا با گریم کهنسالی زشت شوید؟

جعفرزاده: خیر چون من تئاتری هستم این مسائل برایم اهمیتی ندارد.

امین زندگانی: بازیگری که از تئاتر بیاید و از دنیای تئاتر برآمده باشد اصلاً چنین دغدغه‌ای ندارد.

جعفرزاده: درنهایت خدا را شکر، فرصتی برای من فراهم شد که با آقای سعید سلطانی همکاری کنم و این افتخار بزرگی برای من است. از همه مهم‌تر، صبوری را از آقای سلطانی یاد گرفتم. او در کارش آن‌قدر صبور بود که حتی زمانی که فکر می‌کردم باید داد بزند، هرگز این کار را نمی‌کرد. من هم در مواقعی که کار بسیار فشرده بود و واقعاً خسته می‌شدم، تمام تلاشم را می‌کردم تا روی نقش خود تمرکز کنم و مشکلی پیش نیاید یا گروه اذیت نشود. خدا را شکر که تمام تلاشم را کردم و حالا بابت آن تحسین می‌شوم.

اطمینان دارم که هر اجرایی از گریم می‌توانست بهتر از این باشد و کیفیت‌های بهتر هم موجود هستند. ضمن اینکه به بخشی از کارم انتقاد دارم، معتقدم در مجموع آنچه که دیدیم قابل قبول بود. احترام می‌گذارم به انتقادهایی که مطرح شده است. مطمئناً می‌توانست بهتر از این باشد. این پروژه تحت فشار شدید کاری انجام شد و این امر باعث می‌شد که شرایط سختی را تحمل کنیم، چه در زمستان سرد و چه در تابستان داغ در مورد کاراکتر دیبا باید بگویم که دیبا دختر پرروی خانه است، همان خواهر وسطی که همیشه حقیقت را می‌گوید حتی اگر تلخ باشد و به همین دلیل گاهی اذیت‌کننده می‌شود. با این حال، دیبا به شدت مسئولیت‌پذیر و مهربان است. او از روستا بدون اطلاع خانواده‌اش به شهر می‌آید و این نشان می‌دهد که جرأت دارد. آقای سلطانی همیشه در فیلم‌ها و سریال‌هایش کاراکتر زن را قهرمان داستان می‌سازد یا عطفی در داستان ایجاد می‌کند. حتی اگر نقش کم باشد یا زیاد، آن خانم در داستان نقش قهرمانی ایفا می‌کند. برای من هم این موضوع بسیار خوشایند بود، زیرا سعی کردم جاهایی که باید، مهربانی دیبا را نشان بدهم و اینکه تمام نیتش حفاظت از خانه است.

*با توجه به بحث گریم که مطرح شد کمی هم درباره خود چهره پردازی بفرمایید چون برخی گریم‌ها اگزجره است. خط و خطوط گریم در چهره شبنم قربانی و سودابه بیضایی در برخی صحنه‌ها خیلی پررنگ و مشخص دیده می‌شود. می‌خواستم بدانم این مورد را قبول دارید چون در سریال «ستایش» هم این انتقاد وارد شد.

سعید سلطانی: البته مورد «ستایش» با این سریال فرق می‌کرد. موضوع این سریال متفاوت بود. در اینجا ما انتخاب کردیم که داستان در حدود ۴۰ سال روایت شود، با رنج سنی ۱۷ یا ۱۸ سال که دختران داستان وارد ماجرا می‌شوند و تا ۴۰ سال بعد ادامه پیدا می‌کند. باید تصمیم می‌گرفتیم که بازیگران را تغییر دهیم یا با استفاده از گریم، گذر زمان را روی بازیگران نشان دهیم. همان‌طور که خانم جعفرزاده اشاره کردند، انتخاب بازیگرانی که بتوانند گذر زمان را به‌خوبی نشان دهند، لازم بود.

اطمینان دارم که هر اجرایی از گریم می‌توانست بهتر از این باشد و کیفیت‌های بهتر هم موجود هستند. ضمن اینکه به بخشی از کارم انتقاد دارم، معتقدم در مجموع آنچه که دیدیم قابل قبول بود. احترام می‌گذارم به انتقادهایی که مطرح شده است. مطمئناً می‌توانست بهتر از این باشد. این پروژه تحت فشار شدید کاری انجام شد و این امر باعث می‌شد که شرایط سختی را تحمل کنیم، چه در زمستان سرد و چه در تابستان داغ. با این حال، علی‌رغم دشواری‌ها، هیچ گلایه‌ای نشنیدم.

چرا سریال کپی رایت ندارد؟/آرامش عجیب کارگردان سریال‌های پربیننده!

*خود شما بعد از «ستایش» حساسیت بیشتری روی گریم‌ها نداشتید چون آن زمان هم هیچ گفتگویی در این باره نکردید.

سلطانی: گفتگویی نکردم چون دلایل فرامتنی و مربوط به افراد بود. در عین حال سید جلال موسوی، یکی از بهترین طراحان گریم، به همراه گروهشان بسیار زحمت کشیدند و گریم‌های پیچیده‌ای داشتیم. آقای زندگانی و دیگر بازیگران نیز این گریم‌های سنگین را تحمل کردند. مطمئناً می‌توانست بهتر از این باشد ولی آنچه که دیدیم ماحصل شرایطی بود که داشتیم. بازیگران اتفاقاً در زمستان و تابستان گریم‌های سختی را تحمل کردند و من گلایه‌ای را نشنیدم ولی اگر شما می‌فرمایید حتماً می‌توانست بهتر باشد.

در جای دیگری هم عرض کردم که ما باید شاکله کارمان فنی و درست باشد. هر گروهی که می‌نشیند، باید خروجی کارش در حد استاندارد بالا باشد. آنچه که در مجموعه «ستایش» و «طوبی» اتفاق افتاد، مرهون این همراهی و همگامی بچه‌ها بود. واقعاً ما شرایط بسیار سختی را از سر گذراندیم؛ چه به لحاظ آب و هوایی، چه اجراهای فشرده، سکانس‌های متعدد، پرسوناژ و زمان‌های طولانی.

*صحنه‌هایی هم در کار بود که نمی دانم به دلیل نبود بودجه نتوانست اجرای درستی داشته باشد یا به ممیزی خورده است. مثل صحنه‌ای که شبنم قربانی به داخل آب می‌رود تا کودکی را نجات دهد. دوربین او را قبل از دریا و بعد از دریا نشان می‌دهد و خیلی عجیب بود که به آب رفتنش و چالش نجات دادن کودک را نمی‌بینیم.

سلطانی: در بخش‌هایی معتقدم نباید سراغ تصویر کردن موقعیت‌هایی برویم که تلویزیون یک سری خطوط قرمز دارد که باید رعایت شود و باید پذیرفت که محدودیت‌هایی وجود دارد. نباید به سراغ موقعیت‌هایی برویم که نمی‌توانیم آن‌ها را به درستی نشان دهیم.

*صحنه دیگری بود که آقای زندگانی به رگبار بسته شد فکر کنم ۷ گلوله خورد اما بعد از بیمارستان و بستری و ماجراهایی که می‌بینیم او در نهایت زنده می‌ماند!

سلطانی: بخشی را خدا لطف کرد و بخشی هم ما نگذاشتیم از دنیا برود. (خنده جمع)

امین زندگانی: مثل ماتریکس گلوله‌ها را رد می‌کند. (خنده جمع)

چرا سریال کپی رایت ندارد؟/آرامش عجیب کارگردان سریال‌های پربیننده!

*آقای امیری این همکاری برای شما چطور بود؟

محمد امیری: آقای سلطانی همیشه یک فضای آرامش بخش ایجاد می‌کند و این آرامش به صورت ناخواسته در هر کاری که هستند، ایجاد می‌شود. در مورد نقش رسول، مهم‌ترین چیزی که من را قلقلک می‌داد و روی آن تمرکز داشتم، طول عمر کاراکتر بود؛ کاراکتری که از ۲۲ سالگی تا ۶۰ سالگی زندگی می‌کند. چون من تئاتری بازی کردم که نقش چند پیرمرد را داشتم و فکر می‌کنم از آنجا انتخاب شدم. امین زندگانی به شدت از ما حمایت می‌کرد. برخلاف برخی جاها که نسبت به بازیگران جوان گارد دارند، اینجا نه تنها گاردی نداشتند، بلکه استقبال هم می‌کردند. در بسیاری از مواقع، در وسط بازی ممکن است برخی سوت بزنند یا ادا در بیاورند، اما اینجا اصلاً این اتفاق‌ها نمی‌افتاد.

زندگانی: من اینجا واقعاً معترفم که آمدن یک سری بازیگر جوان ثابت کرد که ریشه تئاتری چقدر می‌تواند در جذب مخاطب تاثیر بگذارد. این فرصت برای خیلی‌ها در عرصه تصویر پیش آمده است اما شاید همه نتوانسته باشند از آن استفاده کنند. در مورد این کار باید بگویم که هم متن خوب بود، هم کارگردانی و از فرصت هم استفاده شد؛ فرصت‌سوزی نباید کرد. در این سریال هم عزیزانی بودند که فرصت داشتند، ولی اقبالشان مثل بقیه نبود. امیدوارم در فرصت‌های بعدی موفق‌تر باشند.

اگر ما کپی‌رایت داشته باشیم، نویسنده ما نباید همزمان برای چندین سریال کار کند؛ فقط باید یک یا دو کار انجام دهد. من، به عنوان بازیگر، هم باید فقط یک کار انجام دهم. کپی‌رایت نه فقط در دستمزد، بلکه باید در تغییرات کلی حس شود. میزان تبلیغات قبل و میان سریال «طوبی» را ببینید؛ چرا نباید گروه تولید سهمی از آن داشته باشد؟ این سریال در هزار سرویس یا فضای دیگر هم پخش می‌شود. همین حالا در یوتیوب، فلان کانال ارمنستان، عراق و حتی فرانسه دیده می‌شود. چرا حق کپی‌رایت وجود ندارد؟ می‌خواهم بگویم وقتی ریشه درست باشد، تنه درخت هم درست در می‌آید. اما استانداردها را در همه چیز باید رعایت کنیم. مثلاً بهترین دستگاه پخش تصویر و بهترین تلویزیون را داشته باشیم، بهترین کیفیت را برداشت کنیم، اما اگر کابل‌مان غیر استاندارد باشد، نمی‌توانیم کیفیت مناسبی برای انتقال تصویر داشته باشیم. بسیاری از معضلاتی که ما در زمینه گریم، تولید و پخش می‌بینیم، ناشی از بنیان‌گذاری نحوه تولید در رسانه‌ای به نام تلویزیون است. این رسانه اگر حساسیت لازم را درک می‌کرد، می‌توانست بهتر عمل کند. پلتفرم‌ها نیز با شدت کمتر ولی با همین الگو عمل می‌کند؛ الگوی تولید دقیقه‌ای در روز. آقای سلطانی، به عنوان کارگردان، آنقدر قدرتمند هستند که می‌توانند کمی از این روند تولید را کمتر کنند، اما ناچارند از استاندارد پیروی کنند.

این حکایت آن کابل را دارد. آقای موسوی، به عنوان طراح گریم، قطعاً می‌داند چگونه کار کند که گریمش لو نرود اما وقتی مشکل لوکیشن، تعدد سکانس و پخش داریم و باید دقیقه‌ای تولید کنیم، قاعدتاً کیفیت کار کم می‌شود. نویسنده هم وقتی می‌خواهد بنویسد و دستش بلرزد که آیا این تعداد لوکیشن مقرون به صرفه است یا نه، نمی‌توانیم با استاندارد جلو برویم و نمی‌توانیم توقع استاندارد داشته باشیم. اگر ما کپی‌رایت داشته باشیم، نویسنده ما نباید همزمان برای چندین سریال کار کند؛ فقط باید یک یا دو کار انجام دهد. من، به عنوان بازیگر، هم باید فقط یک کار انجام دهم. کپی‌رایت نه فقط در دستمزد، بلکه باید در تغییرات کلی حس شود. میزان تبلیغات قبل و میان سریال «طوبی» را ببینید؛ چرا نباید گروه تولید سهمی از آن داشته باشد؟ این سریال در هزار سرویس یا فضای دیگر هم پخش می‌شود. همین حالا در یوتیوب، فلان کانال ارمنستان، عراق و حتی فرانسه دیده می‌شود. چرا حق کپی‌رایت وجود ندارد؟ کپی‌رایت می‌تواند تاثیر قابل توجهی روی دستمزد عوامل بگذارد. من، به عنوان بازیگر، نباید کارمندی باشم که فقط برای درآمد و گذران زندگی کار کنم. باید برای دغدغه‌هایم کار کنم.

چرا سریال کپی رایت ندارد؟/آرامش عجیب کارگردان سریال‌های پربیننده!

*آقای زندگانی شما در حوزه بازیگری در آثار مذهبی زیادی هم حضور داشته‌اید و خودتان هم شنیدیم قرار است یک مجموعه عاشورایی بسازید در این باره هم توضیح می‌دهید.

زندگانی: ما کارهای مذهبی بی‌نظیری در ایران داریم. من دست‌پرورده این نوع کارها هستم. پلان‌های سوارکاری که در «ملک سلیمان» دیده شده، سکانس‌هایی که در زمان جنگ در «مختارنامه» و «معصومیت از دست رفته» دیده شده است، یعنی سرمایه‌گذاری غیرمستقیم روی من شده است؛ این‌ها را از سه استاد یاد گرفته‌ام. چرا باید این تجربه‌ها را جای دیگری هزینه کنم؟ یک زمان تلویزیون پیشنهاد داد کاری جنگی بسازم و گفتم «کار جنگی خیلی دوست دارم؛ دفاع مقدس دغدغه من است چون بزرگ‌شده آن زمان هستم اما اجازه بدهید کار اولم تاریخی باشد چون تجربه زیادی دارم». علاوه بر تجربه، اعتقاد هم دارم. وقتی تجربه و اعتقاد کنار هم می‌آیند، هم‌افزایی می‌کنند و کار خوبی به دست می‌دهند. ولی نگاه ما این است که باید سهم اعتقادات بیشتر باشد تا بتوان کاری ساخت. این می‌شود که سال‌هاست هیچ‌کس سر جای خودش قرار نمی‌گیرد و هیچ‌کس کاری را که باید نمی‌سازد.

حرف بسیار است اما بگذارید از کاراکتر فخرالدین بگویم اگر موفق شد، مجموعه‌ای از عوامل پشتش بود. اگر محمد امیری سکانس خود را خوب بازی نمی‌کرد، من چقدر می‌توانستم خوب بازی کنم؟ این‌ها همه در کنار هم هستند که باعث موفقیت نقش‌ها می‌شوند. اگر نقش ضیا (با بازی محمدرضا هلال زاده) خوب است، یا اگر با بازیگر پر انرژی و پرتوانی مثل خانم قربانی کار نمی‌کردم، شاید فخرالدین به شکل دیگری از آب درمی‌آمد. من یک سری تجربه داشتم، بالغ بر سی و چند سریال که در این سال‌ها کار کرده‌ام. یک مدیومی را می‌شناسم، اما اگر درست هدایت نشوم، اگر متن خوب نوشته نشده باشد و پارتنرهای خوبی نداشته باشم، نمی‌توانم موفق باشم. دلیل اینکه من این کار را این‌قدر دوست دارم، این است که احساس می‌کنم یک چیز ثابت شد و اینکه «نام» ها تماشاگر نمی‌آورد بلکه واقعیت داستان، علاقه به کار، کارگردانی و … تماشاگر می‌آورد. واقعاً هیچکس به جز آقای سلطانی نمی‌توانست این سریال را بسازد. از لحاظ تکنسینی و متخصص بودن، درجه یک بودن از لحاظ فنی، هیچ شکی نیست که فقط کار خود او بود.

این کار در شرایط سختی ساخته شد که هر پلان ما در شهرک دفاع مقدس زیر هواپیما بود. در سردترین زمستان تهران باید خارجی کار می‌کردیم و لباس‌ها راکوردی بود و امکان گرمایش وجود نداشت. در گرم‌ترین شرایط سال تهران، شما در گرم‌ترین نقطه، با کاپشن پف‌دار بدوید و داد بزنید. این شرایط چگونه ممکن است؟ اما شما بالای سرتان را نگاه می‌کنید و می‌بینید یک نفر با لبخند وسواس‌گونه روی کارش دارد کار می‌کند. وسواس نه به معنای بد، بلکه به معنای درست. نمی‌خواهد این شرایط پلانش را نابود کند. قاعدتاً شما هم به غیرتتان برمی‌خورد و با خود می‌گویید، بزرگ من این‌گونه کار می‌کند پس من نمی‌توانم گذشت نکنم و ادعا کنم که بازی کرده‌ام.

چرا سریال کپی رایت ندارد؟/آرامش عجیب کارگردان سریال‌های پربیننده!

*جناب سلطانی بنایی بر فروش سریال به عراق دارید چون بخشی از کار در این کشور می‌گذرد؟

سلطانی: آقای حامد حسینی تهیه کننده سریال با شروع تصویربرداری، ارتباطی با تلویزیون و پلتفرم‌های عراقی داشتند که این کار به صورت همزمان پخش شود. به هر حال وابستگی‌های جغرافیایی، اعتقادی و تاریخی بین این دو کشور وجود دارد و گمانم این است که این کار آنجا هم دیده خواهد شد. ماجرای فروش کارهای تلویزیون و درآمدزایی از این کارها با مجموعه‌های فاخری که قبلاً ساخته شده، مثل «ملک سلیمان» که امین زندگانی اشاره کرد یا مجموعه «امام علی (ع)» و «مردان آنجلس»، بازخوردهای خوبی در کشورهای همسایه و اطراف داشته است. به نظرم بخش بازرگانی و بخشی که مسئولیت این کارها را بر عهده دارد، می‌تواند روی چنین پروژه‌هایی کار کند. ما وابستگی‌های فرهنگی عمیقی با کشورهای همسایه‌مان داریم و فهم مشترکی نسبت به بسیاری از مباحث فرهنگی داریم. اخوت دیرینه‌ای بین این کشورها وجود دارد و مطمئناً موضوعات، قصه‌ها و مضامینی هست که همه ما معتقدیم می‌توانیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.

*و قرار نیست در پلتفرم‌ها سریال بسازید، همچنان تلویزیون را انتخاب می‌کنید؟ و البته باید برای تلویزیون افتخار باشد که شما همچنان در این رسانه کار می‌کنید.

سلطانی: بعد از اینکه «ستایش» تمام شد و شروع کار پلتفرم‌ها بود خیلی‌ها می‌خواستند که آقای سعید مطلبی با نوع قلمی که دارند، برایشان در یک پلتفرم کار کنند، به من گفت «من دوست دارم کارم را جایی بسازم که تعداد بیشتری از مردم آن را ببینند. درست است پلتفرم‌ها یک پنجره جدید به روی مخاطبان جدید باز می‌کنند، ولی تلویزیون یک دامنه گسترده دارد که بدون واسطه به همه می‌رسد». از این حیث ما همچنان دوست داریم کارهای خوب بسازیم و به مخاطبانش برسد که در تلویزیون این امکان بیشتر فراهم است. در عین حال یک داستان خوب و مولفه‌هایی که بتوانم فهم و اجرای آن را داشته باشم، تفاوتی ندارد که در کجا باشد؛ باید به مخاطب برسد و ارتباط برقرار کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا