گزارش نزدیک یک مأمور امنیتی از حزبالله لبنان
داستان یک گزارش از یک مامور امنیتی درباره حزب الله لبنان؛ در روزگاری که در حال شکل گیری بود.

کتاب «خیلی محرمانه» (خاطرات شفاهی حسن تابانمنش از دوران کودکی تا مأموریت در مصر) به قلم فاطمه ملکی توسط انتشارات ۲۷ بعثت روانه بازار نشر شده است.
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، کتاب «خیلی محرمانه» خاطرات شفاهی حسن تابانمنش، یکی از مسئولان کلیدی در نهادهای امنیتی ایران است. او بیش از چهل سال از عمر خود را در مسیر مبارزه با سازمانهای ضدانقلاب از جمله منافقین و حزب توده گذرانده است. در این کتاب، روایتی صادقانه و دقیق از فعالیتهای او در دوران جنگ و مأموریتهای مختلفش در خارج از کشور بازگو میشود.
این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه فعالیتهای حسن تابانمنش از اتحادیه انجمن اسلامی دبیرستانها و هنرستانهای شیراز آغاز شد و ورود او به سپاه پاسداران چه تأثیر عمیقی بر زندگیاش گذاشت. پس از گذراندن دورههای آموزشی، او به میدان مبارزه علیه منافقین و ضدانقلابهای کردستان پا گذاشت.
در این اثر، به یکی از دشوارترین مأموریتهایش در لبنان پرداخته میشود. لبنان در دهه ۶۰، منطقهای پر از تنش و حوادث بود و حضور او در موقعیتهای مختلف تأثیر قابل توجهی بر روند جبهه مقاومت داشت. این مسئول اطلاعات در بیروت، شاهد وقایع مهم، موضع سوریهی حافظ اسد در برابر حزبالله و درگیریهای حزبالله با رژیم صهیونیستی بوده است. در بخشهای پایانی، مأموریتهای دیگر حسن تابانمنش در کشورهای اروپایی از جمله بوسنی، اتریش و رم قابل توجه است.
مصر؛ آخرین مأموریتی است که شهید حاج قاسم سلیمانی به او سپرده بود. با شروع بهار عربی، شاهد روایتهایی ناب و تازه از این مسئول امنیتی هستیم. این کتاب به رغم چالشهای امنیتی فراوان، بخشی از تاریخ ناگفته دهه ۶۰ را روایت میکند. «خیلی محرمانه» به روشن شدن ابعاد پنهان تاریخ منطقه کمک میکند و میتواند برای هر خوانندهای آموزشدهنده و الهامبخش باشد.
در بخشی از کتاب «خیلی محرمانه» میخوانیم:
«من بعد از اینکه وارد لبنان شدم، توانستم با همان رابطمان در شریط الحدودی ارتباط بگیرم. قرار حضوری میگذاشتم و او را میدیدم. آن روز او به من گفت: «خواهر آنتوان لَحَد با اسرائیلیها کار میکند و پیغامی از طرف اسرائیلیها آورده. میگوید اسرائیلیها میخواهند با حزبالله ارتباط بگیرند و عقبنشینی کنند؛ اما میخواهند در این عقبنشینی، حملهای علیه ما صورت نگیرد!» چون گزارش بسیار مهمی بود، خبر این گزارش را برای فرماندهان فرستادم…