افتادن کلاهگیس مأمور قلابی را لو داد
۰۸:۰۸ – ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
اوایل امسال مرد جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت مسلحانه خانهاش خبر داد و گفت: در خانه بودیم که زنگ در را زدند مرد جوانی خودش را مأمور آب معرفی کرد و من هم در را باز کردم لحظاتی بعد او مدعی شد کنتور آب خراب است و از من خواست به حیاط بروم اما وقتی وارد حیاط شدم او با تهدید اسلحه مرا به داخل خانه کشاند و دست و پاهایم را بست و اموالم را سرقت کرد.
با شکایت مرد جوان، تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در اولین گام کارآگاهان به سراغ دوربینهای مداربسته خانه ویلایی رفته و تصویر سارق را به دست آوردند اما به نظر میرسید که چهره سارق واقعی نباشد. در ادامه تحقیقات کارآگاهان با شکایتهای مشابه مواجه شدند، شکایتهایی که مردی به عنوان مأمور آب وارد خانهها شده و با تهدید سلاح کلت کمری صاحبخانه و افرادی که در خانه بودند را گروگان گرفته و نقشه سرقتش را اجرا کرده است.
بررسیها برای دستگیری سارق ادامه داشت تا اینکه سرقت مسلحانه دیگری به پلیس گزارش شد. با اعلام این خبر مأموران راهی محل شده و صاحبخانه در تحقیقات گفت: زمانی که مأمور قلابی به خانه آمد، من داخل حمام بودم، همسرم در را برایش باز کرده بود. موقعی که مرد مسلح وارد خانه شد، من با شنیدن صدای فریاد همسرم از حمام بیرون آمده و با او درگیر شدم که کلاه گیسش افتاد و پا به فرار گذاشت. بدین ترتیب با بررسی دوربینها و چهرهنگاری متهم و تطبیق با آلبوم مجرمان سابقهدار هویت وی شناسایی و دستگیر شد.
سارق تکرو
متهم در تحقیقات اولیه به سرقتهای سریالی اعتراف کرد و گفت: من قبلاً در یک بوتیک شاگردی میکردم اما چندبار مشتریها لباسها را سرقت کردند و من مجبور شدم تاوان بدهم همین موضوع مرا به سرقت تشویق کرد. چهاربار به خاطر سرقت زندان رفتهام هربار همدستانم مرا لو میدادند این بار که آزاد شدم گفتم تنهایی کار میکنم. سرقتهایم را از فروردین شروع کردم اما برای اینکه پلیس ردم را نزند چند ماه سرقت انجام ندادم و دوباره از دی ماه سرقت را شروع کردم. از آنجا که مردم به مأموران اداره آب و برق اعتماد دارند و در خانه را راحت برایشان باز میکنند تصمیم گرفتم از همین روش سرقتها را انجام دهم.
اما از آنجایی که سابقهدار بودم، برای اینکه شناسایی نشوم گریم میکردم و کلاه گیس میگذاشتم تا هویتم لو نرود. پولهای مسروقه را هم صرف خوشگذرانی و قمار و هدیه به دوستان و اقوام میکردم.
منبع: روزنامه ایران