چرا دوستان صمیمی قدیمی نمی خواهند، دوباره ما را ببینند؟!
هر یک از این دلایل، چه روانی، چه اجتماعی و چه شخصی، نشان میدهند که چرا ممکن است کسی تمایل نداشته باشد با دوستان قدیمی خود ارتباط برقرار کند. نکته کلیدی درک و احترام به تصمیم دیگران است، حتی اگر دلیل آن را ندانیم.
مارک یک روز که مشغول مرور خاطرات قدیمی بود، به یاد یکی از دوستان دوران دبیرستانش افتاد. حس کنجکاوی به او غلبه کرد و تصمیم گرفت دوستش را در شبکههای اجتماعی پیدا کند. بعد از کمی جستوجو، موفق شد و با او ارتباط گرفت. آنها گفتوگویی دلنشین داشتند و درباره زندگی، شغل، خانواده و خاطرات گذشته صحبت کردند. اما درست وقتی مارک فکر میکرد دوستی قدیمیشان دوباره زنده شده، دوستش درخواستی عجیب مطرح کرد:
مارک با حیرت و کمی ناراحتی این درخواست را پذیرفت و این تجربه باعث شد او به این فکر فرو برود که چرا برخی افراد ترجیح میدهند از دوستان قدیمی فاصله بگیرند.
به گزارش تابناک به نقل از یک پزشک؛ واقعا فکر کردهاید چرا بسیاری از دوستیهای قدیمی علیرغم اینکه این روزها میشود با شبکههای اجتماعی خیلی از فاصلهها را کم کرد و گمشدهها را پیدا کرد، احیا نمیشوند؟ در این پست میخواهیم در این مورد با هم فکر کنیم و دلایل احتمالی این تصمیم را بررسی کنیم.
۱. حس بیگانگی
وقتی سالها از یک رابطه یا دوره خاصی میگذرد، ممکن است افراد احساس کنند دیگر ارتباطی با هویت گذشته خود ندارند. دوست مارک ممکن است دیگر خود را بهعنوان همان نوجوانی که در دبیرستان بود، نشناسد. او احتمالاً تغییرات زیادی را در شخصیت، ارزشها و دیدگاههایش تجربه کرده است. ارتباط دوباره با مارک میتواند یادآور بخشی از زندگیاش باشد که از آن فاصله گرفته و حتی شاید بخواهد آن را فراموش کند. این حس بیگانگی ممکن است او را از بازگشت به دوستیهای قدیمی منصرف کند. او ممکن است حس کند که مارک هنوز همان نگاه گذشته را به او دارد، نگاهی که با هویت فعلیاش همخوانی ندارد. بهویژه اگر در آن دوران، او احساس میکرده که خودش واقعیاش را نشان نمیدهد. برای چنین فردی، بازگشت به ارتباط قدیمی مثل پوشیدن لباسی است که دیگر اندازهاش نیست. حس بیگانگی به معنای فاصله گرفتن از یک دوره خاص و نه الزاماً از یک شخص است. به همین دلیل، او ممکن است تصمیم بگیرد که این ارتباط دوباره را ادامه ندهد.
۲. حس دوگانه نسبت به مارک
گاهی اوقات روابط گذشته، حتی اگر ظاهراً خوب باشند، با احساسات پیچیده و متناقضی همراه هستند. دوست مارک ممکن است خاطراتی از دوران دبیرستان داشته باشد که ترکیبی از لحظات خوب و بد بودهاند. او شاید مارک را برانگیزاننده خاطراتی ببیند که دوست ندارد دوباره تجربه یا بازبینی کند. این حسهای دوگانه میتوانند شامل سرخوشی از همراهی مارک در آن زمان و در عین حال دلخوری از برخی اتفاقات باشد. شاید او در آن دوران احساس کرده که مارک بیش از حد بر او تسلط داشته یا ناخواسته باعث رنجش او شده است. بازگشت مارک به زندگیاش میتواند این تضادها را دوباره زنده کند. برای این دوست، ادامه این رابطه به معنای مواجهه دوباره با احساساتی است که سالها تلاش کرده سرکوب کند.
۳. اضطراب از مقایسه
یکی از دلایل شایع اجتناب از ارتباط با دوستان قدیمی، ترس از مقایسه است. دوست مارک ممکن است حس کند که زندگیاش به اندازه مارک موفق یا جذاب نیست. او ممکن است نگران باشد که این مقایسه، خواه از سوی مارک یا حتی از سوی خودش، باعث ایجاد حس ناخوشایندی شود. حتی اگر مارک هیچ نیتی برای قضاوت نداشته باشد، حضور او بهتنهایی میتواند یادآور چیزهایی باشد که دوست مارک به دست نیاورده یا از دست داده است. این اضطراب میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند، از نگرانی درباره وضعیت مالی گرفته تا حس نابرابری در دستاوردهای شخصی. او شاید به این نتیجه رسیده که حفظ فاصله بهترین راه برای جلوگیری از این حسهای ناخوشایند است.
۴. فرار از گذشته یا دوست داشتن بیش از حد گذشته!
برای برخی افراد، گذشته چیزی است که باید در گذشته بماند. دوران دبیرستان میتواند برای بعضیها پر از خاطرات ناخوشایند باشد، از تجربههای شخصی تا محیط اجتماعی یا فشارهای روانی. اگر دوست مارک از آن دوران خاطرات تلخی دارد، ارتباط با مارک میتواند این خاطرات را دوباره زنده کند. او ممکن است احساس کند که هر گفتوگو یا دیداری با مارک، او را به زمانی میبرد که تلاش کرده از آن فرار کند. این فرار از گذشته میتواند بهعنوان یک مکانیسم دفاعی عمل کند. برای چنین فردی، بازگشت به ارتباطات قدیمی بهمعنای مواجهه با چیزی است که سعی کرده فراموش کند. او شاید حتی باور داشته باشد که ارتباط با مارک او را به نسخهای از خودش بازمیگرداند که دیگر نمیخواهد باشد.
به صورت متناقض ممکن است دوست مارک گذشته شیرین و پر از روابط بیآلایش و شوخی را دوست داشته باشد و الان که سالها درگیر رنج شده، میترسد که به صاطلاح دوهوایی شود. چند ساعت با دوستش خوش بگذارند و دوباره پرت شود به زندگی کسلکننده حالا!
۵. محافظت از حریم شخصی
بعضی افراد تصمیم میگیرند که زندگیشان را خصوصی نگه دارند و نگذارند کسی از گذشته به آن نفوذ کند. دوست مارک ممکن است چنین فردی باشد. او شاید حس کند که ارتباط با مارک میتواند به باز شدن دریچهای منجر شود که اطلاعات زندگیاش به دست دیگران برسد. حتی اگر مارک قصد دخالت نداشته باشد، فقط دانستن اینکه یک نفر دیگر از زندگیاش آگاه است، ممکن است باعث اضطراب او شود. این محافظت از حریم شخصی میتواند به دلیل تجربههای بد گذشته یا فقط اولویتهای فردی باشد. برای او، حفظ فاصله بهمعنای حفظ آرامش است.
۶. تغییر موقعیت اجتماعی یا شغلی
گاهی اوقات، تغییرات در موقعیت اجتماعی یا شغلی باعث میشود افراد حس کنند دیگر با دوستان قدیمی خود ارتباطی ندارند. دوست مارک ممکن است شغلی داشته باشد که باعث شده شخصیت یا دیدگاهش به کلی تغییر کند، یا شاید به دلایلی موقعیت اجتماعیاش کاهش یافته باشد. این تفاوتها میتواند باعث ایجاد فاصله عاطفی شود، چون او ممکن است فکر کند مارک نمیتواند یا نمیخواهد این تغییرات را درک کند. از سوی دیگر، شاید موقعیت جدید او بهقدری متفاوت باشد که احساس کند دیگر نمیتواند با مارک اشتراکات گذشته را بازسازی کند. این تغییرات میتوانند به حس عدم همخوانی منجر شوند که باعث اجتناب از ارتباط مجدد میشود.
۷. روابط جدید و محدودیتهای زمانی
زندگی افراد در طول سالها پر از روابط جدید، مسئولیتها و اولویتهای متفاوت میشود. دوست مارک ممکن است اکنون خانوادهای تشکیل داده باشد یا درگیر شغل و پروژههایی باشد که تمام وقت و انرژیاش را میگیرد. او ممکن است حس کند که وقتی برای برقراری و حفظ یک رابطه قدیمی ندارد، حتی اگر بخواهد. این محدودیتهای زمانی، همراه با پیچیدگیهای زندگی روزمره، باعث میشود که او ترجیح دهد انرژی خود را صرف روابط موجود و مهمتر کند.
۸. احساس غریبی به دلیل فاصله زمانی طولانی
گاهی فاصله زمانی زیاد باعث میشود افراد حس کنند دیگر نمیتوانند همان ارتباط قدیمی را دوباره برقرار کنند. دوست مارک ممکن است فکر کند که بعد از این همه سال، دیگر چیزی برای گفتن یا اشتراک با مارک ندارد. او ممکن است نگران باشد که تلاش برای ایجاد مکالمههای معنادار بهنظر مصنوعی یا بیروح برسد. این حس غریبی بهویژه وقتی تقویت میشود که دو نفر مسیرهای کاملاً متفاوتی را در زندگی طی کرده باشند. برای چنین فردی، ادامه نیافتن ارتباط بهمعنای اجتناب از لحظات ناراحتکننده یا غیرطبیعی است.
۹. تغییرات ارزشها و باورها
یکی دیگر از دلایل رایج، تغییر در ارزشها و باورهای فردی است. دوست مارک ممکن است در این سالها دیدگاهها و اعتقاداتش بهطور کامل تغییر کرده باشد. او شاید حس کند که مارک همچنان همان ارزشها و باورهای گذشته را دارد و این موضوع میتواند باعث تعارض شود. این تفاوتها ممکن است بهخصوص در موضوعات حساسی مانند سیاست، دین، یا سبک زندگی پررنگتر شوند. چنین اختلافاتی میتوانند ارتباط مجدد را نهتنها سخت، بلکه ناراحتکننده کنند.
۱۰. ترس از ناپایداری رابطه
دوست مارک ممکن است از این بترسد که رابطه دوباره شکل گرفته دوام نداشته باشد و به یک تجربه موقتی یا حتی دردناک تبدیل شود. او ممکن است فکر کند که شروع دوباره این رابطه فقط باعث زنده شدن خاطراتی میشود که با از دست دادن آن دوباره مواجه خواهد شد. این ترس از ناپایداری میتواند باعث شود که او اصلاً وارد این مسیر نشود. او شاید ترجیح میدهد که خاطرات خوب گذشته دستنخورده باقی بمانند و ریسک ایجاد خاطرات ناخوشایند را نپذیرد.
۱۱. تغییر ظاهر
یکی از دلایل رایج که کمتر درباره آن صحبت میشود، تغییر ظاهر است. دوست مارک ممکن است در طول سالها دچار تغییرات فیزیکی چشمگیری مانند اضافهوزن، چینوچروک، یا حتی مشکلات سلامتی شده باشد که بر اعتمادبهنفس او تأثیر گذاشته است. دیدار با دوستان قدیمی میتواند او را با تصویری که از خودش در گذشته داشته مقایسه کند و این حس ناخوشایند باعث شود از چنین ارتباطی اجتناب کند. شاید برای او سخت باشد که تصور کند دیگران، از جمله مارک، او را با نسخهای که در ذهنشان دارند مقایسه میکنند.
۱۲. همسر سختگیر یا کنترلگر
گاهی اوقات دلیل اجتناب از ارتباط با دوستان قدیمی، مسائل خانوادگی است. اگر دوست مارک با فردی ازدواج کرده که نسبت به روابط او بسیار حساس یا کنترلگر است، ممکن است نخواهد دردسر ایجاد کند. او احتمالاً برای حفظ آرامش زندگی مشترکش ترجیح میدهد از هر نوع رابطهای که ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند، دوری کند. شاید حتی فکر میکند که این ارتباط برای همسرش تهدیدی به نظر برسد، هرچند که بیضرر باشد.
۱۳. تغییر وضعیت روحی یا روانی
زندگی میتواند انسانها را به شکلهای مختلفی تغییر دهد، از جمله وضعیت روحی و روانی آنها. دوست مارک ممکن است با افسردگی، اضطراب، یا حتی بیماریهای روانی شدیدتری دستوپنجه نرم کند. چنین شرایطی باعث میشود که او ترجیح دهد از هر ارتباط جدید یا قدیمی اجتناب کند، چون انرژی یا تمایل لازم برای برقراری چنین رابطهای را ندارد.
۱۴. ترس از پخش شدن جزئیات زندگی
گاهی افراد نمیخواهند زندگی شخصیشان، هر طور که باشد، موضوع صحبت دیگران شود. دوست مارک ممکن است نگران این باشد که مارک جزئیات زندگی او را با دیگر دوستان مشترکشان به اشتراک بگذارد. شاید زندگی او به شکلی تغییر کرده که نمیخواهد دیگران درباره آن قضاوت کنند، خواه این تغییرات مثبت باشد، مانند موفقیت بزرگ، یا منفی، مانند شکستهای شخصی. این ترس از قضاوت جمعی میتواند دلیلی قوی برای اجتناب از بازگشت به دوستیهای قدیمی باشد.
15- مشکلدار بودن خود مارک
ممکن است سرک کشیدن در احوالات دیگران و راحت بگویم فضول بودن در دوران نوجوانی زیادی برای ما ناخوشایند به نظر برسد. اما بیشتر دوستان مارک او را باین صفت بشناسند یا مثلا با شوخیها گاه به گاه زننده و حالا میترسند که بعد سالها او دوباره به زندگیشان رخنه کند. شاید هم تصور میکنند که جد و جهد مارک برای طلب کردن پول یا تقاضایی است که آنها نمیتوانند یا نمیخواهند برآورده کنند.
نکته پایانی
هر یک از این دلایل، چه روانی، چه اجتماعی و چه شخصی، نشان میدهند که چرا ممکن است کسی تمایل نداشته باشد با دوستان قدیمی خود ارتباط برقرار کند. نکته کلیدی درک و احترام به تصمیم دیگران است، حتی اگر دلیل آن را ندانیم.