وام مسکن با اقساط ۱۹ میلیون تومانی/ یک گام به سوی خانهدار شدن یا مسیری ناکارآمد؟
وام مسکن با هزینههای جانبی بالا و اقساط سنگین، به جای گرهگشایی از معضل خانهدار شدن، خود به چالشی تازه برای متقاضیان تبدیل شده است.
در روزگاری که هزینهها سر به فلک کشیده و قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته است، وام مسکن که زمانی کلید خانهدار شدن بسیاری از مردم بود، حالا به تسهیلاتی پرهزینه و کماثر تبدیل شده است. این در حالی است که دریافت این وام خود یک چالش پیچیده و طاقتفرسا محسوب میشود.
به گزارش سرویس اقتصادی تابناک، آخرین گزارش رسمی بانک مرکزی درباره بازار مسکن به مردادماه امسال باز میگردد، زمانی که قیمت میانگین هر مترمربع خانه در تهران به ۸۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسید. امروز، این قیمتها افزایش یافتهاند، اما بانک مرکزی ترجیح داده آمار جدیدی منتشر نکند.
در شرایطی که خرید خانه به یک رؤیای دور از دسترس تبدیل شده، زوجهای تهرانی به سقف وام ۹۶۰ میلیون تومانی مصوب سال گذشته چشم امید دوختهاند. اما آیا این رقم در مقابل تورم سرسامآور و افزایش قیمت مسکن، اصلاً به چشم میآید؟
بهایی سنگین برای یک امید واهی
برای دریافت این وام، زوجها باید ۱۹۲۰ برگه اوراق حق تقدم خریداری کنند. قیمت هر برگه در حال حاضر به ۱۱۵ هزار تومان رسیده است، یعنی پیش از دریافت وام باید حدود ۲۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان برای خرید این اوراق پرداخت شود. به عبارتی، مبلغی که به قدرت خرید زوجها برای خرید خانه افزوده میشود، کمتر از ۷۴۰ میلیون تومان است.
اقساطی که تنها برای پردرآمدها قابل تحمل است
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. اقساط ماهانه وام ۹۶۰ میلیون تومانی (در روش ساده) حدود ۱۹ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. با نرخ سود ۲۲.۵ درصد و بازپرداخت ۱۲ ساله، کل بازپرداخت به بیش از ۲ میلیارد و ۷۸۰ میلیون تومان میرسد. این یعنی زوجها باید ۱.۸ میلیارد تومان سود بپردازند!
پرسشی که پاسخ ندارد
حال این سؤال مطرح است، کدام خانواده معمولی با درآمدهای متوسط و هزینههای سنگین معیشتی، توان پرداخت چنین اقساطی را دارد؟ اگر این وام برای قشر متوسط قابل استفاده نیست، دقیقاً برای چه کسانی طراحی شده است؟
سیاستی ناکارآمد در دل بحران؟
وام مسکن در حالی که میتوانست مرهمی بر زخم عمیق بی خانه ها باشد، به تسهیلاتی پرهزینه و ناکارآمد تبدیل شده است. در شرایطی که تورم افسارگسیخته هر روز خانهدار شدن را دشوارتر میکند، سیاستهای بانکی و مالی به جای تسهیلگری، باری اضافه بر دوش مردم میگذارند.
شاید زمان آن رسیده است که بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار به جای ارائه اعداد و ارقام چشمگیر، به فکر اصلاح جدی سیاستهای اقتصادی باشند.