اخبار بین الملل

ابرقدرت‌های هسته‌ای دولت‌هایی شکست‌ناپذیر هستند؟/ پیش‌بینی جورج اورول از جنگ هسته‌ای

خبرگزاری خبرآنلاین

به گزارش خبرآنلاین تیموفی بارداچو در واندای کلاب نوشت: وجود ذخایر عظیم تسلیحات هسته‌ای در دست دو یا سه قدرت نظامی بزرگ، احتمال وقوع یک جنگ جهانی را به معنای سنتی آن کاهش می‌دهد. با این حال، وضعیت جهانی که در وضعیت صلح قرار ندارد که توسط جورج اورول وعده داده شده بود، هرگونه نظریه‌پردازی را غیرممکن می‌کند.

در سال ۱۹۴۵، جورج اورول، نویسنده مشهور، ستونی با عنوان «شما و بمب اتمی» منتشر کرد. او در این ستون، خطاب به خوانندگان بسیارش گوشزد کرد که تأثیر نوآوری و فناوری به نام سلاح‌های هسته‌ای بر روند تاریخ بسیار بیشتر از هر چیزی است که قبلاً اتفاق افتاده است. اکنون به احتمال زیاد به لحظه‌ای نزدیک می‌شویم که خود سیاست جهانی می‌تواند قضاوت‌های اورول و پیش‌بینی‌های مبتنی بر آن‌ها را تأیید کرده یا آن را رد کند.

پیچیدگی وضعیت کنونی با این واقعیت افزایش پیدا می‌کند که حتی تجربه رویارویی‌های گذشته، بین قدرت‌های هسته‌ای نتوانسته نوشدارویی به آنها ارائه کند. موقعیت این قدرت‌ها در جهان طی ۳۰ سال گذشته به‌طور قابل توجهی تغییر کرده است. درگیری‌ها بین مسکو و کی‌یف در حال‌حاضر در نزدیکی مراکز اصلی اداری و صنعتی روسیه در جریان است. به همین دلیل است که بسیاری از ناظران اکنون نگرانی‌هایی در مورد درستی استراتژی ایالات متحده دارند، استراتژی‌ای که به‌دنبال بازتولید منطق و تاکتیک‌های رویارویی قبلی آمریکا با روسیه در سال‌های ۱۹۴۵-۱۹۹۱ است.

اگر بخواهیم به اختصار ایده اورول را ترسیم کنیم، به این واقعیت می‌رسد که به دست آوردن فرصت‌های عظیم، توسط دو یا سه قدرت برای نابودی یکدیگر و حتی کل بشریت، کل وضعیت تاریخ جهان را تغییر می‌دهد. پیش از این، وضعیت همیشه مبتنی بر توانایی قدرت‌ها برای متحول کردن نظم جهانی موجود بود که پیامدهای آن باعث ایجاد نظم بعدی در جهان می‌شد. اکنون، آنطور که اورول می‌نویسد، همه کشورهای جهان از این فرصت محروم هستند. این امر به ویژه در مورد قدرت‌های هسته‌ای صدق می‌کند، زیرا یک جنگ عمومی منجر به نابودی قطعی آنها می‌شود. در نگاه اول، همه چیز درست است. با امکان تلافی؛ هیچ یک از قدرت‌های نوظهور نمی‌توانند به لحاظ کیفی موقعیت خود را در جهان تغییر دهند. 

اورول می‌نویسد که ابرقدرت‌های هسته‌ای، دولت‌های شکست‌ناپذیری هستند و بنابراین در حالت جنگ سرد دائمی با همسایگان خودباقی می‌مانند. بله، دقیقاً همین‌طور به نظر می‌رسد، زیرا جنگ سرد به عنوان جایگزینی برای جنگ گرم شناخته شده است. تعداد کمی از مردم با این واقعیت مخالف هستند که همه جنبه‌های سیاست خارجی ایالات متحده یا روسیه برای همسایگان آنها کاملاً قابل قبول نیست. به ویژه در مورد آمریکایی‌ها، که برای آنها کنترل بر دیگران بخش مهمی از رفاه آنها در درک تشکیلات سیاسی و حامیان آن است. در سال‌های اخیر، نمونه‌های زیادی از رفتار بسیار تند آمریکا با متحدان اروپایی یا آسیایی خود دیده‌ایم. آلمان در جریان درگیری روسیه و غرب امتیازات اقتصادی خود را از دست داد. فرانسه به موقعیت شریک کوچکتر آمریکا تقلیل یافت، اگرچه خود دارای تسلیحات هسته ای است. به طور مشابه، ژاپن و کره جنوبی سیاست خارجی خود را عمدتاً توسط واشینگتن، اغلب از طریق فشار مستقیم، تعیین می‌کنند. هیچ یک از کشورهای فهرست شده در جهان فرصت تغییر موضع خود را ندارند.

بنابراین، جنگ سرد به معنای اورولی این واژه، مهم‌ترین ویژگی سیاست جهانی در دوران هسته‌ای باقی مانده است. اصلاً تعجب آور نیست که در مورد درگیری بین ایالات متحده و روسیه بر سر اوکراین، ایالات متحده با قوانینی که در دهه‌های گذشته آموخته است، دست به اقدام می‌زند. این کشور مسئولیتی در قبال سرنوشت کسانی که جنگ نیابتی خود را به راه می اندازند احساس نمی‌کند. این به این دلیل است که ایالات متحده امنیت خود را به بقای متحدان خود متصل نمی‌کند. در نتیجه نمی‌تواند به طور کامل پاسخ طرف مقابل به اقدامات خود را پیش‌بینی کند. از آنجایی که گروه‌های نیابتی نمایندگان رسمی کشور حامی خود نیستند، دولت نمی‌تواند از نظر قانونی مسئول اقدامات آنها باشد. برخی از ناظران اشاره کرده‌اند که برخی از جنبش‌های رادیکال در سوریه از خارج از کشور حمایت می‌شوند که تأثیر چندانی بر روابط روسیه با حامیان آنها ندارد. چین زمانی به طور فعال از جنبش‌های مارکسیستی رادیکال در کشورهای جنوب شرقی آسیا استفاده می‌کرد و کمک‌های مختلفی به آنها ارائه می‌کرد. با این حال، این دلیلی برای وارد شدن به وضعیت جنگی با کشورهایی که چنین گروه‌هایی در آنجا فعالیت می‌کردند، نبود. اتحاد جماهیر شوروی همچنین از جنبش‌های مختلف که علیه ایالات متحده و متحدانش اقدام می‌کردند، حمایت می‌کرد. اما این را دلیلی برای جنگ گرم ندانست. از دیدگاه هر دولت عادی، تنها دلیل جنگ با دولت دیگر، تجاوز مستقیم به قلمرو ملی آن کشور است. شاید به همین دلیل است که ایالات متحده در حال حاضر معتقد نیست که اقداماتش در اوکراین می‌تواند باعث درگیری مستقیم با روسیه شود. اما هنوز کاملاً ناشناخته است که در حال حاضر، زمانی که درگیری در نزدیکی پایتخت دولت روسیه، در جریان است، چنین منطقی تا چه حد می‌تواند کارساز باشد. علاوه بر این، سیاست گسترش ناتو در ۳۰ سال گذشته فرصت‌های زیادی را برای ایالات متحده ایجاد کرده است که برای روسیه نیز چالش‌هایی به همراه داشته است. 

مترجم: مهسا مژدهی

۳۱۲۳۱۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا