تریاکی شدن ادوارد براون در ایران در روایت باستانی پاریزی / کرمان درمانی نتیجه داد / انگلیسی ها به ستوه آمده بودند تا براون را از ایران به انگلیس بردند
![تریاکی شدن ادوارد براون در ایران در روایت باستانی پاریزی / کرمان درمانی نتیجه داد / انگلیسی ها به ستوه آمده بودند تا براون را از ایران به انگلیس بردند تریاکی شدن ادوارد براون در ایران در روایت باستانی پاریزی / کرمان درمانی نتیجه داد / انگلیسی ها به ستوه آمده بودند تا براون را از ایران به انگلیس بردند](https://motamedpress.com/wp-content/uploads/2025/02/تریاکی-شدن-ادوارد-براون-در-ایران-در-روایت-باستانی-پاریزی.jpg)
حسن دالوند: داستان تریاکی شدن ادوارد براون در ایران خیلی جالب است. این موضوع را مرحوم دکتر باستانی پاریزی در یکی از جلسات که فیلم آن در کانال جرعه منتشر شده، نقل می کند. ویکی پدیا در باره او این چنین می نویسد: ادوارد گرانویل براون (به انگلیسی: Edward Granville Browne؛ زادهٔ ۷ فوریهٔ ۱۸۶۲ – درگذشتهٔ ۵ ژانویهٔ ۱۹۲۶) که با نام ادوارد براون شناخته میشود، شرقشناس و ایرانشناسِ بریتانیایی بود. او کتابهای زیادی در تاریخ و ادبیاتِ ایران نگاشت. براون در سال ۱۸۸۵ میلادی در لندن با حاجی پیرزاده نائینی، از عارفانِ روشنفکر و جهانگرد دوران قاجاریه آشنایی و خصوصیت پیدا میکند و از پیرزاده لقب مظهرعلی را اخذ میکند و کسوت دراویش را به اهدا میگیرد، که پس از آن، براون در دیدارهایش با ایرانیان با آن کسوت و در تام مکاتباتش با ایرانیان، از آن نام استفاده و نوشتههایش در مورد ایران را با آن لقب امضا میکرد. خاطره پاستانی پاریزی به شرح زیر است:
«ادوارد براون، وقتی ایران آمد، در باره ادیان جدیدی که داشت پیدا می شد تحقیق می کرد، بعد متوجه شد مباحثی که او دنبال می کند در آن طرف کرمان یافت می شود و این مباحث در آن جا خیلی قوی است. لذا راه افتاد و به کرمان رفت. همزمان، وقتی به کرمان وارد شد، دچار چشم درد شدیدی شد. در کرمان آن زمان تراخم زیاد بود. براون می گه که دچار چشم درد سختی شد. می گوید که در خانه زرتشتی ها بودم و معالجه می کردم دوا و دارو می خوردم. دیدم نه، چشمم دارد از حدقه در می آید. می گوید پیشخدمت آمد گفت: ارباب من دوایش را دارم. بهش گفتم میتونی بگو چیه؟. گفت ببین یک حبه تریاک بکش، استراحت می کنی. گفت که من تریاکی نیستم. پیشخدمت گفت خب نمیتونی، بسیار خب، من می کشم، دودش را می دم به چشمات. ادوارد براون که به تنگ آمده بود گفت که چیکار کنم؟ پیش خدمت گفت بیا. منقل و تریاک را آوردند، بنا کرد به چسباندن و مصرف کردن. ادوارد براون می گوید که یک وقت دیدم مثل این که این درد مثل سوزن های سنجاق تو چشم من بوده، و یکی یکی دارند سوزن ها را بیرون می کشند و بیرون می اندازند. و ظهر بود که خواب رفتم. خوابی عمیق. خواب رفتم تا به یک وقتی بیدار شدم دیدم غروب است. گفتم خب یک چایی به من بدهید. چایی درست کردند. به پیشخدمت گفتم خیلی خوابیدم، سه یا چهار ساعت شد؟ پیش خدمت گفت: ارباب دیروز خوابیدی و حالا بیدار شده اید. این ماجرا باعث شد که ادوارد برون در کرمان بماند. ادوارد براون تریاکی شد و به کشورش نمی رفت. کرمان جای خوبی بود. ادوارد براون هم به کرمان درمانی عادت کرده بود. (خنده حضار) کنسولگری شیراز، کنسولگری کرمان سفارت در تهران به تنگ آمده بودند، از بس دانشگاه لندن نوشت بابا این مرد چرا نمی آید. این باید بیاید به دانشجویان درس بدهد. و باالاخره به زور او را به کشورش فرستادند.»
تسلط ادوارد براون بر ادبیات فارسی
ادوارد براون بر حوزه ادبیات فارسی و تاریخ آن بسیار مسلط بود. ادوارد براون در کتاب تاریخ ادبیات ایران مینویسد: «تضمینی که اکنون نقل میکنم یکی از اشعار معدودی است که مؤلف این کتاب به فارسی سروده و آن به خواهش دوستی که به بانویی جوان به نام مِی (May) دل بسته بود انشا شدهاست.» شیخ سعدی شیرازی در گلستان فرماید:
مست می بیدار گردد نیم شب
مست ساقی روز محشر بامداد
براون می نویسد: و من از این شعر تضمین زیر را ساختم:
«مست می بیدار گردد نیم شب» فرمود شیخ
این اگر چه قول شیخ است، نیست جای اعتماد
من میای دانم که هر گه مست آن گردد کسی
سرزمستی بر ندارد روز محشر بامداد
کارشناسان ذکر می کنند که در آن، علاوه بر تضمین و جناس تام (در کلمهٔ «می»)، اغراق نیز آمدهاست.
برخی آثار براون در باره ایران
-تاریخ ادبی ایران
-جلد نخست: از قدیمترین روزگار تا زمان فردوسی[۱۲]
-جلد دوم، نیمهٔ نخست: از فردوسی تا سعدی
-جلد دوم، نیمهٔ دوم: از فردوسی تا سعدی
-جلد سوم، از سعدی تا جامی
-جلد چهارم، از صفویه تا مشروطیت
-نهضت مشروطه ایران
-شرح مختصری از وقایع ایران
-بحران دسامبر ۱۹۱۱ ایران
-انقلاب ۱۹۰۵–۱۹۰۹ ایران
-مطبوعات و شعر جدید در ایران
-حکومت وحشت در تبریز
-نامههائی از تبریز
-تصحیح تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندی در ۱۹۱۰
-تصحیح لبابالالباب محمد عوفی (با همکاری محمد قزوینی)، دو جلد، در ۱۹۰۳ و ۱۹۰۶
-ترجمهٔ خلاصهٔ تاریخ طبرستان ابن اسفندیار در ۱۹۰۵
-ترجمهٔ تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی، دو جلد، در ۱۹۱۰ و ۱۹۱۳
-ترجمهٔ چهار مقالهٔ نظامی عروضی در ۱۹۲۱
-تاریخ طب اسلامی
-یک سال در میان ایرانیان (سفرنامه)
216216