سرمقاله ۳۲ ساله پیش «کیهان» درباره جزایر سهگانه / منطق امارات، بازی با آتش است
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سی و دو سال قبل، در ماه مهر سال ۱۳۷۱، همانند همین روزها که سپری می کنیم، امارات متحده عربی بر سر جزایر ایرانی ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک جنجالهایی به پا کرد که مثل همیشه چه در گذشته و چه آینده بدون داشتن دلایل متقن، کافی و قانع کننده، شکست را پذیرا شد. در این شماره روزنامهگردی سری به روزنامهی کیهان روز ۸ مهر سال ۱۳۷۱ زدهایم و سرمقالهی این روز کیهان در همین زمینه و دربارهی جزایر سهگانه و رفتار ناپسند اماراتیها را بازخوانی کردهایم.
منطقه خلیجفارس، پس از تحمل دو جنگ فراگیر و تحمل خسارات سنگین، نیاز به آرامشی پایدار دارد و این آرامش محصول مناسبات منطقی ایران و همسایگان آن در جنوب خلیجفارس خواهد بود. آرامشی که ایران آن را در سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده و با حسننیت آن را تعقیب میکند. این آرامش در عین حال به ضرر بیگانگان و قدرتهایی است که میخواهند به هر دلیلی در این منطقه استراتژیک حضور داشته باشند. اگر این بیگانگان از امنیت حرف میزنند، این امنیت صرفا در چهارچوب دسترسی به نفت و دلار برای آن مفهوم دارد. باید به گفته افزود، هر گامی ولو کوچک که به این آرامش موجود خدشه ای وارد سازد چیزی جز تامین خواسته همان قدرتها نیست.
جنجال امارات در قبال جزیره ابوموسی، برای محافل منطقه در همین چهارچوب قابل ارزیابی بود. این دغدغه وجود داشت که امارات حتی اگر ناآگاهانه در این راستا گام برداشته است، پیامدهای آن غیرقابل جبران خواهد بود و ملاحظات منفی ناشی از آن، دامنگیر کل منطقه خواهد شد. امارات ضریب این دغدغه را در پایان دور سوم مذاکرات با طرف ایرانی بالا برد. طرف اماراتی بحث خاتمه اشغال جزایر تنب! را مطرح ساخت و پرداختن به جنجال خودساخته ابوموسی را منوط به مذاکره پیرامون جزایر تنب کرد و به این ترتیب مذاکرات را به بن بست کشاند.
محافل آگاه به این بحران مصنوعی ساخته و پرداخته اماراتیها با سوءظن مینگرند و دلایل روشنی را در این زمینه ارائه میکنند. این محافل میگویند چه اتفاقی رخ داده است که امارات برخلاف دعاوی چند هفته پیش خود در مورد ابوموسی، حالا موضوع جزایر تنب را پیش کشیده و بحث درباره ابوموسی را به رفع دعاوی خود در قبال جزایر تنب منوط کرده است؟
این محافل معتقدند، امارات همان منطق مردود عراق در قبال کویت را دنبال میکند. منطقی که برای اکثر کشورهای جنوب خلیج فارس پرمخاطره بوده و خواهد بود. طرح دعاوی تاریخی در قبال سرزمینهای دیگران از هیچ پایه و پشتوانه منطقی برخوردار نیست. این مواضع امارات در حقیقت تایید دعاوی ارضی بغداد در قبال کویت است. پیگیری این منطق از سوی امارات، چراغ سبز به عراق برای پیگیری ادعاهای ارضی صدام نسبت به کویت و استارت ناامنی برای کل منطقه خواهد بود. این دعاوی بی تردید همه – قبیلههای- پرچمدار جنوب خلیج فارس را درگیر منازعات درازمدت مرزی خواهد کرد.
همین محافل آگاه میگویند امارات حتی به قیمت به مخاطره افکندن تمامیت ارضی همسایگان خود میخواهد با تکیه به آمریکا و انگلیس مسائل خود را حل و فصل کند. حال آنکه هم آمریکا و هم انگلیس هرگز برای امارات دل نسوزاندهاند و نخواهند سوزاند. آنها به سروقت حسابهای بانکی عربستان و کویت رفتند و حالا هم به دلارهای امارات میاندیشند.
سوالی که برای اکثر ناظران بینالمللی مطرح است این است که چگونه امارات در حالی که عقبافتادهترین کشورها نیز به درک این نکته رسیدهاند که دنیای امروز دنیای مناسبات دوجانبه نیست و این مناسبات چندجانبه است که حافظ منافع کشورها خواهد بود، اینچنین به تکیهگاههای پرشکاف آمریکا و انگلیس امید بسته است؟
امارات در بیانیهای که در پایان مذاکرات منتشر ساخته است میگوید حاکمیت بر جزایر تنب بزرگ و کوچک از دورانهای دیرباز از آن دولت امارات عربی متحده بوده است!! سوال این است مگر عمر تشکیل امارات چقدر است که عبارت دورانهای دیرباز آن را پوشش میدهد؟ ثانیا مرز این دورانهای دیرباز کجاست؟ آیا ایران میتواند به تاریخ عظیم و طولانی خود استناد کند؟ اگر چنین استدلالهایی قابل پیگیری باشد که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. آیا امارات باید این چنین از حسننیت و سعهی صدر همسایهی بزرگ و انقلابی خود سوءاستفاده کند؟ ایران انقلابی باز هم نمیخواهد این بیانیهی شتابزده و فاقد ارزش را مستمسک قرار دهد. ایران ضمن تاکید بر عدم تغییر سیاست خود نسبت به جزیرهی ابوموسی، آمادگی خود را برای تداوم مذاکرات و حل و فصل هرگونه سوءتفاهم براساس احترام به حاکمیت، تمامی ارضی، حسن همجواری و همچنین حفظ آرامش و حفظ آرامش و امنیت در منطقه اعلام کرده است.
منطق امارات، بازی با آتش است و این تنها دیدگاه ایران نیست. جنگ ایران و عراق و نتیجهی آن باید درس عبرتی برای کشور امارات باشد. صدام در آغاز جنگ و بعد در ادامهی آن از پشتیبانی قوی آمریکا و غرب و کشورهای مرتجع منطقه برخوردار بود اما دیدید و دیدیم که جز ویرانی عراق طرفی نبست. امارات نه عراق است و نه معادلات سیاسی و قدرتی امروز دنیا، پشتیبانی همهجانبهای را برای امارات فراهم خواهد نمود. در یک جدال و معرکه عادی از منطق، قبل از همه کوچکترها بازندهاند.
۲۵۹