نمایی از سینمای ایران پیش از انقلاب/روح و حس سینمای کیمیایی در «شاه نقش» جاری است

مهسا بهادری: فیلم «شاه نقش» بهمثابهای از یک بازگشت به ریشهها و یک تأمل عمیق در تاریخ سینمای ایران است؛ فیلمی که از دل دغدغهها و افکار شخصی یک هنرمند شکل گرفته و در قالبی داستانی به چالشهای گذشته و حال سینما و هنرمندان آن میپردازد. این فیلم، نهفقط بهعنوان ادای دینی به سینمای گذشته، بلکه بهعنوان بازتابی از تلاقی واقعیتهای تلخ و شیرین تاریخ سینمای ایران، شکل گرفته است. شاه نقش در جوهر خود، پرسشی است از نحوه شکلگیری هویت سینمایی و اینکه چگونه چهرههای بزرگ این صنعت، در کنار مشکلات و مصائبی که در طول سالها با آن دست و پنجه نرم کردهاند، توانستند اثرگذار باشند. این فیلم، همانطور که سازندهاش به آن اشاره دارد، با نگاهی به گذشتهی سینمای ایران و چهرههایی که در ساخت و ساز سینما در دهههای گذشته نقش داشتهاند، تلاش میکند تا تصویری کاملتر از این تاریخ پیچیده و غنی به نمایش بگذارد.
چرا خیابان ارباب جمشید؟ چرا هالیوود سینمای ایران؟ چرا سراغ هنرمندانی رفتید که امروز دیگر در میان ما نیستند؟ اینها سوالاتی هستند که به عمق احساس و تفکر فیلمساز برمیگردند. شاه نقش تنها یک کلاژ از آثار گذشته سینمای ایران نیست، بلکه یک یادآوری است از ناملایمات و دستاوردهایی که هنرمندان بزرگ، بهویژه از دهه ۵۰ و ۶۰، با آن مواجه شدند. در این فیلم، که به نوعی روایتی چندلایه از سینما و زندگی است، تلاش شده تا با به تصویر کشیدن عشق و ایستادگی هنرمندانی که در جستجوی جایگاهی شایسته در سینما بودهاند، نه تنها از گذشته تقدیر شود بلکه پیامهایی از تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز انتقال یابد.
در این اثر، عشق به سینما مفهومی است که در همهجا جریان دارد؛ از دلنگرانیهای شخصیتها گرفته تا تلاشهای آنها برای تحقق آرمانهایشان در دنیای پر پیچ و خم سینما. این عشق نهفقط به معنای تعلقخاطری به سینما که بهعنوان یک حرفه است، بلکه بهعنوان یک آرمان والای انسانی نیز در فیلم حضور دارد. فیلم بهنوعی در جستجوی پاسخ به این سوال است که آیا میتوان همچنان با وجود تمامی مشکلات و ناکامیها، به عشق به سینما وفادار ماند؟ و آیا سینما، بهعنوان یک هنر، قادر است که همچنان در این مسیر پیش رود و رسالت خود را در دورههای مختلف ایفا کند؟
در ادامه مصاحبه با شاهد احمدلو، کارگردان فیلم و بهرنگ علوی و نسیم ادبی بازیگران فیلم را میخوانید.
درباره فیلم «شاه نقش» برای ما بگویید.
«شاه نقش» یکی از ایدهها، طرحها و فیلمنامههایی بود که همیشه دغدغه ذهنی من را تشکیل میداد. از نوجوانی تا امروز، این موضوع در زندگی، فکر و اخلاق من تأثیر گذاشته و در فیلمهای کوتاه و مستندهایی که ساختهام، ردپای آن دیده میشود. برای من همیشه جذاب بود که داستانی اجتماعی را در زمان و مکان درست روایت کنم. خوشحالم که این فرصت با تهیهکنندگی آقای علی قائممقامی فراهم شد و «شاه نقش» اکنون در بخش مسابقه چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
چرا خیابان ارباب جمشید؟ چرا هالیوود سینمای ایران و چرا سراغ هنرمندانی رفتید که امروز در میان ما نیستند؟
هدف من زنده نگه داشتن نامهای بزرگی بود که در رشد سینمای ایران نقش بسزایی داشتند. اگر امروز سینمای ایران را دیواری بلند ببینیم، باید بدانیم که این دیوار، آجر به آجر توسط هنرمندان و سینماگران گذشته ساخته شده است. نباید فقط به بالای این دیوار نگاه کنیم، بلکه باید تمام ساختار آن را در نظر داشته باشیم. گذشته سینمای ایران بخش مهمی از هویت ماست و نباید آن را فراموش کنیم.
در فیلم شما، نگاهی به دهه ۶۰ و فیلمهایی مانند «دندان مار» دیده میشود. آیا میتوان گفت «شاه نقش» ادای دینی به سینمای مسعود کیمیایی است؟
شاید نامی از مسعود کیمیایی در فیلم نیامده باشد، اما روح و حس سینمای او در «شاه نقش» جاری است. من علاقه زیادی به سینمای آقای کیمیایی دارم و خودم را فرزند سینما میدانم. این علاقه ریشه در آثار او و کارگردانان دیگری دارد که نقش مهمی در معرفی سینمای ایران به جهان ایفا کردند. از جمله امیر نادری، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی. هر کدام از این هنرمندان، چهره سینمای ایران را تغییر داده و مسیر آن را هموار کردند.
شاهد احمدلوی دهه ۶۰ چه حسی را به همراه آورده و این حس چگونه در فیلم «شاه نقش» انعکاس یافته است؟
سوال جالبی است. برای من مهم بود که مخاطب همین احساس را درک کند. اینکه چه چیزی را از گذشته با خودم به این فیلم آوردهام. سعی کردم روح و فضای سینمای آن دوران را در این فیلم منعکس کنم، چه در شخصیتها، چه در فضای داستان و چه در نحوه روایت. بخشی از آنچه شما حس میکنید، دقیقاً همان چیزی است که میخواستم همراه خود به «شاه نقش» بیاورم.
چه چیزی را از گذشته با خود به این فیلم آوردهاید؟
این سؤال خیلی خوبی است. من از گذشته چیزهای زیادی با خودم آوردهام، از احساسات تا نگاه به سینما. همیشه سعی کردهام در فیلمهایم ادای دینی به گذشته داشته باشم، اما در عین حال نگاه مستقلی به داستان و شخصیتها داشته باشم. در “شاه نقش”، هم در فیزیک و هم در شیمی فیلم، این عناصر دیده میشوند. شخصیتها، داستان و حتی شرایط تولید فیلم همگی با احترام به تاریخ سینمای ایران شکل گرفتهاند.
امیدوارم نسل جدید به تاریخ سینمای ایران رجوع کند و فقط به لحظه حال ننگرد. شناخت ریشههای سینما و مطالعه آثار کارگردانان بزرگ، باعث میشود سینمای امروز هویت مستحکمتری داشته باشد. نباید فقط به خط بالای دیوار نگاه کنیم، بلکه باید بدانیم این دیوار چگونه ساخته شده است.
شاهد احمدلو
نسیم ادبی: بزرگترین معضل سینما و تئاتر ورود آزاد افراد به آن است
تئاتر چقدر در بازیگری سینمایی شما نقش داشته؟
تئاتر از این نظر که میتوانی نقشهای متفاوتتری رو تجربه کنی، تاثیر به سزایی دارد. البته بستگی به این داره که چطور در آن کار کنی، اما در کل بودن در صحنه و کار زنده به آدم آموزش میدهد. خیلی چیزها را که بعداً در سینما میبینی، میفهمی که چقدر کار کردن در تئاتر تاثیر دارد. برای من که نقشهای متفاوتی رو در تئاتر بازی کردم، خیلی به من کمک کرده. هنوز هم که هنوزه، فکر میکنم حرف اول رو تئاتر میزنه.
فیلم «شاه نقش» چقدر ادای دین به پیشکسوتان عرصه هنر است؟
فیلم «شاه نقش» هم ادای دین به پیشکسوتان هست، اما علاوه بر این، خیلی حرفهای دیگهای هم داره. به نوعی، یک کلاژ از فیلمهای قبل از انقلاب هست که کنار همدیگه قرار گرفته. دغدغهمند بودن هنر و سینما رو به تصویر میکشه. در این فیلم، به کسانی اشاره میشه که همیشه عاشق سینما بودند، ولی به دلایلی نتونستند به جایگاهی که لایقش بودند برسند. فیلم در مورد آدمهایی است که میتونند حزب باد باشند و طرفدار یک هنرمند بشوند، اما بعدها ممکن است طرفدار هنرمند دیگری بشوند.
در این فیلم، مفهوم عشق خیلی پررنگه. چقدر این عشق به سینما و هنر و عشق انسانی در فیلم تداعی شده؟
کاملاً مفهوم عشق در فیلم هست. از اول با آدمهایی مواجه هستی که عاشق این کارند، عاشق سینما. این عشق باعث میشه حتی کتک بخورند، ولی همچنان ادامه بدن. بعد، عشق یه زن رو میبینی که به عشق بازیگری، از همه چیزش میگذره و میاد تهران. اون عاشق یه آدم میشه که خودش هم عاشق سینماست. هر دو برای عشقشون ایستادگی میکنند.
در این زمینه، آقای علوی به تازگی گفتند که اگر بهروز وثوقی نبود، مسیر زندگیشون تغییر میکرد. آیا هنرمندی در ذهن شما بوده که اگر نبود، مسیر زندگیتون تغییر میکرد؟
نه، هنرمندی نبوده که بگم اگر نبود، مسیر زندگیم تغییر میکرد. من عشقم بیشتر یک عشق شخصی بود. شاید تحت تاثیر فیلمها و بازیگران قرار گرفتم، ولی نه به حدی که بخوام مسیر زندگیم رو به خاطر یک هنرمند تغییر بدم. در عین حال، هنرمندان زیادی هستند که بهشون احترام میگذارم، به خصوص زنانی که در گذشته با هزار مشکل در این حرفه مواجه شدند.
جدیترین معضل سینما و تئاتر در حال حاضر چیست؟
یکی از معضلات سینما و تئاتر اینه که در باز شده و هر کسی که دلش بخواهد وارد میشود. به نظرم یکی از مشکلات اصلی همین موضوع هست.
نسیم ادبی
بهرنگ علوی: اگر بهروز وثوقی را نمیشناختم مسیر زندگیام تغییر میکرد
فیلم «شاه نقش» ادای دین به سینمای گذشته ماست یا زیر سوال بردن فسادهایی که همیشه در هنر و سینما وجود داشته؟
ابتدا باید عرض نمایم که فیلمنامه «شاه نقش» به شکل موازی چندین داستان را پیش میبرد. یکی از این داستانها به مسائل انتخاباتی پرداخته که بهطور نمادین به موضوعات سیاسی اشاره دارد. بخش دیگری از فیلم به صورت کلاژ است که در آن هر یک از شخصیتها، نمایندگان چهرههای معروف سینمای دهه ۵۰ هستند. همچنین، زیرمتنی از مشکلات هنرمندانی که به سینما علاقهمندند، در زندگی شخصیشان با معضلات متعددی روبهرو هستند، به تصویر کشیده شده است. در واقع، شاه نقش یک پارودی ادای احترام است و در برخی سکانسها تعمدی وجود دارد که به بازسازی فیلمهای معروف سینمای دهه ۵۰ شباهت داشته باشد. هر یک از این برداشتها میتواند مورد توجه قرار گیرد، از جمله داستانهای سیاسی که میتوان درباره آن بحث کرد یا مشکلاتی که همچنان گریبانگیر سینما و هنرمندان است. مسائلی که در فیلم به تصویر کشیده میشود، هنوز هم در سینما و خانه سینما وجود دارند.
شما پیشتر ذکر کردهاید که هنوز عضو خانه سینما نشدهاید. آیا تلاشی برای عضویت در این خانه داشتهاید؟
حقیقتاً هنوز موفق به عضویت در خانه سینما نشدهام. پژمان بازغی قول داده که کارتم را برای من بگیرد. ما در فیلم شاه نقش با یکدیگر همبازی بودیم، در سکانس کتککاری که من گفتم اگر کتک بخورم، کارت خانه سینما را به من بدهید. پژمان پس از ورود به خانه سینما، تلاشهای زیادی انجام داده است و در واقع برای انجمن بازیگران بسیار مفید واقع شده است. او اقدامات سازنده فراوانی انجام داده و قول داده که کارتم را پس از جشنواره به من تحویل دهد. مشکلات همیشه وجود داشتهاند و در هر دوره و هر مدیری که وارد میشود، این مشکلات همچنان ادامه دارد. به هر حال، ما باید دورههای مختلف اجتماعی را تجربه نماییم.
شما درباره هالیوود سینمای ایران صحبت کردهاید. چقدر برای اولین بار که به آنجا رفتید، آن فضا شما را به یاد فیلمهایی انداخت که در گذشته مشاهده کرده بودید؟
تمام دوران کودکی و نوجوانیام بهطور آشکار در مقابل چشمانم قرار گرفت. من عاشق بهروز وثوقی بودم و عکسها و فیلمهایش را جمعآوری میکردم. اگر آثار او را نمیدیدم، شاید اصلاً مسیر زندگیم به شکل دیگری رقم میخورد و ممکن بود به سمت شغلی متفاوت حرکت کنم. به قول حضرت حافظ، در همان زمان بود که به سینما علاقهمند شدم و هیچگاه در فیلمها سعی نکردم که ادای استاد موسیقی را درآورم. در آن جایگاه قرار ندارم، چرا که ایشان دستنیافتنیاند. اما در شاه نقش به واسطه نقش ناصر عشقی، هنرمندی که بهروز وثوقی را الگوی خود قرار داده بود، تلاش کردم که در برخی بخشها، از جمله دیالوگگویی، استایل و ویژگیهای شخصیتی، شباهتی به بهروز ایجاد نمایم. البته راه رفتنم از مرحوم ناصر ملک مطیعی و نگاههایی که به نوعی مشابه فردینی بود، به این دلیل که شاه نقش به نوعی کلاژ از شخصیتهای آن دوره محسوب میشود، قابل توجه است. این موارد درخواستهایی بود که کارگردان فیلم، شاهد احمدلو، از من داشت.
چندی پیش در اینستاگرام پستی منتشر کردید و اشاره کردید که چقدر جای هنرمندان در سینمای ایران خالی است. این موضوع برای شما چه تداعیهایی به همراه داشته است؟
هنگامی که اسم ایشان به میان میآید، احساساتی در من برانگیخته میشود و حتی گاهی دچار اشک میشوم. واقعیت این است که این امر برای همه آشکار است که جای ایشان در سینما خالی است و همه ما به خوبی از این موضوع آگاهیم. من نیز دوست دارم که جای ایشان پر شود. این فضا در سینما بهشدت کمبود دارد و برای من یادآوری این موضوع همیشه احساساتی است. به هر حال، از این موضوع گذر میکنم، چرا که وقتی یاد ایشان میافتم، احساساتم برانگیخته میشود.
بهرنگ علوی
۲۴۵۲۴۵