اخبار بین الملل

کارتر: شاه را وادار کردیم با قدرت بیشتر مخالفان سیاسی را سرکوب کند

خبرگزاری خبرآنلاین

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی،  ۲۷ آذر ماه سال ۱۳۵۷ در خاطرات جیمی کارتر در برگیرنده امیدوارتر شدن شاه بنا بر روی دادن تحولات بسیار سطحی و گذرا بود. این امر اما دیری نپایید و موج انقلاب، امیدهای کاذب و گذران شاه را در زیر آماج واقعیات انقلابی مدفون کرد. خاطره حاضر بازتابی از وضعیت سیاسی و اجتماعی پیچیده‌ای است که ایران در دوران بحران‌های منتهی به تغییرات بزرگ تاریخی با آن روبه‌رو بود. این دوره را می‌توان به‌ عنوان نقطه‌ای حساس در تاریخ معاصر ایران در نظر گرفت که در آن، کشمکش میان حکومت سلطنتی، نیروهای مخالف سیاسی و شرایط اقتصادی، فضای کشور را به شدت ملتهب کرده بود.

شاه، به‌ عنوان رهبری که تحت فشار داخلی و خارجی قرار داشت، در تلاش بود تا با حفظ تسلط بر نیروهای مسلح و ایجاد ائتلاف‌های سیاسی، پایه‌های قدرت خود را تقویت کند. اما تناقض در تصمیم‌گیری‌های او، از جمله تمایل به حفظ کنترل کامل در برابر واگذاری اختیارات به دیگران، مانع از موفقیت در ایجاد ثبات می‌شد. در این میان، بازگشت موقتی و محدود برخی کارکنان صنعت نفت به سر کار، به دلیل ترس از اخراج یا عدم دریافت حقوق، امیدی کوتاه‌مدت و گذرا برای شاه به همراه داشت. این امیدواری سطحی، نه‌تنها قادر به رفع بحران نبود، بلکه عمق نارضایتی‌های اجتماعی و ناپایداری اقتصادی را بیش‌ازپیش آشکار می‌کرد.

هم‌زمان، اعتصابات گسترده و رکود اقتصادی، جامعه را در آستانه فروپاشی قرار داده بود. این متن همچنین به نقش نیروهای خارجی در حمایت از شاه اشاره می‌کند که خود بازتابی از وابستگی شدید رژیم به کمک‌های بین‌المللی برای بقای سیاسی است. در عین حال، عدم توانایی در مدیریت نیروهای مخالف و بحران‌های اقتصادی، شاه را در موقعیتی قرار داده بود که حمایت‌های داخلی را نیز به تدریج از دست بدهد.

این تحلیل، نه‌تنها به بررسی اقدامات و اشتباهات شاه، بلکه به واکنش‌های نیروهای مختلف اجتماعی و سیاسی می‌پردازد. امیدواری‌های موقتی و واکنش‌های پراکنده، در کنار فشارهای داخلی و خارجی، زمینه‌ساز سقوط نهایی نظام سلطنتی شد. این مقدمه، درک بهتری از چالش‌های پیش روی نظام سیاسی آن دوران و عوامل تأثیرگذار بر این برهه تاریخی ارائه می‌دهد.

جیمی کارتر در خاطرات خود چنین بیان می‌کند:

لیستی از سؤالات را برای شاه ارسال کردیم و او به‌خوبی به آن‌ها پاسخ داد. خلاصه توضیحات او به ما این بود که می‌خواهد از طریق فرماندهی نیروهای مسلح موقعیت خود را حفظ کند و به افراد غیرنظامی اجازه دهد که در مسئولیت‌های بودجه دفاعی دولت سهیم باشند. همچنین با کمک یکی از فرماندهان دربار، ائتلافی بدون دخالت او تشکیل شود. احساس او نسبت به هفته‌های گذشته بهتر شده بود. تعدادی از کارکنان شرکت نفت به علت ترس از اخراج شدن یا عدم پرداخت حقوق به سر کار خود برگشته بودند. تولید نفت در روزهای اخیر دو برابر شده بود، اما اوضاع در ایران هنوز نامعلوم بود.

در طول تعطیلات، اوضاع در ایران بدتر می‌شد و اعتصابات بی‌شمار با رکود اقتصادی همراه بود. شخصاً و از طریق وزارت امور خارجه به حمایت خود از شاه ادامه دادم. هم‌زمان با این اقدام، ما شاه را وادار می‌کردیم تا با قدرت بیش‌تر مخالفان سیاسی خود را سرکوب کند و تا جایی که امکان دارد با آن‌ها درگیر شود. نقشه‌ی اصلی او برای درخواست از یکی از فرماندهان جهت ایجاد حکومت ائتلافی درست به نظر می‌رسید، اما با جلب رضایت فردی که از موقعیت و حیثیت خوبی در جامعه‌ی ایران برخوردار باشد، با مشکلات عدیده‌ای مواجه شده بود. زیرا از یک طرف، افزایش نیروهای ضدشاه باعث ایجاد ناآرامی‌های دائمی شده بود و از طرف دیگر، شاه مایل نبود که اختیار تام حکومت را به یک فرد تفویض کند. چند تن از خدمت‌گزاران او استعفا دادند و دیگران نیز خدمت کردن به شاه را رد می‌کردند.

به نظر می‌رسید شاه نهایتاً تصمیم گرفته نقش یک میانجی را بازی کند، اما زمان برای راضی کردن افراد، حتی از نزدیک‌ترین مشاوران و حامیان او، خیلی دیر شده بود.

منبع: ایران در خاطرات جیمی کارتر، ترجمه ابراهیم ایران نژاد، طیبه غفاری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰.

۲۵۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا