تهدید نخستوزیر روی پاکت سیگار اشنو
به گزارش خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گروه فداییان اسلام به عنوان یکی از اولین گروههای سیاسی اسلامی مسلح در ایران شناخته میشود. خط مشی فداییان اسلام به رهبری نوابصفوی بر پایه اعتقاد به اجرای احکام شریعت اسلامی و حذف عناصر مخالف استوار بود. این گروه باور داشت که برای احیای ارزشهای اسلامی و برقراری عدالت اجتماعی، باید از هر ابزار لازم، از جمله حذف سیاسی استفاده کرد.
این استراتژی به عقیده آنها به عنوان راهحلی برای مقابله با دشمنان دین و ملت طراحی شده بود. نوابصفوی و همفکرانش معتقد بودند که هر فرد یا گروهی که مانعی بر سر راه اجرای شریعت باشد یا در راستای منافع بیگانگان عمل کند، سزاوار حذف است.
یکی از برجستهترین نمونههای این استراتژی، حذف احمد کسروی در سال ۱۳۲۴ بود. کسروی به دلیل دیدگاههای انتقادیاش درباره اسلام و مذهب تشیع، هدف حملات فداییان اسلام قرار گرفت و سرانجام توسط اعضای این گروه به قتل رسید. این اقدام نشاندهنده عزم جدی فداییان اسلام در حذف فیزیکی مخالفان فکری و عقیدتی بود. علاوه بر این، فداییان اسلام در عرصه سیاست نیز با استفاده از ترور برای تغییر معادلات قدرت اقدام کردند. نمونههای دیگر شامل ترور عبدالحسین هژیر، وزیر دربار پهلوی، در سال ۱۳۲۸ و ترور علی رزمآرا، نخستوزیر وقت، در سال ۱۳۲۹ بود. این اقدامات بهویژه در مورد رزمآرا، که به دلیل مخالفت با ملی شدن صنعت نفت به عنوان مانعی جدی تلقی میشد، تأثیر بزرگی در تحولات سیاسی داشت.
فداییان اسلام معتقد بودند که ترور یک ابزار مشروع برای از بین بردن چهرههای ضداسلامی و مخالفان عدالت است. آنها این اقدامات را نه صرفاً به عنوان یک تاکتیک سیاسی، بلکه به عنوان تکلیفی شرعی و جهادی در راه خدا میدیدند. نوابصفوی بر این باور بود که جامعه اسلامی باید از وجود افراد فاسد و عناصر وابسته به قدرتهای خارجی پاک شود، حتی اگر این کار به معنای توسل به اقدامات قاطع و مسلحانه باشد. این اقدامات، موجب هراس گسترده در میان شخصیتهای سیاسی و اجتماعی شد و در مقاطعی نیز به تغییرات مهمی در صحنه سیاست ایران انجامید.
درباره خط مشی اینچنینی جمعیت فداییان اسلام و شخص نواب صفوی در خاطرات آیتالله محمد یزدی آمده است:
در آن ایام به خاطر دارم که وقتی علا سر کار آمد، نفوذ و موقعیت فداییان اسلام در حدی بود که مرحوم نوابصفوی روی یک قطعه سیگار اشنو نوشته بود: «بسمالله المنتقم» و در زیرش نگاشته بود: «حسین علا حکومت بر جامعه اسلامی در شأن تو و امثال تو نیست. هرچه زودتر کنار برو و الا مغزت را متلاشی میکنیم.» وقتی این کاغذ به دست سردمداران رژیم رسیده بود، بهشدت دچار رعب و ترس شده بودند؛ چون با برنامه فداییان آشنایی داشتند.
منبع:
خاطرات آیتالله محمد یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۱۶۶.
۲۵۹