«ظریف» و اجرای نمایشنامه قدیمی «دیو و دلبر»
به گزارش خبرگزاری مهر، تولید دوقطبی یکی از ابزارهای قدیمی است که سیاستمداران از آن برای تثبیت موقعیت سیاسی خود استفاده میکنند بدان صورت که حتی اگر سیاستمداری فاقد قطب مخالف باشد یا قطب مخالفش در منفعلترین حالت خود باشد، تلاش میکند با ایجاد یا فعالسازی یک قطب مخالف، وجود خود را برجسته کند. از این سیاست به «دیو و دلبر» هم یاد میشود.
با این مقدمه، مثالهای متعددی به ذهن مخاطب میرسد ولی ما میخواهیم با اشارهای مصداقی به یک دوقطبی در گذشته، ریشه برخی دو قطبیهای امروز را بررسی کنیم.
همه تقریباً این تصویر از روزنامه آفتاب یزد را به یاد دارند:
ماجرا به دیدگاههای متضاد محمدجواد ظریف وزیر اسبق امور خارجه و سعید جلیلی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی برمیگردد که هردو مذاکره کننده هستهای بودند و ظزیف معتقد بود که با تویب و اجرایی شدن برجام تحریمها رفع «می شود» و جلیلی برعکس معتقد بود که با برجام تحریمها رفع «نمی شود». این روزنامه در این شماره خود تلاش دارد این پیام را به مخاطب برساند که ظریف منادی تدبیر و امید است و جلیلی همیشه تلاش دارد بذر ناامیدی به کشور بپاشد.
اینکه ایده کدامشان به ثمر نشست و آیا شد یا نشد بماند به قضاوت مخاطب ولی به وضوح شاهدیم که این رسانه درصدد برجسته سازی یک دوقطبی است و عکس ظریف را در سمت راست، و جلیلی را در جناح مقابل روزنامه تعبیه میکند که بازنمای یک تقابل باشد.
این روزنامه اما در جایی دیگر نیز به چنین دوقطبی آشکاری دست میزند و در یکی دیگر از شمارههای خود دوباره عکس این دو شخصیت سیاسی را کنار هم دیگر قرار میدهد.
این روزنامه در این شماره نیز در حالی که ظریف وزیرخارجه است، و طبیعتاً همه مردم از او به عنوان وزیر خارجه انتظار ایفای مسئولیت دارند، به یکباره با کسی خارج از دایره اجرایی کشور مقایسه میشود و مخاطب با این سوال موجه میشود که «کدام دیپلمات، جلیلی یا ظریف؟».
این مثالها و صدها مثالی که در باب دوقطبی سازی میتوان زد، مربوط به دولت یازدهم و دوازدهم است؛ دولتی که هرروز یک دوقطبی از سوی عالیترین مقام اجرایی کشور تولید میشد که هرکدام از ذوقطبی ها هنوز به عنوان شکافهایی در بدنه سیاسی کشور خسارت آفرینند.
ولی همین مسیر اکنون و در دولت چهاردهم نیز شروع شده و برخی سیاسیون و جریانات سیاسی که در سهکٌنج سختیهای اداره کشور گیر کردهاند، دست به بازتولید برخی دوقطبیها میزنند.
دوقطبی سازی در داووس در قامت یک وزیر خارجه
مثلاً محمدجواد ظریف که این روزها در سفری سوال برانگیز به داووس سفر کرده و در قامت یک وزیرخارجه تمام عیار ایفای نقش میکند، در خلال مصاحبه اش با فرید زکریا مجری معروف شبکه سی ان ان، به یکباره میگوید که اگر به جای پزشکیان، سعید جلیلی رئیس جمهور بود، الان منطقه درگیر جنگی تمام عیار بود.
ظریف البته اشاره به این نمیکند که منطقه بیش از یک سال است که درگیر آتشی بزرگ است و اتفاقاً بی سابقه ترین تهدید نظامی علیه کشور که منجر به حمله نظامی نیز شد، در دوره دولت فعلی رخ داده و برای اولین بار خطر جنگ به دور از جوسازیهای رسانهای واقعاً حس شد. اما این فقط پوسته چنین اظهار نظراتی است چون ظریف در جایگاه حامی انتخاباتی پزشکیان، باید امروز افتضاح افزایش لجام گسیخته نرخ ارز و طلا را که حس رهاشدگی را به جامعه تزریق میکند، به طریقی شست و شو دهد. و چه طریقی بهتر از دوقطبی سازی.
نمایش یک سناریوی تکراری
این خط رسانهای اما انحصار در شخص ظریف ندارد بلکه در حال تماشای نمایشی هستیم که از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ صدها بار دیدهایم و این بار نیز این پروژه دوقطبی سازی با پیوست رسانهای اش در حال اجراست. روزنامه آفتاب یزد مدتی است که دیگر مخاطب چندانی ندارد و این روزها روزنامه اصلاح طلب هم میهن ر کنار یکی دو روزنامه دیگر روی بورس هستند. این تصویر سوم بهمن روزنامه هم میهن است که یک دوقطبی آشکار ولی قدیمی را در آن میبینید؛ آن هم روز اول روی کار آمدن ترامپ که در نگاهی مبتنی بر وفاق باید پیام دیگری از رسانههای ایران به کاخ سفید ارسال شود.
آنچه بدیهی است پروژه دوقطبی سازی مثل خیلی از پروژههای دیگر، کارایی خود را از دست میدهد و در نهایت آنچه برای مردم مهم است، خروجی اقداماتی است که دولتمردان انجام میدهند. این دوقطبیها و همه سیاستهایی که ظریف و دوستانی چون عبدالناصر همتی در وزارت اقتصاد که در دولت دوازدهم نیز با هم دور یک میز بودند اجرایی میکنند، در نهایت باید به ثبات وضعیت اقتصادی کشور و رونق تولید و کاهش تورم منجر شود و نتیجهای جز این هر اقدامی را بی ثمر جلوه خواهد داد