علی لاریجانی: همان ها که برای ردصلاحیت آیت الله هاشمی فعال بودند، برای من هم فعال بودند/نظر شورای نگهبان وحی منزل نیست
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب و رئیس سه دوره مجلس، در بخشی از گفت و گوی خود با خبرگزاری خبرآنلاین، به بیان نکانی درباره چرخش برخی از سیاستمداران، ردصلاحیت خود توسط شورای نگهبان و … پرداخت. در ادامه بخشی از این گفت و گو را می خوانید.
* شما عنوان کردید که چرخش ها طبیعی است، ولی واقعیت این است که در میان سیاستمداران ایرانی، این تغییر یا با ترس یا با تاخیر یا با وسواس و طمأنینه زیاد انجام می شود، شاید علت این باشد که سیاستمدارانی که تغییر مسیر داده اند گاها هزینه های زیادی را هم داده اند. در چند سال اخیر رفتارهایی که با شما از سوی طیفی از اصولگرایان شد، رفتارهای تندی بود. شما یک جایی از آنها به عنوان خالص سازان یاد کردید که حتی دنبال این بودند که شما را هم حذف کنند، برداشتم این است که شما در مسیر تغییر خود، آن هزینه را هم داده اید. خودتان این برداشت را دارید؟ مثلا رد صلاحیت شما هزینه ای بود که دادید.
به هر حال هر فعل سیاسی اگر بخواهد موثر باشد بدون تبعات نیست. بخشی مثبت و بخشی هم منفی است. مهم این است که انسان احساس کند وظیفه اش در شرایط فعلی چیست. هزینه دادن که اشکالی ندارد. آدم که نمی خواهد آبرویش را با خود به قبر ببرد. باید هزینه کنیم. برای نجات کشور، رونق اقتصادی کشور و … انسان هزینه هم می دهد.
ببینید یک نکته ای وجود دارد که باید روشن تر به آن پرداخته شود، که اینها تبعات آن است. و آن این نکته است که ما چگونه می خواهیم ایران را اداره کنیم. آیا یک حزب (ما که حزبی نداریم) و یا یک گروه، توانمندی اداره کشور را دارد؟ تجربه نشان داده که اینگونه نیست. نه توانمندی آن را دارند و نه عقلایی است.
در سلیقه خالص سازی، می خواهند کشور را به تنهایی اداره کنند
بله اگر یک وقتی در ایران احزاب قوی مثل حزب جمهوری اسلامی به وجود بیاید، اشکالی ندارد که در فضای دموکراتیک حزب پیروز کشور را اداره کند. البته این هم ظرایفی دارد. یعنی حزب پیروز با یک منطقی باید این کار را بکند. یکی از نکاتی که افلاطون می گوید (امروز زیاد از افلاطون حرف می زنیم) این است که وقتی یک حزبی پیروز می شود باید احترام جامعه و حزب های دیگر را در نظر بگیرد. مقصودش این است که بگوید من به قانون بیشتر وفادارم. این نکته مهمی است. به قانون وفادار بودن این است که نظام جمهوری اسلامی که بر اساس استقلال و توانمندی های فکری شکل گرفته، همین گونه ادامه یابد.
دولت سیزدهم می توانست برجام را احیا کند. همان روزهای اول با مرحوم آقای رییسی جلسه داشتم و درباره این موضوع صحبت کردم، ایشان هم قبول داشت که باید پیگیری شود. آقای باقری هم که مسئول کار بود ایشان هم خوب پیگیری می کرد. و به یک جاهایی هم رساند. ولی در مقام تصمیم گیری، ملاحظات داخلی ها متفاوت شد. یکبار هم به ایشان عرض کردم که مساله برجام مثل معامله پیاز و سیب زمینی نیست. هرکس بخواهد حل کند مقداری خیس می شود. ما باید بپذیریم که مقداری هم فحش فی سبیل الله بخوریم تا مشکل را از جلو پای مردم برداریم.
دو سلیقه است؛ یک سلیقه خالص سازی شده است و فکر می کند به تنهایی می تواند کشور را اداره کند و هرچقدر هم فکرشان خیلی محدودتر باشد و به تعبیر خودشان اصیلتر و خالص تر باشد اداره کشور راحت تر و بهتر و توانمندی کشور بیشتر و منافع اقتصادی بیشتر خواهد بود.
سلیقه دیگر این است که نه این فکر می تواند توانمندی خلق کند و نه تجربه این را نشان داده است. بنابراین ما هرچه سیطره حضور سلایق مختلف را با یک چارچوب درستی فراهم کنیم به نفع کشور است. هم از نظر اعتلای سیاسی و هم از نظر توانمند کردن اجتماعی و هم پیشرو بودن در اهداف اقتصادی.
من از این گروه دوم هستم، معتقدم که راه اول جواب نمی دهد و برای کشور هم پر هزینه است. اگر تاریخ انقلاب را هم نگاه کنیم، اغلب اینگونه بوده و این تجزیه کردن های مختلف در کشور به آن آسیب زده است. بله اگر شخصیت و گروهی بیایند علم مخالفت با نظام را بردارند به این معنا که تیغ به چهره نظام بکشند، به درد این حکومت نمی خورد، آنها می روند و اپوزیسیون می شوند.اما کسانی هم که سلیقه شان متفاوت است مثلا می گویند که ما این چارچوب را قبول داریم، اما در اقتصاد نظرمان این است یا می گویند که ما در اداره کشور از نظر سیاسی به این نظر نگاه می کنیم، نباید انگی به آنها بزنیم و خارج شان کنیم.
تنگ کردن صحنه سیاسی، به صلاح کشور نیست
مرحوم مدرس از شخصیت های مهم و ممتاز سیاسی کشور بود. هم آدم فاضلی بود و هم خوب می فهمید و شجاعت را داشت. مرحوم آقای مدرس در صدر مشروطه در مجلس نطقی کرده بود مبنی براینکه در عالم سیاست همیشه نظرات متفاوت وجود دارد، و ما نباید افراد را با این نظرات طرد کنیم. ایشان یکی از مخالفان وثوق الدوله بود اما بعد از مدتی که وثوق الوله به خارج رفته بود و برگشته بود ظاهرا، در کابینه صمصام السلطنه دوباره وثوق را آورده بودند که وزیرش کنند. آنجا مدرس بلند شد و از وی دفاع کرد. از او پرسیدند تو که او را از رده خارج کرده بودی، چطور الان از او دفاع می کنی؟ گفت در آن زمان یک اشتباهی کرد و من باید این کار را می کردم اما امروز ظرفیتی است که باید از آن استفاده کنیم.
این ظرفیت تحمل دیگران خیلی اهمیت دارد. به هرحال، یکی از این روش ها را باید برای حکومت انتخاب کرد. تصورم این است که روشی که در گذشته امام داشته اند و رهبری انقلاب دارند، به این نظر نزدیکتر است. در زمان حضرت امام روحانیت مبارز بودند، روحانیون مبارز هم بودند. از هر دوی این گروه استفاده می کرد. در زمان حال هم اینگونه است. رهبری به همه سلایق چپ و راست توجه دارند. ولی در گروه بندی های داخلی عده ای اینگونه نیستند و من فکر می کنم که صلاح کشور اینگونه نیست که ما اینقدر صحنه سیاسی را تنگ می گیریم.
همان ها که برای ردصلاحیت آیت الله هاشمی فعال بودند، برای من هم فعال بودند
* این گروهی که از آن صحبت می کنید چقدر پشت رد صلاحیت شما بوده اند، چه در سال ۱۴۰۰ و چه در ۱۴۰۳؟ بهرحال وقتی آقای علی لاریجانی را ردصلاحیت می کنند فقط علی لاریجانی نیست که رد صلاحیت می شود، سه دوره رییس مجلس ردصلاحیت می شود، مشاور رهبری ردصلاحیت می شود، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی ردصلاحیت می شود، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی ردصلاحیت می شود. این سابقه ای که پشت سر شما است همراه با این رد صلاحیت وجود دارد. این تفسیر می شود که این الک که برخی به دست گرفته اند سوراخ هایش آنقدری ریز می شود که دیگر حتی کسی که سه دوره رییس مجلس بوده، صلاحیت ریاست جمهوری ندارد. این طیف چه کسانی هستند؟ و اینکه آیا اینقدر قدرت دارند که بیایند چنین فردی با چنین سابقه و صبغه ای رد صلاحیت کنند؟
لابد قدرت دارند که این کار را کرده اند… (خنده)
*دقیقا کجا حضور دارند و هستند؟ مثلا رد صلاحیت شما مانند ردصلاحیت آقای هاشمی بود؟ ردصلاحیت آقای لاریجانی ر سوابق و مسئولیت های ایشان نیست؟
این هم در همان مقوله قبلی می گنجد. من نمی خواهم که از خودم دفاعی کنم. مساله گذشته و تمام شده است. ولی من این مسیرها را درست نمی دانم. یعنی آنقدر قافیه ها را تنگ می گیریم، که در آن آقای هاشمی رفسنجانی کاندیدای ریاست جمهوری نمی تواند باشد. رد صلاحیت ایشان شاید از رد صلاحیت من شدیدتر بود. خب ایشان سابقه طولانی تری در انقلاب داشته است. آن زمان هم بخش های دیگری بودند که فعال بودند. البته برای ما هم، همان ها فعال بوده اند. اینبار هم من از آنها سوال کردم که برای چه ما را رد صلاحیت کردید.
گفتم چرا ردصلاحیت شدم، گفتند مدیر و مدبر نیستم!
*برای بار دوم…؟
بله برای بار دوم. دفعه اول یکسری مسائل سیاسی را گفته بودند و یکسری مطالبی که مقداری مساله آفرین بود. نمی دانم چطور این حرف ها را می زنند. من از قوه قضاییه خواستم تا آقای اژه ای رسیدگی کنند. رسیدگی شد و حکم هم صادر شد و گفته شد که این حرف ها خلاف است. خب پس برای چه من را رد کرده اند؟ گفتند که ما در مجموع گفته ایم که شما مدیر و مدبر نیستید.
گفتند چرا از نمایندگان ردصلاحیت شده حمایت کرده ام
*با چه مصادیقی؟
گفتند یکی از مصادیق مهمش این بوده که یک عده از نمایندگان مجلس را رد صلاحیت کرده بودیم اما شما از آنها حمایت کردید. نماینده مجلس را که من انتخاب نمی کنم مردم انتخاب می کنند. شورای نگهبان تایید کرده بودند. خب اگر بد بودند چرا شما انها را در دوره قبل تایید کرده بودید. گفتند ما نمی دانستیم که اینگونه می شود. گفتم ما هم نمی دانستیم. ما که کارآگاه نیستیم.(خنده)
ما در مجلس آنها را آدم های سالمی دیدیم که کار می کردند و زحمت می کشیدند، دفاع کردیم. وظیفه رییس مجلس است. مگر می تواند از نمایندگان مجلس دفاع نکند. یک وقتی می گویید فسادی داشته، آن را باید دستگاه های امنیتی بگویند ما که از پشت صحنه افراد خبر نداریم. ظاهرشان را دیده ایم که کار می کردند و آدمهای خوبی بودند. مواردی هم بود که من پیگیری کردم و شورای نگهبان نظرش تغییر کرد. شورای محترم نگهبان نهاد مهمی است اما معصوم نیست، همین رئیس جمهور فعلی آقای پزشکیان را ردصلاحیت کرده بودند و با تدبیر رهبری مساله ایشان حل شد. با این منطق رهبری هم از فردی که شما ردصلاحیت کردید حمایت کرده پس ایشان در چارچوب تایید شما نمی گنجد.
نظر شورای نگهبان وحی منزل نیست /فعل این شورا باید قابل دفاع باشد
مثلا خانم متدینی بود که او را رد کرده بودند. من یکی از حقوقدانان شورای نگهبان را خواستم و از او پرسیدم که برای چه او را رد کرده اید؟ گفتند اشتباه شد. اما باز هم اشتباه خود را رفع نکردند. آن خانم چند بار دیگر پیش من آمد و گریه می کرد و می گفت که با آبروی من بازی کرده اند. راست هم می گفت. در محیط های کوچک اینگونه می شود. مخصوصا نسبت به خانم ها. من از ایشان دفاع می کردم. البته بعضی از دفاعیات ما را شورای نگهبان قبول کرد و کاندیداها را برگرداند. پس مشخص است که نظرشان وحی منزل نبود.
من فکر می کنم که پشت صحنه ایراد دارد و به دلایلی این کارها را می کنند. شورای نگهبان مرجع مهمی از نظر قانون اساسی است. ولی فعلی که انجام می دهد باید قابل دفاع باشد. حالا که این مساله گذشته و من نمی خواهم بیشتر در این مورد حرف بزنم. برای ما که بد نشده است. فرصت مطالعه بیشتری داریم. ولی در کل نظر شما را تایید می کنم. این مسیر خوبی برای کشور نیست. یعنی نباید مردم احساس کنند که زمینه مشارکتشان در حکومت کاهش پیدا می کند. این باید مدام تقویت شود. مردم باید احساس کنند که در بخش های مختلف می توانند مشارکت جدی داشته باشند. البته افراد دیگری هم سرنوشتی مانند ما داشته اند اما سر و صدای آن کمتر بود. این باعث می شود که همبستگی ملی مخدوش شود، توانمندی سیاسی در کشور ضربه ببیند.
27215