خبرگزاری تابناک
چالش های اجتماعی – فرهنگی اینستاگرام
در ابتدای این نوشتار، نگارنده لازم می داند یک نکته را روشن سازد که نگاه این نوشتار به اینستاگرام از نوع « جعبه پاندورایی» نبوده و نیست و اساسا آن را منبع همه شرارت ها و پلشتی های جامعه امروز نمی داند.
نویسنده بدنبال آن نیست همه مشکلات فرهنگی جامعه و خانواده ها را به فضای مجازی و شبکه های آن بویژه اینستاگرام نسبت دهد بلکه هدف بازنمایی و بازگویی بخشی از مسائلی است که به یمن غفلت ما از آثار سوء برخی از ضد رسانه های مجازی در فرهنگ و نظام ارزشی و هنجاری رخ می دهد.
تغیرات فناوری همیشه چند گام جلو تر از تغییرات اجتماعی و فرهنگی است این تاخر زمانی گاهی پیامدهایی را بدنبال می آورد که کل شاکله جامعه را دستخوش تغییرات جدی می سازد خاصه در جوامعی که آماده و پذیرای تحولات سریع و برق آسای این فناوری ها نیستند در کنار این مساله اقبال و رویکرد نسل نوجوان و جوان به رشد شتابان فناوری بویژه فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات باعث تعمیق و گسترش تغییرات اجتماعی می گردد که ممکن است در تعارض با نظام هنجاری و ارزشی آن جامعه باشد. چه هر پدیده نوظهور به ناگزیر به محدوده و قالب خاص خود منحصر نشده و نظام های دیگر از جمله نظام های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی را در بر می گیرد. گواینکه گریزی از این تحولات فناورانه و اقبال گسترده به آن نیست اما باید پذیرفت که تناقضات و تعارضاتی که در ادامه بدنبال این تحولات رخ می دهد، پتانسیل و ظرفیت بروز مسائلی را دارد که از نظر نظام حکمرانی، متعارض نظام ارزشی و هنجاری جامعه است. اینکه باید با این روند تغییرات همدلی کرد و یا مقابل آن مقاومت کرد (سیاست ایجابی و سلبی) ایده این نوشتار نیست اما آنچه در حد یک جمله می توان گفت این است که جریان این تغییرات هیچ مقامتی را بر نمی تابد جز اینکه روشها و استراتژی های مواجهه را بهینه سازیم و آمادگی زیر ساختی لازم را در اکو سیستم نظام فرهنگی جامعه فراهم بیاوریم.
نظام باوری، ارزشی و هنجاری، لایه های سخت هر نظام فرهنگی هستند تهدید این هسته سخت می تواند تحولات جدی را در کلیت نظام سیاسی یک کشور رقم بزند. امروزه بواسطه رشد و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و شکل گیری شبکه های اجتماعی مجازی و پلتفورم های مختلف از جمله اینستاگرام، واتساپ، تلگرام و تیک تاک و… حوزه فرهنگ آسیب پذیرتر شده است و سامان اجتماعی و سیاسی را با تهدیدهای جدی مواجه ساخته است چرا که تغییر در ذهنیت، باورها، نگرشها و به تبع آن کنش های افراد جامعه می تواند موجی از تغیرات دامنه دار را در جامعه دامن بزند یکی از این تغییرات، چالش های فرهنگی جامعه و خانواده است. شبکه های اجتماعی مجازی اندیشه و تفکر انسان را به گروگان می گیرند و در فضای سیاه و بسته خود به دام می اندازند که رهایی از آن براحتی ممکن نیست، این شبکه ها با ترکیبی از شیوه های اطلاع رسانی و سرگرمی، مخاطب را دچار بی حسی اندیشه، سلب قدرت نقد پیام و انقیاد و بردگی فکری می سازند. با جهت دهی و راهبری مخاطب، کنش های فردی و اجتماعی را مهندسی می کنند. با کسب وجهه مرجعیت فکری، به منبع تغذیه اندیشه و رفتار مبدل می شوند و مرز دوگانه واقعیت/ حقیقت را خاکستری می سازند بگونه ای که تمایز واقعیت و دروغ (واقعیت مجازی و غیر واقعی) غیر ممکن می شود چون « آنچه در این شبکه ها عرضه می شود واقعی می نماید و حقیقت محض تلقی می شود »، به مروز زمان و با ایجاد وابستگی در مخاطب و فریز کردن قدرت تفکر و اندیشه در وی، این امر به گفتمان غالب تبدیل می شود این اتفاق به یمن فناوری های نوینی صورت می گیرد که در این رسانه ها و شبکه های اجتماعی بکار گرفته می شوند.
فناوری جعل عمیق (Deep Fake)، تحول عظیم هوش مصنوعی (AI) و شرایط زیست نوع دومی (Second Life) که برای بشر امروز فراهم آمده است بشر امروز را وارد دنیای متفاوتی می کند که پورتال یا دروازه ورود به آن، رسانه ها و فناوریهای فضای مجازی هستند که به یمن اینترنت فراهم شده است. در واقع شبکه ای اجتماعی در حال خلق جهان جدید هستند و به جهت ماهیت مجازی بودن و احساس فراغت بال در کاربران، تجربه متفاوتی را رقم می زنند و شکلی از زندگی افراطی را دامن می زنند که حیات فردی و خانوادگی کاربران را با مشکلات متعددی مواجه می سازد. در سالهای اخیر روند افزایش آمار طلاق و اسیب های خانواده، مقارن و همزمان با ظهور شبکه های اجتماعی مجازی اتفاق افتاده است و در پژوهش های مختلف انجام گرفته در کشور، نشان داده شده است که بین افزایش مسائل و آسیب های اجتماعی در خانواده ها با میزان استفاده از از محتوای این شبکه ها همبستگی و رابطه معناداری وجود دارد. این شبکه « اگر می خواهید در کشوری انقلاب کنید ارزش های آن را تغییر دهید» .
تیپ شناسی اینستاگرام و کاربران آن
اینستاگرام طیف وسیعی از گروه های سنی و جنسی مختلف را در بر می گیرد دلیل این جذابیت ناشی از وجه بصری و سهولت اسکرول کردن و رفتن به صفحات مختلف، خواندن کامنت ها و یادداشت های مخاطبین است. در واقع اینستاگرام رسانه ای تعاملی است که محوریت آن را نه صاحب پیج که کاربرانش در دست دارند. در اینجا به برخی از چالشهای فرهنگی و اجتماعی اینستاگرام اشاره می کنیم.
با تحلیل محتوای صفحات اینستاگرام شاهد بازنمایی عریان اما وارونه داشته های افرادی هستیم که با هدف جذب فالور و دنبال کننده بیشتر، وجوه اخلاقی و پروتکل های متعارف زندگی را زیر پا می گذارند و فالورها را به سمت و سویی متفاوت و گاهی متعارض با ارزش ها وهنجارهای جامعه فرا می خوانند این ساختار شکنی و نمایش وارونه از حقیقت زندگی باعث شده است سلیقه و ذائقه مصرف کاربران دستخوش تغییرات جدی شود. نمایش مصرف و ترویج مصرف گرایی مفرط، فردگرایی و تجمل زدگی به سبک و سیاق مهندسی هوش مصنوعی رویه دیگری از زیست مجازی با اینستاگرام است که زندگی کاربران از هر گروه سنی و جنسی را درگیر کرده و حسی از پوچی و یاس و ناامیدی را دامن زده است.
در برخی از گروه های اینستاگرامی صفحاتی پر از ویدئوها و تصاویر و دایرکت های دستکاری شده است که ارزش ها و هنجارهای خانوادگی و دینی را به چالش می کشند در واقع آنچه در عمل امکان تحقق پیدا نمی کند به زننده ترین شکل ممکن در گروه ها و پیج های اینستاگرامی تبلو و نمود می یابند.
مجددا یاد اور می شویم منکر این نیستیم که امروزه اینستاگرام مهمترین بستر فعالیت اقتصادی شرکت ها و واحدهای تولیدی و خدماتی، استارتاپ ها، کسب و کارهای کوچک و متوسط و بزرگ، کسب و کارهای خانگی و… است. نگارنده از نقش این پلتفورم در رونق کسب و کارهای ایرانیان به خوبی آگاه است. اما اینستاگرام سویه تاریکی هم دارد که باید مراقب آن بود. فقدان آموزش سواد رسانه ای انتقادی باعث شده است افراد و گروه ها با راه اندازی کمپین های مجازی و فعالیت های خصوصی تر اما مخرب حیات واقعی را به چالش بکشند مواردی چون ایجاد اختلاف بین نسلی و به سخره گرفتن باورها و اخلاقیات متعارف در جامعه، عرفی سازی باورهای اخلاقی و خانوادگی، اموزش هنجار شکنی و گریزی از باورهای خانوادگی و فرهنگ دینی، قبح زدایی از رفتارهای نابهنجار، وارونگی در روابط اجتماعی و حریم خصوصی، راه اندازی گروه ها و صفحات مجازی برای تقبیح ازدواج و مذمت تشکیل خانواده و فرزند آوری، ترویج رفتارهای ساختار شکنانه بین کودکان و نوجوانان، راه اندازی گعده های مجازی برای دیدارها و ملاقات افراد با سلایق ویژه و متفاوت تر با نورم های فرهنگی خانواده و جامعه، تولید دروغ راست نما و وارونه نمایی زندگی و به زیر سوال بردن معنا و حقیقت زندگی بخشی از این رویدادهای رسانه ای اینستاگرام است. ولع دیده شدن به هر قیمتی، گردانندگان و مدیران صفحات اینستاگرام را به سمت و سوی بدترین وجه اخلاق سوق می دهد این تخریب پیشرونده اخلاق و اضمحلال فردیت، مرز و انتهای مشخصی ندارد دلیلش هم مشخص است در چارچوب های متعارف محدوده خلاقیت وقتی اشباع شد وارد فاز گذار از چارچوب های پذیرفته شده و نقض آنها و ایجاد چارچوب های جدید تری هستیم تا به ذائقه ها و سلایق جدید اما خلاقانه و فالور جمع کن کمک کند، این چرخه محدوده مشخصی ندارد و به به دور باطلی منجر می شود که در آن هدف صرفا جلب و جذب فالور (دنبال کننده) بیشتر است.
اخلاق محلی از اعراب ندارد و همینجاست که موضوع حساسیت بیشتری پیدا می کند. افول اخلاق به ارزش تبدیل می شود به دنبال آن مناسبات فرا زناشویی، طلاق و جدایی همسران و … سردی مناسبات بین همسران، والدین و فرزندان، فروپاشی هنجارهای اخلاقی درون خانوادگی، بی وفایی و عدم تعهد، دروغ و بی صداقتی و … شکل می گیرد.
بر اساسا آمار منتشره، بالاترین تعداد کاربران فضای مجازی، کاربرانی هستند که در اینستاگرام فعال هستند و تعداد کاربران زن و مرد تقریبا به یک اندازه بوده و تفاوت معناداری بین افراد با تحصیلات متفاوت از نظر میزان استفاده از اینستاگرام وجود ندارد. تیم پشتیبانی اینستاگرام بکمک « انالیتیکس اینستاگرام» و کشف ذائقه کاربران و داده کاوی و کشف الگوهای مصرف کاربران، با تنوع بخشی به خدمات این شبکه آن را به جذاب ترین، محبوب ترین و پر مخاطب ترین شببکه مورد پسند کاربر ایرانی تبدیل کرده است.
این تیم با توسل به علم داده کاوی (Data Mining) و کلان داده (Big Data) سعی در کشف الگوها، رد گیری جستجوها، سلایق و سرگرمی های مخاطبین خود را پیدا می کند و تنوعی از هاستینگ و میزبانی را ارائه می دهد که در کمتر شبکه مجازی دیگر می توان یافت این شبکه نوعی وابستگی شدید و اعتیاد مفرط را در کاربران ایرانی خود شکل می دهد که به جرئت می توان از آنها به عنوان « نسل اینستاگرامی» یاد کرد، نسلی که مدیریت فرصت های زندگی خود را با آن کوک می کند. نسلی که معنای زندگی خود را در همراهی و همرنگی با آموزه های اینستاگرام می دانند. افرادی که اینستاگرام، قطب نمای زندگی انها شده است. معیار و مکیال زندگی خود را از این شبکه می گیرند. لذا باید بسترهایی که زمینه ساز چنین اقبال گسترده و رویکرد غالب جامعه به اینستاگرام شده است مورد توجه قرار گیرد.
امروزه در ادبیات رسانه ای کسانی که در طول یک هفته بیش از ۱۷ ساعت از فضای مجازی استفاده می کنند تحت عنوان معتاد به فضای مجازی یاد می شود و در خیلی از کشورها، کلینیک های تخصصی برای ترک این نوع اعتیاد ایجاد شده است که متخصصین مشاوره و روانشناسی به مراجعین خدمات تخصصی ترک اعتیاد به اینترنت ارائه می کنند. در ایران نیز اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی علی الخصوص اینستاگرام به چالش جدی خانواده های ایرانی و دانش آموزان و دانشجویان تبدیل شده است هم خانواده ها و نظام آموزشی را با مشکلات متعدد مواجه ساخته است زنان و مردان با صرف زمان بسیار طولانی برای پرسه زنی در این شبکه، وارد پروسه ای از سردی مناسبات زناشویی می شوند که موجبات دوری و فاصله عاطفی – احساسی بین آنها می شود. نوعی « بیوگی مجازی» که در جریان آن، همسران بدلیل وابستگی شدید به این شبکه از وظایف و کارکردهای اصلی خانواده سر باز می زنند که خود به نتایج ناخوشایند دیگری منتج می شود که سر انجام آن بد عهدی و خیانت و جدایی است./پایان بخش اول
*دانش آموخته جامعه شناسی و مدرس دانشگاه