تربیت در دنیای الگوهای متناقض؛ مراقب خوشگذرانی بچه ها باشیم
دکتر لیلا مختاری معتقد است: اگر من والد نگران این هستم که فرزندم از ارزشهای مطلوب من دور شود، باید مراقب خوشگذرانیهای فرزندم باشم؛ آموزش مفاهیم تربیتی و دینی، نه با سخنرانی بلکه از طریق ورود ما به دنیای مطلوب فرزندانمان صورت میگیرد.
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم-طیبه مجردیان: دوران کودکی و به خصوص نوجوانی و جوانی فرزندان همواره برای والدین با چالشها و نگرانیهای متعددی همراه است. یکی از دغدغههای مهم در این دوران، تأثیرپذیری فرزندان از افراد، گروهها و عقایدی است که ممکن است با ارزشهای خانوادگی و فرهنگی والدین در تضاد باشند. از دوستان جدید گرفته تا الگوهای شخصی و حتی چهرههای محبوب هنری که همه میتوانند بر شکلگیری شخصیت فرزندان اثر بگذارند. حتی ممکن است در محیط خانواده یا اقوام نزدیک نیز سبک زندگی یا باورهایی وجود داشته باشد که والدین آنها را مناسب نمیدانند؛ درتمام این موارد والدین نگران این هستند که فرزندانشان از ارزش های مطلوب آنها دور شوند.
از سوی دیگر، جهان بیمرز و عصر اطلاعات نیز با انبوهی از پیامها و عقاید گوناگون، کار را برای والدین سختتر کرده است. سوال اصلی اینجاست که در مواجهه با چنین چالشهایی، پدر و مادر چه واکنشی باید نشان بدهند؛ چگونه میتوان بدون سختگیری افراطی و ایجاد فاصله عاطفی، فرزندان را در مسیری هدایت کرد که با ارزشهای خانواده هماهنگ باشد؟
خبرگزاری تسنیم برای پاسخ به این دغدغههای والدین و ارائه راهکارهایی عملی و کاربردی در ادامه مبحث «تکنیکها و فنون فرزندپروری» با خانم دکتر لیلا مختاری دکترای روان شناسی گفتگو کرده است. مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
دنیای مطلوب؛ چگونه مسیر زندگی ما را تعیین میکند؟
سوال: شاید برای بسیاری از والدین به خصوص در دوره نوجوانی این مسئله به وجود آمده که فرزندشان با فردی دوست شده که والدین این دوستی را به صلاح او نمیدانند یا گروه موسیقیای را دنبال میکند که آنها به لحاظ اخلاقی نمیپسندند؛ حتی شاید در جمع فامیل نزدیک، سبک زندگی و باورهایی وجود دارد که والدین آنها را مناسب نمیدانند و همه این موارد باعث نگرانی والدین میشود که مبادا فرزندانشان از ارزشهای مطلوب آنها دور شوند. در این شرایط پدر و مادر چه باید بکنند؟
مسائلی که شما مطرح کردید به مفهوم مهمی در روانشناسی به نام «دنیای مطلوب» مرتبط است. این مفهوم به صورت مفصل در کتاب «تئوری انتخاب» ویلیام گلسر بررسی شده و یک فصل کامل به آن اختصاص یافته است. برای اینکه بتوانم به پرسشهای شما پاسخ دقیق و کاربردی بدهم، لازم است ابتدا درباره این مفهوم کلیدی توضیحاتی ارائه کنم.
همه ما آدمها یک «دنیای مطلوب» داریم. این دنیا شامل مجموعهای از افرادی است که دوستشان داریم، عقایدی که به آنها باور داریم و در کل شامل چیزهایی که در زندگی برایمان ارزشمند و مهم هستند، میشود. دنیای مطلوب در واقع نمایی ذهنی از خواستهها و آرزوهای ما است که به شیوهای شخصی و منحصر به فرد شکل میگیرد. اهمیت این دنیا به حدی است که گاهی افراد حاضرند برای حفظ یا دستیابی به عناصر موجود در آن حتی جان خود را هم فدا کنند.
در حقیقت، دنیای مطلوب از سه مقوله اصلی تشکیل شده است:
این سه مقوله مجموعاً دنیای مطلوب هر فرد را شکل میدهند و انگیزهها و انتخابهای او را هدایت میکنند.
مادر؛ اولین چهره دنیای مطلوب
دنیای مطلوب در ذهن هر فرد جایگاه خاص و منحصر به فردی دارد و از همان دوران کودکی شروع به شکلگیری میکند. برای مثال، مادر قطعاً جایگاه بسیار مهمی در دنیای مطلوب یک کودک دارد، چون کسی است که نیازهای ابتدایی کودک را برآورده میکند. کودکی که تازه به دنیا میآید، اولین چهرهای که میبیند مادر است، و همین تجربه اولیه، نقش مادر را در دنیای مطلوب کودک محکم میکند. اگر دنیای مطلوب را سرچ کنید، اغلب تصاویری که به نمایش گذاشته میشود، تصویر مادری است که فرزند خود را در آغوش گرفته است. این نشاندهنده عمق و استواری جایگاه مادر در دنیای مطلوب افراد است. در واقع، بسیار نادر است که کودکی مادر خود را از دنیای مطلوبش خارج کند. شاید بتوان گفت، چنین مواردی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.
دنیای مطلوب هر فردی، مختص خودش است
یکی از قوانین کلیدی در دنیای مطلوب این هست که این دنیا برای هر فرد کاملاً منحصر به فرد و اختصاصی است. به این معنا که هر انسانی، فارغ از میزان نزدیکی یا صمیمیت در روابطش، دنیای مطلوبی دارد که ویژه خود اوست و نمیتوان آن را کاملاً با دیگری به اشتراک گذاشت.
برای مثال، در رابطه میان زن و شوهر، هر یک از طرفین دنیای مطلوب مخصوص به خود را دارند. حتی اگر رابطه آنها بر پایه عشق و علاقه عمیق شکل گرفته باشد، باز هم هر کدام دنیای مطلوب خودشان را حفظ میکنند و این دنیا فقط متعلق به خودشان است.
این موضوع در رابطه میان والدین و فرزندان نیز صادق است. هر کودک از همان سنین پایین شروع به ساختن دنیای مطلوب منحصر به فرد خود میکند. دنیایی که ممکن است شامل چیزهایی باشد که گاهی با دنیای مطلوب والدینش متفاوت است. از طرف دیگر، والدین نیز دنیای مطلوب خاص خود را دارند که ممکن است با دنیای مطلوب فرزندشان همخوانی کامل نداشته باشد.
شناخت دنیای مطلوب برای برقراری ارتباط خوب با همسر و فرزندان ضروری است
از آنجا که دنیای مطلوب کاملاً انحصاری و ویژه هر فرد است، برای برقراری ارتباطی درست و باکیفیت، لازم است که هم دنیای مطلوب خودمان را بشناسیم و هم تلاش کنیم تا دنیای مطلوب طرف مقابل را درک کنیم. هرچه بیشتر با مفهوم دنیای مطلوب، قوانین و قواعد حاکم بر آن آشنا شویم، به همان اندازه راحتتر و مؤثرتر میتوانیم با محیط پیرامون و افرادی که در زندگیمان حضور دارند، ارتباط برقرار کنیم.بهویژه در روابط حساسی مانند فرزندپروری یا ارتباط میان زن و شوهر، شناخت دنیای مطلوب نقش حیاتی دارد. آگاهی از این مفهوم، والدین را در تربیت بهتر فرزندان و درک نیازهای آنها توانمند میسازد و همچنین به زوجها کمک میکند تا با شناخت دنیای مطلوب یکدیگر، رابطهای عمیقتر و همدلانهتر برقرار کنند.
چالش های والدین با دنیای مطلوب فرزندان
اما اتفاقی که میافتد این هست که ما به عنوان والدین در فرایند رشد فرزندمان گاهی شاهد این هستیم که افراد، عقاید و چیزهایی وارد دنیای مطلوب بچه میشوند که ما دوست نداریم. اگر دنیای مطلوب را مانند دیوار ذهنی فرزندمان تصور کنیم، میتوان گفت که روی این دیوار قاب عکسهایی قرار گرفته است؛ قاب عکس والدین معمولاً جایگاه ثابتی دارد، اما با گذر زمان، قاب عکسهای دیگری نیز به این دیوار اضافه میشوند که ممکن است مطابق ارزشهای والدین و مطلوب آنها نباشند. این تغییرات از همان دوران کودکی آغاز میشود و بهویژه وقتی که کودک وارد سن مدرسه میشود، شدت بیشتری پیدا میکند. دوستانی که انتخاب میکند، علاقهمندیهایی که توسعه میدهد، و عقاید و ارزشهایی که به مرور جذب میکند، همگی روی دنیای مطلوب او تأثیر میگذارند. هرچه فرزند از کودکی به سمت نوجوانی حرکت میکند، این روند پررنگتر میشود و تا زمانی که هویت فرزند مستحکم شود، ادامه دارد.
قاب عکسهایی که مطلوب ما نیست
بنابراین، شما قطعاً در فرآیند رشد فرزندتان، مسائلی را خواهید دید که برایتان مطلوب نیست. مثلاً ممکن است دوستانی را پیدا کند که به دردش نمیخورند یا عقایدی که در مسیر هویتیابی فرزندتان برایتان قابل قبول نیست. مثلاً ممکن است ببینید که برخی از نوجوانها گروههای موسیقی را دنبال میکنند یا کتابهای خاصی میخوانند که شما آنها را نمیپسندید. اما این که بخواهید این موارد را از دنیای مطلوب فرزندتان خارج کنید و به سطل آشغال بیاندازید، باید بگویم شما عملاً دسترسی به دنیای مطلوب فرزندتان ندارید. جنگیدن والدین برای بیرون راندن این تصاویر از دنیای مطلوب فرزندانشان باعث می شود که تصویر خودشان کمرنگ گردد.
جنگ والدین با دنیای مطلوب فرزند، تاثیر عکس میگذارد
بنابراین، تناقضاتی به وجود میآید و چالشهای والدین از همینجا آغاز میشود. غافل از این که هر چه والدین بیشتر با دنیای مطلوب فرزندشان مبارزه کنند و وارد کشمکش شوند، درماندهتر و مستاصلتر خواهند شد.
والدین به دنیای مطلوب فرزند، دسترسی مستقیم ندارند
سوال: پس در این شرایط چه باید کرد؟
باید آن دنیای مطلوب را بشناسید و قواعد و قوانین آن را بدانید. مثلاً باید بدانیم که ما دسترسی مستقیم به آن دنیای مطلوب نداریم. بله، ما میبینیم که در آن دنیا چه میگذرد، اما آن قدر دسترسی نداریم که بخواهیم فرد یا چیزی را از دنیای مطلوب فرزندمان بیرون کنیم. حتی من که در دنیای مطلوب فرزندم حضور دارم و نقشی پررنگ دارم، باز هم نمیتوانم به طور مستقیم فرد یا چیزی را بیرون کنم و بگویم این برای تو مناسب نیست.
والدین باید تصویر خودشان را در دنیای مطلوب فرزند، پررنگ کنند
باید با این قضیه خیلی با احتیاط برخورد کنیم. اولاً، حواسمان باید بیشتر به تصویر خودمان در دنیای مطلوب فرزندمان باشد.در واقع، تنها راه دسترسی به این دنیا این است که شما با قاب عکس خودتان کار داشته باشید. قاب عکس شما اگر پررنگ باشد، به واسطهی پررنگ بودن قاب عکس شما، به مرور زمان افراد و عقایدی که به طور موقت در دنیای مطلوب فرزندتان جای گرفتهاند و مطابق با خواستههای شما نیستند، میتوانند کمرنگ شوند. من به واسطه پررنگ کردن تصویر خودم میتوانم عقایدم را هم در دنیای مطلوب فرزندم پررنگ کنم.
چالشهای تربیت در دنیای الگوهای متناقض؛ اهمیت واکنش والدین به این تناقضات
بچهای که در سنین پیشدبستانی است، و به مادرش میگوید: «مامان فلان دوستم بیحجاب بود.» و یا میگوید پدر و مادر دوستم فلان وسیله گران قیمت را برای او تهیه کردهاند و یا فلان آزادی را به او دادهاند؛ در چنین مواقعی ممکن است نگران الگوگرفتن بچههایمان شویم؛ و یا به فراخور دسترسی فرزندانمان به فضای مجازی و دیدن فیلمها و کارتونهای مختلف، آموزشهایی را دریافت کنند که مطابق با ایدهآلها، خواستهها و حتی ارزشهای ما نیست؛ این مسئلهای است که خیلی از پدر و مادرها درگیر آن هستند. همچنین ممکن است که حضور والدین در دنیای مطلوب فرزندانشان آن قدر کمرنگ شود که بچهها آنها را فقط به عنوان منبع مالی درنظر بگیرند و خیلی از اوقات هم از دست آنها شاکی باشند که چرا نمیخواهند یا نمیتوانند فلان خواسته بچه خود را برآورده کنند که البته خیلی از مواقع ادراک بچهها این است که والدین نمیخواهند برآورده کنند وگرنه در حساب بانکی شان پول دارند. بیشتر این مسائل ناشی از این است که والدین در دنیای مطلوب فرزندانشان کمرنگ هستند و در سنین رشد، فرصت کافی گفتگو را با هم نداشتند تا بچه به پختگی کافی برسد؛ البته گفتگو هم اصول خاص خود را دارد و نیاز هست که والدین در این زمینه نیز آموزش ببینند. خیلی مهم هست که والدین در این مواقع چه واکنشی نشان بدهند.
تصاویر دنیای مطلوب فرزندان را قضاوت نکنید، با آنها گفتگو کنید
گام اول عدم قضاوت تصاویر دنیای مطلوب فرزندانمان است، چه تصاویری که در دنیای مطلوب قرار گرفتهاند و چه تصاویری که هنوز در دنیای مطلوب محکم نشدهاند. ما این تصاویر را نمیتوانیم قضاوت کنیم، مثلا دوست فرزندمان را قضاوت کنیم و بگوییم که اصلا بچه خوبی نیست و یا بچه کوچکترمان که از یک تصویر با آب و تاب صحبت میکند، توی ذوق بچه بزنیم؛ برای مثال میگوید: «من دوست دارم رنگ موهام صورتی باشه.» من به عنوان والد می دانم که رنگ مو برای یک دختر در این سن مناسبتی ندارد ولی بچه این را نمیداند بنابراین باید با آرامش و عدم زیر سوال بردن سلیقه و انتخاب او به تدریج و آرام آرام راجع به این مسائل پیش برویم. این تصاویر را قضاوت نمیکنیم و از دوست داشتنها و دوست نداشتنهای خود صحبت میکنیم؛ مثلا میگویم: «من از موی رنگ کرده خوشم نمیآید.» اگر پرسید چرا؟ دلیل را در حد جمله کوتاه آگاهی بخش به او توضیح میدهیم نه در حد سخنرانی. قطعاً دوباره و بارها و بارها از این فرصتها پیش خواهد آمد که ما راجع به درست و نادرست با این روش آموزش دهیم پس عجله نکنیم که در آن فرصت، آموزشِ محکمی به او بدهیم که دیگر این فکرها به سرش نزند.
آموزش تدریجی، نه سخنرانی: هنر همراهی با انتخابهای فرزندان
گام بعدی این است که این آموزش را به او می دهیم و برخی رفتارها را که مناسب او میدانیم به وی پیشنهاد میدهیم و یا او را از انجام برخی رفتارها منع میکنیم ولی انتخاب نهایی را به خودش واگذار میکنیم؛ این مسیر را به ویژه زمانی که رفتار آسیب رسان نیست طی میکنیم. مثلا اصرار دارد فلان لباس را بپوشد؛ میتوانیم نظرمان را به او بگوییم و در نهایت تصمیم را به خودش واگذار کنیم؛ بچه در این مواقع، فرصتی برای فکر کردن راجع به پیشنهادات والدین خواهد داشت و شانس درونسازی بالاتر خواهد رفت.
چگونه تصویر خود را در دنیای مطلوب فرزندانمان پررنگ کنیم؟
سوال: توضیح دادید در مواردی که قاب عکسی را در دنیای مطلوب فرزندمان نمیپسندیم چطور واکنش نشان بدهیم اما چگونه تصویر خودمان را در دنیای مطلوب فرزندمان پررنگ کنیم؟
کار دیگری که والدین باید انجام دهند این است که حواسشان به تصویر خودشان در دنیای مطلوب فرزندانشان باشد؛ باید تلاش کنند که در ذهن فرزندانشان پررنگ باشند؛ برای اینکه این اتفاق بیفتد مهم ترین کار، غیر از والد قاطع بودن این است که لحظات مشترک خوشگذرانی با فرزندانشان داشته باشند؛ در واقع مهمترین راه پررنگ شدن در دنیای مطلوب فرزندان، حضور در لحظاتی است که مواد لذتبخش مغزی در مغز فرزندانمان ترشح میشود. اگر این اتفاق بیفتد تصویر خودمان پررنگ میشود و هم اینکه باب گفتگو با فرزندانمان باز میشود؛ برای مثال اگر با فرزندانمان فیلم مورد علاقه آنها را ببینیم، فرصت گفتگو راجع به آن فیلم را خواهیم داشت و در همین گفتگوها، پختگی برای فرزندانمان اتفاق می افتد البته این گفتگو هم قوانین خاص خود را دارد و با احتیاط باید صورت بگیرد؛ در واقع منظور از گفتگو تحمیل نظرات و سخنرانی برای بچه ها نیست. اگر والد حوصله همراهی در همه تفریحات فرزندش را ندارد، میتواند حداقل راجع به آنها اطلاعات کسب کند؛ برای مثال ممکن است فرزندش یک گروه موسیقی را دنبال میکند و بسیار به آنها اظهار علاقه نیز میکند که والدش نه حوصله دنبال کردن آنها را دارد و نه علاقهای داشته باشد؛ در این صورت باید راجع به این گروه اطلاعات کسب کند و با رعایت احترام به علاقه فرزندش راجع به این گروه صحبت کند و به صورت تدریجی و آرام هر از چند گاهی نظرات و علایق خود را ابراز کند؛ همانگونه که بین دو دوست ممکن است اتفاق بیفتد که دو دوست راجع به علایق متفاوت خود صحبت کنند. اجبار به کنار گذاشتن یا اجبار به رفتار خاص همیشه بدترین انتخاب میتواند باشد.
تربیت دینی بر اساس قوانین دنیای مطلوب؛ بچهها در سنین پایین درک عمیقی از مسائل غیر مادی ندارند
سوال: آموزش مفاهیم دینی و تربیتی بر اساس قوانین دنیای مطلوب چگونه اتفاق میافتد؟
آموزش مفاهیم اخلاقی و دینی هم با سخنرانی کردن اتفاق نمیافتد بلکه از طریق ورود ما به دنیای مطلوب فرزندانمان صورت گیرد. گام اول این است که خودمان عامل به همه اینها باشیم زیرا فرزندانمان با یادگیری مشاهدهای بیشتر یاد میگیرند؛ یادگیری مشاهدهای مفهومی است که بندورا آن را مطرح کرده است؛ بندورا معتقد است که بچهها از طریق مشاهده یاد میگیرند منتهی برای این یادگیری قواعدی را در نظر میگیرد؛ وی مطرح میکند که بچهها الگوها را زیر نظر میگیرند و هر چه قدر این الگوها در نظر بچهها جذاب باشند، احتمال تقلید رفتار الگو بالاتر میرود. جذابیت الگو به مفهوم دنیای مطلوب گلسر شباهت دارد. در واقع والدین باید تلاش کنند برای بچههایشان الگوهای جذابی باشند؛ اگر والد الگوی جذابی باشد، احتمالا فرزندش رفتارهایش را تقلید خواهد کرد. حال این را باید با سخنرانی مادر یا پدر در مورد خدا یا پیغمبر مقایسه کرد؛ به ویژه که بچهها در سنین پایین درک عمیقی از مسائل غیر مادی ندارند.
چگونه دنیای مطلوب فرزندانمان را بسازیم؟
مسئله بعدی این است که باز هم آموزش مسائل اخلاقی و مذهبی با مفهوم دنیای مطلوب گره خورده است؛ اگر بخواهیم مفهومی در ذهن بچهها پررنگ شود بهتر با ترشح مواد لذت بخش مغزی همراه گردد مثل اینکه زیارت برای بچهها تداعی کننده دویدن دور ضریح است یا عاشورا تاسوعا بیشتر دورهمی و بازی و خوشگذرانی است و در این بسترِ خوشگذرانی، نام ائمه هم به گوش کودک میرسد و در ذهنش به صورت قوی نهادینه میشود؛ مشهد و امامزاده صالح یا حرم شاه عبدالعظیم برای بچهها میتواند با خرید کردن اسباب بازی از بازار و خوردن غذای مورد علاقه همراه شود و در کنار اینها تک جملاتی هم میتوان راجع به مسائل مذهبی آموزش داد و یا حتی وقتی در رستوران کنار حرم در حال غذا خوردن هستیم، آن هم غذای مورد علاقه فرزندمان، بزرگترها باهم راجع به فلسفه زیارت و…با هم صحبت کنند؛ این نوع آموزش میتواند بسیار بسیار موثرتر باشد.
مراقب خوشگذرانیهای بچهها باشیم
مسائل دیگری نیز که من والد دوست ندارم فرزندم پیروی کند با همین اصول به فرزندم در جامعه و یا در فضای مجازی آموزش داده میشود؛ اگر من والد نگران این هستم که فضای مجازی و رسانه روی فرزندم تاثیر بگذارد، باید بدانم که رسانه نیز با سخنرانی به فرزند من آموزش نمیدهد بلکه با ترکیب مسائل با هنر و هر آنچه که میتواند جذاب باشد و ترشح مواد لذتبخش مغزی را به دنبال داشته باشد، این کار را انجام میدهد؛ در واقع بچه ها دنبال چیزی میروند که به آنها لذت بدهد و خوش بگذرانند پسمراقب خوشگذرانیهای بچهها با اصولی که توضیح داده شد، باشید. می توان نتیجه گرفت تربیتی کامل است که توسط والدِ قاطعِ مهربانِ پررنگ در لحظات خوش بچهها صورت بگیرد؛ به این صورت که در آن لحظات آرام آرام و به تدریج مسائل درست را به خورد بچه بدهد.
سوال:خانم دکتر مختاری، از شما بابت این مصاحبه و نکات ارزشمندی که مطرح کردید، بسیار سپاسگزارم.
خواهش میکنم. امیدوارم مطالب مطرح شده مفید واقع شده باشد. برای شما آرزوی موفقیت دارم.
انتهای پیام/