تکرار در آثار رضا مافی جا ندارد/ مافی از اسب افتاد از اصل نیفتاد
به گزارش خبرنگار مهر، یادواره هفتاد و چهارمین سالگرد تاسیس انجمن خوشنویسان ایران و چهل و دومین سالگرد درگذشت رضا مافی از شاگردان نخبه حسین میرخانی، عصر روز گذشته ۲۷ مهر ۱۴۰۳ در گالری ترانه باران برگزار شد.
این گردهمایی فرصتی بود تا یاد و خاطرات این هنرمندان عرصه خط و خوشنویسی به عنوان یکی از سرمایههای هنری و تمدنی کشور، گرامی داشته شود.
حسین امیر عاملی خوشنویس و شاعر با گرامیداشت یاد و خاطره رضا مافی که در مهر ماه سال ۱۳۶۱ بر اثر افتادن از اسب که در پشت صحنه سریال «هزاردستان» اتفاق افتاد فوت کرد، گفت: امروز آخرین روز از هفته ملی خوشنویسی است که به مناسبت سالروز تاسیس انجمن خوشنویسان نامگذاری شده است، رضا مافی نیز در واقع روحی بود که بر کالبد این انجمن دمیده شد. با این وجود خوشنویسی است که طی این سالها حقش به جا نیامد. زمانی که نگارخانه ترانه باران و موسس این نگارخانه محبوبه کاظمی درصدد احیای یاد و خاطرههای رضا مافی برآمدند و نمایشگاه فاخر رضا مافی در موزه هنرهای معاصر تهران در اردیبهشت امسال برگزار کرد و ابعاد روحانی و پنهانی رضا مافی در این نمایشگاه ورق زد، تا ما بفهمیم در چه روزگاری زندگی میکنیم.
وی بیان کرد: خط موجب اتحاد میشود و وقتی کلمات در کنار یکدیگر قرار میگیرند، سمائی صوفیانه را شکل میدهند. خط نوعی موسیقی برای نوازش چشمهاست. رضا مافی کلمات را همچون یک سمفونی بر روی کاغذ مینوشت و بیننده با نگاه خود آواهایی از این موسیقی خط را میشنود. تنوع روحی این مرد بزرگ این است که نه تنها گذشتگان را تقلید نمیکند بلکه حتی در واقع خودش را نیز تکرار نمیکند. آفت هنر تقلید و تکرار است هرچند حافظ میگوید «تا راهرو نباشی کی توانی راهبر شوی». با این وجود با نگاهی به آثار و شخصیت مافی شاهد آن هستیم که او خودش است و بخشهایی از رضا مافی را در هر قطعه از آثار او میبینیم و از دیگران تقلید نکرده است، هرچند مراحل شاگردی را گذرانده اما در نهایت به خود رسیده است؛ حتی اگر خطی از او را ببینید که امضا ندارد باز متوجه میشوید که کار رضا مافی است چرا که او در جستجوی خود گمشدهاش بود.
امیرعاملی عنوان کرد: این کار هنرمند است که مشاهده کند و برای مخاطب خود تعریف کند و ذات هستی انسان را که همان بهشت برین است، به نمایش بگذارد. آنچه که رضا مافی از مشاهدات خود تعریف کرده امروز در نگارخانه ترانه باران به نمایش درآمده است. این مهم چیز کمی نیست باید ببینیم که به کجا آمدهایم و چرا تعداد ما اینقدر کم است؛ البته که سیاهی لشکر نیاید بهکار، یکی مرد جنگی به از صدهزار.
وی اظهار کرد: رضا مافی یک راز است و قرار نیست همگان از این راز سر در بیاورند و آن را بفهمند. رضا مافی در جوانی از اسب افتاد اما از اصل نیفتاد. رفت اما ماندگار شد. درک من آن است که رضا مافی به ما میگوید «ای انسان نو و تازه شو». ما نمیتوانیم راکد باشیم و باید نو شویم نو شدن همانی است که سهراب میگوید چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. همین تنوع تکثر سبکها و ابداعات در آثار رضا مافی به ما نشان میدهد که او از تکرار و تقلید به دور ماند و به شهود رسید.
امیر عاملی، قرار نگرفتن مافی در جایگاه اصلی خود را نوعی بی عدالتی دانست و گفت: بعد از ۴۱ سال یک بانو در صدد معرفی دوباره رضا مافی به جامعه بر آمد و در دنیای امروز گویا مردان تماشاگر شدهاند.
محبوبه کاظمی دولابی مدیر مسئول و موسس نگارخانه ترانه باران نیز گفت: به جرات میتوان گفت رضا مافی یکی از تاثیرگذارترین چهرههای هنری در حوزه هنرهای معاصر و مباحث مرتبط با خط است. نمایشگاه آثار رضا مافی که در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد، یک نمایشگاه پژوهشی بود که موفق عمل کرد و تبدیل به یکی از فاخرترین نمایشگاههایی شد که در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شده است.
وی ادامه داد: رضا مافی در زمان خود به اندازهای در عرصه هنر مطرح بود که وقتی فریدون فرخزاد در سال ۱۳۵۶ جایزه فروغ را برگزار کرد، طی نامهای از رضا مافی درخواست کرد تا تعدادی از هنرمندان را برای دریافت جایزه فروغ معرفی کند. رضا مافی هم تعدادی از هنرمندان از جمله سهراب سپهری، علی حاتمی و… را معرفی کرده بود.
محمدعلی صالحی طالقانی هنرمند خوشنویس نیز در این مراسم گفت: زمانی که قبل از انقلاب به کلاسهای خط میرفتیم ما را مسخره میکردند که میخواهید، سنگ قبرنویس شوید! حتی پدرم مورد انتقاد قرار میگرفت. در واقع به هنر و به ویژه هنر سنتی توجه نمیشد و موسیقی سنتی و خط و خوشنویسی مورد توجه نبود. به نوعی هنر ابتذال غرب را داشتیم.
وی افزود: همواره در خط و خوشنویسی سختگیریهای زیادی وجود دارد.
فاطمه رفعتی استاد دانشگاه گفت: در خط و آثار قدما روحی وجود دارد که در میان نسل جدید گم شده است. دغدغهها تغییر کرده و زنده کردن روح هنرجویان فراموش شده و نگاه زیبایی شناسانه در سطح قرار دارند و عمقی در روابط وجود ندارد. این درحالی است که هنر میتواند فطرت انسان را بیدار کند و راه را نشان دهد. این روح در آثار رضا مافی، میرزا غلامرضا و اساتید و قدما وجود دارد. معنا در یک انسان خوب است و حتی امروز بعد از ۴۱ سال وقتی آثار رضا مافی را میبینیم زنده میشویم و چیزهای جدید میبینیم.