سفیانی های دروغین تاریخ !
واژه "سفیانی" در طول تاریخ توسط برخی افراد و با اهداف سیاسی استفاده شده است. همچنین در روایات آخرالزمانی، مناطقی چون حمص، دمشق و تدمر بهعنوان مناطق راهبردی ذکر شدهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آسیبهای تطبیقهای نادرست درباره حوادث آخرالزمانی به قدری جدی و گسترده است که میتواند به انحراف فکری و انفعال در رفتار منجر شود. زمانی که افراد به اشتباه حوادثی از تاریخ یا اتفاقات روز را با روایات آخرالزمانی تطبیق میدهند، ممکن است تصویر نادرستی از واقعیتهای دینی و جهانی به دست آورند. این اشتباهات میتواند سبب سردرگمی در میان مردم شود و آنها را از درک صحیح و جامع آموزههای دینی بازدارد. علاوه بر این، تطبیقهای نادرست ممکن است باعث شوند که افراد به جای تلاش برای اصلاح خود و جامعه، به دنبال نشانههای غلط و بیاساس بگردند، و این میتواند به کاهش انگیزه برای اصلاح واقعی و پیشرفت معنوی منجر شود.
در نتیجه، این نوع تطبیقهای نادرست میتواند نه تنها باعث انحراف فکری شود، بلکه بر رفتارهای فردی و اجتماعی نیز تأثیر منفی بگذارد. افراد ممکن است به دلیل باور به این تطبیقها، احساس کنند که هیچگونه اقدامی برای تغییر وضعیت موجود لازم نیست و همه چیز بهطور خودکار در آینده رخ خواهد داد. این بیتحرکی و انفعال میتواند باعث رکود در حرکتهای اجتماعی و فردی گردد و جامعه را از اهداف والای خود دور کند. بنابراین، لازم است که با دقت بیشتری به تفسیر و تطبیق روایات آخرالزمانی پرداخته شود تا از این آسیبها جلوگیری شود و افراد به درک درست و صحیح از حوادث آینده و نقش خود در آنها دست یابند.
در این راستا، در طول تاریخ، افرادی به عنوان “سفیانی” معرفی شدهاند که هرکدام ادعاهایی درباره بازسازی حکومت اموی یا قیام برای قدرت داشتند. این افراد معمولاً در پی جلب توجه و بیعت مردم برای احیای حکومتی بودند که به زعم خود، از دست رفته بود. اما تطبیقهای نادرست و شتابزده با روایات آخرالزمانی در مورد آنها، موجب سردرگمی و انحراف در فهم صحیح این مسائل شده است. بسیاری از این ادعاها فاقد شواهد معتبر و تطابق با ویژگیهای واقعی سفیانی در روایات هستند و در نتیجه، میتوانند منجر به درک غلط از حوادث آینده و کاهش انگیزههای فردی و اجتماعی برای اصلاح و پیشرفت واقعی شوند.
حجت الاسلام مسلم کامیاب پژوهشگر مسائل مهدویت و آخرالزمان در این باره در کانال ایتای خود با تأکید بر اینکه باید توجه داشت بسیاری از این تطبیقها با مسئله سفیانی نادرست و اشتباه است، گفت: واژه “سفیانی” در طول تاریخ توسط بسیاری از افراد برای اهداف شخصی خود استفاده شده است. بهویژه در گزارشهای اولیه، مناطقی مانند حمص، دمشق و تدمر که در روایات ذکر شده، تصرف شدند.
در دوران بنیعباس، فردی به نام ابو محمد زیاد بن عبدالله وجود داشت که قصد داشت حکومت امویان را بازسازی کند. او در شهر حمس مردم را به بیعت با خود دعوت کرده و حتی تدمور را تصرف کرد. اما حکومت عباسیان با او مقابله کرده و در نهایت او فراری شد و در مدینه توسط خود عباسیان کشته شد.
وی افزود: نفر دوم علی ابن عبدالله ابن خالد بن یزید بن معاویه بود که از نسل ابوسفیان به شمار میرفت. او نیز در دمشق قیام و این شهر را تصرف کرد تا دولت اموی را بازگرداند. در دوران مأمون، مأموران او را تحت فشار قرار داده و سپاهی به مقابله با او فرستاده شد. در نهایت در شبعا شکست خورد.
کامیاب ادامه داد: سومین فردی که به عنوان سفیانی معرفی شده، ابوحرب یمانی است. هرچند لقب و نسب او ارتباطی به سفیانی ندارد، طبری میگوید او ادعا کرده بود که از نسل امویان است و کسانی که او را دعوت کردند، او را همان سفیانی معروف دانستند. مردم دمشق و یمن با او بیعت کردند، اما او دستگیر شد و قیامش نافرجام ماند.
این پژوهشگر گفت: در دوران معاصر، در سال 1346 هجری شمسی در فلسطین پس از زلزلهای بزرگ، گزارشهایی مبنی بر نزدیک بودن ظهور سفیانی منتشر شد. همچنین، در زمان سقوط صدام، برخی از طرفداران او اظهار داشتند که صدام همان سفیانی است و او پس از اعدام به زودی رجعت میکند. حتی برخی از افراد در مستندهایی که در سالهای اخیر منتشر شد، مدعی شدند که ملک عبدالله همان سفیانی است.
کامیاب در انتها تأکید کرد که صرفاً با تصرف برخی مناطق راهبردی آخرالزمانی که در احادیث به آنها اشاره شده نمیتوان به ظهور نشانهای از آخرالزمان یا ظهور سفیانی پی برد. ویژگیها و اوصاف ظاهری سفیانی باید با آنچه در روایات آمده مطابقت داشته باشد. تنها با ادعای تصرف یک نقطه جغرافیایی نمیتوان نتیجه گرفت که سفیانی قیام کرده است. به همین دلیل، باید تمام ویژگیها و شاخصههای ذکر شده در روایات را در نظر گرفت تا بتوان به درستی در مورد ظهور سفیانی قضاوت کرد.
انتهایپیام/