سینما در ستایش پدر
۰۸:۵۳ – ۲۴ دی ۱۴۰۳
در آستانه ولادت حضرت علی (ع) هستیم؛ فردی که تاکنون سخنهای زیادی درباره او اززبان متفکران فارغ ازهررنگ، زبان و عقیدهای شنیدهایم؛ فردی که پیامبر اکرم (ص) در سخنی درباره خود و او گفته است: اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه (من و علی پدران این امت هستیم). ولادتش بهانهای شده برای گرامی داشتن مقام پدر.
بدون شک در سرزمینی به قدمت ایران که خانواده و مخصوصا پدر در آن جایگاه ویژهای دارد و در پس هزارهها این اهمیت کمتر نشده که هیچ بیشتر هم شده و پرداختن به آن مقام والا توجه ویژهای میطلبد. سینما بهعنوان یکی از رسانههای پرمخاطب این توانایی را دارد تا به ابعاد مختلف مقام پدر بپردازد. در طول این سالها نیز شاهد نقش بستن پدرهای مختلفی روی پرده نقرهای بودیم.
پدر فراتر از یک جسم
پدر و مقام پدر بهطور کلی دو بعد جسمانی و معنوی دارد؛ نخست بعد جسمانی آن است که نمونههای فراوانی از آن در سینما وجود دارد از پدرهایی که برای ما ماندگار شدند تا پدرهایی که آنچنان رنگ و بویی از پدر بودن نبردهاند. اما آنچه اهمیت دارد بعد معنوی و الگو بودن پدر است که درکشوری با تاریخ ایران اهمیت خاصی دارد. وقتی به تاریخ ایران چه پیش از اسلام وچه پس از آن نگاهی میاندازیم، میبینیم که این ملت بزنگاههای بسیاری را از سر گذرانده است وعبور از این پیچهای تاریخی جز بهدست افرادی که آنها را میتوان پدران معنوی این ملت نامید و الگویی برای تمام دوران دانست، میسر نیست. حال آنکه ظاهرا سینما پدر را صرفا در بعد جسمانی آن دیده و شاید به همین علت باشد که در سالهای اخیر شاهد بروز و ظهور پدرهای حاشیهسازی در سینما بودهایم. فارغ از اهمیت ژانر بیوگرافی در سینما، اما امروزه برای تاثیرگذاری بیشتر لازم است تا انتقال پیام در لایههای زیرین فیلم صورت پذیرد. با اینحال، اما سینما حتی در ابتداییترین شکل این موضوع که همان ژانر بیوگرافی بوده آنچنان که باید و شاید موفق عمل نکرده است.
ظرفیتهای فراوان زندگی امام (ره)
بدون شک در تاریخ معاصر ایران، انقلاب اسلامی اتفاق عظیمی شناخته میشود و امام خمینی بهعنوان معمار این انقلاب را میتوان پدر معنوی جامعه به حساب آورد. با اینحال پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب هنوز تصویری از ایشان در سینما دیده نمیشود. امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی است و زندگی پرفراز و فرود ایشان قابلیتهای بسیار زیادی برای به تصویرکشیدن دارد و با وجود آثاری در سینما و تلویزیون، اما هنوز آنطور که باید و شاید، دیده نشده است. در میان آثاری که درباره امام خمینی (ره) ساخته شدهاند تنها فیلم «فرزند صبح» به شکل مستقیم به موضوع زندگی ایشان پرداخته که این فیلم نیز با گذشت حدود بیش از یک دهه از زمان ساخت آن تاکنون به نمایش عمومی درنیامده است.
الگویی برای ایران فرهنگی
یکی از نکات جالب این است که پس از ورود سینما به ایران و آغاز تلاشها برای ساخت فیلمهای سینمایی یکی از پنج فیلم اولی که ساخته شد «فردوسی» به کارگردانی عبدالحسین سپنتا است. سپنتا، یک سال پیش از آن، اولین فیلم ناطق ایرانی را به نام «دختر لر» ساخته بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۳ بهدلیل اینکه تجهیزات ساخت فیلم در ایران بسیار ابتدایی بود، مانند اثر قبلیاش، برای ساخت فردوسی به هند سفر رفت. نویسنده این اثر خودش بود و آن را به همراه اردشیر ایرانی، سینماگر هندی ایرانی تهیه کرد. این فیلم در چند پرده به سه بخش اصلی زندگی شاعر بزرگ ایرانی فردوسی توسی پرداخته. پرده او زندگی فردوسی در خانهاش در شهر توس را نشان میدهد. پرده دوم شعرخوانی او در برابر پادشاه آن دوران سلطان محمود به تصویر کشیده شده، پرده سوم دوران پیری این شاعر است و پرده آخر هم مرگ و تشییع جنازه غریبانه فردوسی را به تصویر میکشد. اما آغازی است برای ژانر بیوگرافی در سینمای ایران. با اینحال تاکنون در سینما توجهی به این شخصیت مهم که او را احیاگر زبان فارسی میدانند و اثر سترگ او نشده با اینکه شخصیت فردوسی ظرفیتی به گستره ایران فرهنگی دارد و حق پدری بر گردن همه فارسیزبانان دارد.
مقاومت در میان جنگل
ایران در طول تاریخ بنا به دلایل مختلف ازجمله مزایای بینظیر ژئوپلیتیک آن در منطقه همواره از شمال و جنوب در معرض دستدرازی دشمنان بوده؛ به همین خاطر در این خطهها کم نیستند مردمانی که به مقاومت پرداختهاند؛ یکی از این مقاومتهای مردمی در شمال مربوط به نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی در شمال کشور است که به الگویی برای مقاومت تبدیل شده است. یکی از جنبههای این مقاومت به زندگی شخصی این قهرمانان برمیگردد، چرا که آنها با گذشت از حق خود برای هدفی والا توانستند به جایگاه پدر معنوی یک ملت برسند. در اوایل دهه ۶۰ که کشور درگیر جنگ بود، در سینما و تلویزیون ساخت فیلم و سریالهایی درباره افراد جنگجو و دلاور بسیار مورد توجه بود. در این دوران در تلویزیون، مقدمات ساخت سریالی به نام «کوچک جنگلی» براساس زندگی یونس استادسرایی مشهور به میرزا کوچکخان، به کارگردانی ناصر تقوایی کلید خورد که البته پس از مدتی کارگردانی آن به بهروز افخمی سپرده شد. در سینما هم امیر قویدل تصمیم گرفت براساس همین شخصیت فیلم بسازد. در نهایت از داستان زندگی و مبارزات میرزا کوچکخان دو فیلمنامه استخراج شد و دو فیلم «میرزا کوچکخان» و «سردار جنگل» در ادامه هم ساخته و اکران شدند. در فیلم اول روزهای اوج قدرت نهضت جنگل به تصویر کشیده شده و فیلم دوم روزهای افول و مرگ میرزا را نمایش میدهد.
الگوی تمام معنا
شهید دکتر مصطفی چمران را شاید بتوان یکی از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران به حساب آورد که الگویی جامعالاطراف برای نسل امروز به حساب میآید. شهید چمران را میتوان نمونه کسی دانست که پدر بودن را صرفا محدود به فرزندان خود نمیدید و با فعالیتهای گوناگون خود در ایران و لبنان توانست به پدری برای یک ملت تبدیل شود. چمران از یک طرف نابغهای در جنگ و جهاد و از طرف دیگر نمونهای در سواد و اندیشمندی که اتفاقا میتواند در دنیای امروز بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. ابراهیم حاتمیکیا که یکی از برجستهترین کارگردانهای فیلمهای دفاعمقدس است، در سال ۹۱ تصمیم گرفت، فیلمی براساس زندگی شهید مصطفی چمران بسازد. در نهایت «چ» براساس ماموریت چند روزه این شهید در کردستان ساخته شد و در دل آن با فلاشبک، بخشهایی از زندگی این شهید هم نمایش داده میشد. از آنجایی که این فیلم با هزینه بسیار زیاد و با استفاده از تکنیکهای ویژه فیلمسازی ساخته شده بود، پیشبینی میشد چ یکی از فیلمهای موفق در جشنواره فیلم فجر و گیشه باشد. اما این اتفاق نیفتاد و نقدهای منفی زیادی هم درباره این فیلم بود. اختلاف فریبرز عربنیا با حاتمیکیا هم به حاشیههای این فیلم اضافه کرد. داستان چ در اواخر مرداد ۱۳۵۸ در منطقه پاوه کردستان میگذرد. در این تاریخ تجزیهطلبان کرد در تلاش بودند که با ایجاد درگیریهای داخلی و مبارزه با دولت مرکزی به خودمختاری برسند. مصطفی چمران به همراه تیمسار فلاحی از سمت حکومت برای فرماندهی قوای ارتش به این منطقه اعزام شدند.
سهگانه ناتمام
وقتی صحبت از پدر و رابطه پدر و فرزندی میشود، نمیتوان از رابطه پیامبر اسلام با دختر گرامیشان صحبتی نکرد؛ رابطهای که در آن پیامبر، حضرت فاطمه راامابیها خطاب میکرد که نشان از عمق این ارتباط عاطفی دارد. وقتی صحبت از پیامبر اسلام در سینما میشود اذهان ناخودآگاه به سمت فیلم «الرساله» مصطفی عقاد میرود. این فیلم چنان در جهان اسلام تاثیرگذار بود که گویی دریچهای است که از آن میتوان دوران صدر اسلام را زنده تماشا کرد. با اینحال مجید مجیدی عزم خود را جزم کرد تا دوباره با نگاهی نو به این دوران بپردازد و ازسال۱۳۸۶ وارد پیشتولید فیلم «محمد رسول ا…» شد و این فیلم سرانجام در سال ۱۳۹۴ راهی اکران سراسری شد. فیلم محمد (ص)، چند پرده اززندگی حضرت محمد، پیامبر مسلمانان جهان است؛ فیلمی که به یکی از پرهزینهترین فیلمهایی که تا به حال در سینمای ایران ساخته شده، مشهور شد. مجید مجیدی با یک پروداکشن عظیم طی هشت سال محمد رسول ا… را ساخت و بهدلیل حساسیتهایی که وجود داشت، از نمایش آن در جشنوارهها خودداری کرد. این فیلم مدت زیادی هم بر پرده سینماها بود و توانست به فروش بسیار خوبی برسد. اما واقعیتش این است که محمد در مقابل فیلم محمد رسولا… یا الرساله ساخته محمد عقاد، چندان نتوانست منتقدان را راضی کند. گفتنی است این فیلم قرار بود که تبدیل به سهگانهای ماندگار در سینمای ایران شود که تاکنون صرفا یک قسمت از آن ساخته شده و سرنوشت دیگر فیلمهای آن در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
شروع دوباره بیوگرافی
از نیمه دهه ۹۰ به بعد دوباره ساخت فیلمهای بیوگرافی و با محوریت زندگی یک شخصیت واقعی، در سینما به یک ژانر مورد علاقه کارگردانها تبدیل شده و هر سال شاهد یک اثر با این ساختار هستیم. «منصور» هم در ادامه همان پروژههاست که به زندگی فرمانده ارتش نیرو هوایی، شهید منصور ستاری میپردازد. شهید ستاری به استفاده از نیروی داخلی برای تولید هواپیما اصرار داشته و این موضوع یکی از محورهای اصلی قصه فیلم منصور است. دراین فیلم به بخشهای دیگری اززندگی این شهیدهم پرداخته شده، اما شکل روایی آن بهصورت کلی با ژانر بیوگرافی کمی فاصله دارد؛ چون تنها یک یا دو مقطع از زندگی و کار این شهید در فیلم دیده میشود. با وجود این در همان معدود سکانسهایی که از زندگی شخصی شهید ستاری در فیلم وجود دارد بر تربیت وی و نگاهی که به زندگی شخصی و تعادل میان این دو داشت تاکید شده است.
غفلت از تاریخ
زمانی که عملکرد سینمای ایران را در قبال این شخصیتهای تاریخی ملی و مذهبی بررسی میکنیم، این نکته مشخص میشود که سینمای ایران بیش از آنچه فکرش را میکنیم با پدران معنوی جامعه غریبه است. اگر تعداد فیلمهای اینچنینی را در قیاس با قدمت سینما ببینیم، گویی که سینما و سینماگران تلاشی برای بازنمایی این شخصیتهای تاریخی نداشتهاند. این درحالی است که در سینمای جهان با اینکه مضامین فیلمها معمولا به سمت آینده و تکنولوژی آیندهنگر است، اما همچنان هرساله شاهد فیلمهایی هستیم که کارگردانان بنام سینما، تاریخ، اسطوره و شخصیتهای تاریخی را روایت میکنند. خلاصه اینکه برای سینمای محدود ایران که دیگر با قطعیت میتوان گفت دو ژانر بیشتر در آن حضور ندارد، چنین ظرفیتهایی میتواند نجاتبخش باشد به این شرط که نگاه به این آثار صرفا نگاهی گیشهای نباشد بلکه آنها در قالب یک پروژه فرهنگی دیده و تولید شود.
منبع: روزنامه جام جم