شکستی بزرگ تر از مرگ
آنهایی که از امام حسین (ع) دم میزنند، اما با اندک فشار دشمن خود را میبازند، بنگرند که آیا واقعاً از مکتب او پیروی میکنند یا تنها به نام او تکیه زدهاند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در تاریخ بشر همواره افرادی وجود داشتهاند که در برابر ظلم و ستم سکوت نکرده و بهجای پذیرش ناعدالتی، به ایستادگی و مبارزه برخاستهاند.
تفکر عدم ظلمپذیری و مقاومت در برابر ستم، نهتنها نشاندهنده شجاعت فردی است، بلکه نمایانگر تعهد به اصول انسانی و اخلاقی هم محسوب میشود. انسانهای آزاده اعتقاد دارند که حفظ شرافت و کرامت انسانی در مقابل ظلم، یک وظیفه همگانی است و هیچ مصلحتی نمیتواند توجیهی برای سازش با بیعدالتی باشد. این درک عمیق، آنها را به تلاش برای ایجاد جهانی عادلانهتر و انسانیتر میکشاند، جایی که حق و حقیقت بر ظلم و فساد غلبه کند.
امام حسین علیهالسلام مقاومت را در حد اعلایش و با نثار جانش در مسیر عدالت و ظلمستیزی را ظهور و بروز داد و به بشریت آموخت تسلیم شدن در برابر باطل، شکستی بزرگتر از مرگ است. ایشان نشان داد که عزت انسان به ایستادگی در مسیر حق وابسته است و هیچ مصلحتی نمیتواند توجیهی برای سازش با ظلم باشد. انسان آزاد کسی است که حتی در سختترین شرایط، شرافت و حقیقت را قربانی نکند.
در واقعه عاشورا، امام حسین علیهالسلام بر سر دو راهی قرار داشت: یا با یزید بیعت کند و زندگی در سایه حکومت فاسد او را بپذیرد، یا قیام کند و برای حقیقت بجنگد، حتی اگر نتیجه آن شهادت باشد. امام راه دوم را برگزید، زیرا زندگی در کنار ظالمان را مرگ واقعی میدانست و مرگ در راه خدا را زندگی جاودانه. ندای ماندگار امام همچنان در تاریخ طنینانداز است که فرمود: “فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیَاةَ وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً”؛ یعنی من مرگ را جز زندگی حقیقی نمیبینم و زندگی در کنار ستمگران را چیزی جز خواری و نابودی نمیدانم. این سخن، خلاصهای از فلسفه قیام عاشوراست: زندگی بدون عزت، مرگی تدریجی است، اما مرگ در راه حق، حیاتی ابدی.
امام حسین علیهالسلام نشان داد که هیچ ظلمی بهخودیخود قدرتمند نیست، بلکه ترس مردم از آن است که به آن قدرت میبخشد. اگر حقطلبان از رویارویی با ظلم هراس نداشته باشند، هیچ قدرتی نمیتواند بر آنان چیره شود. عاشورا ثابت کرد که باطل، هرچند در ظاهر قدرتمند باشد، سرنوشتی جز شکست ندارد و آنچه باقی میماند، همان راهی است که حسین علیهالسلام پیمود.
کسانی که به امید رفاه و آسایش، تسلیم ظلم میشوند، در حقیقت نهتنها آزادی خود را از دست میدهند، بلکه کرامت انسانی خویش را نیز قربانی میکنند. تاریخ نشان داده است که امتیاز دادن به ظالمان، نهتنها امنیت و آرامش نمیآورد، بلکه آنان را گستاختر میکند و خواستههایشان را بیپایان میکند.
ترس از دشمن، انسان را به سازش و کوتاه آمدن سوق میدهد، اما این سازش، هرگز باعث بقای عزت و استقلال نمیشود. آنکس که یکبار در برابر دشمن سر خم کند، دیگر نمیتواند قامت راست کند. امام حسین علیهالسلام به ما آموخت که اگر قرار است میان مرگ با عزت و زندگی با ذلت یکی را انتخاب کنیم، مرگ شرافتمندانه، گزینهای برتر است.
در هر حال، مسئله اصلی در برابر دشمنان، ترس یا امید به وعدههای آنان نیست، بلکه مسئله اصلی این است که آیا به وعده الهی ایمان داریم یا خیر. خداوند در قرآن میفرماید: “وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ” (آل عمران: 139). یعنی سست نشوید و محزون نباشید در حالی که شما برترید اگر ایمان دارید؛ لذا اگر ایمان داشته باشیم، هیچ قدرتی نمیتواند ما را از مسیر حق منحرف کند.
آنهایی که گمان میکنند با کوتاه آمدن در برابر مستکبران، رفاه و امنیت به دست میآورند، تاریخ را نادیده گرفتهاند. هیچ ملتی با امتیاز دادن به دشمن، به سعادت نرسیده است. تنها راه حفظ استقلال و عزت، ایستادگی و مقاومت در برابر زورگویان است. حسین علیهالسلام این حقیقت را با خون خود به اثبات رساند.
امروز نیز، کسانی که دچار غربهراسی شده و تصور میکنند سعادت در گرو رضایت قدرتهای ستمگر است، باید به ندای امام حسین علیهالسلام گوش دهند. دنیاپرستی و رفاهطلبی نباید سبب شود که کرامت خود را بفروشند.
ملتی که عزت خود را حفظ کند، هرچند در سختی باشد، سربلند خواهد ماند، اما ملتی که برای آسایش زودگذر تسلیم شود، جز وابستگی و خواری نصیبی نخواهد داشت.آنهایی که از حسین دم میزنند، اما با اندک فشار دشمن خود را میبازند، بنگرند که آیا واقعاً از مکتب او پیروی میکنند یا تنها به نام او تکیه زدهاند؟
انتهایپیام/