نقدهای تند عبدالعلی دستغیب به شاملو در 93 سالگی!
دستغیب با بیان اینکه شاملو در حوزه ادبیات کلاسیک بیسواد بود، گفت: حتی از روی حافظ هم نمیتوانست بخواند، ولی به خودش جرأت داد که دیوان حافظ را تصحیح کند.
خبرگزاری تسنیم: خودش را «درویش فراموششده» مینامد و با همان لهجه شیرین شیرازی از اینکه بعد از مدتها به یادش بودیم، فروتنانه تشکر میکند. عبدالعلی دستغیب چندی پیش پا به دنیای 93 سالگی گذاشت و کما فیالسابق، ذهنی منسجم دارد و گاه تند و تیز نقد میکند. گویی دارد اثبات میکند این جملهاش را که در وصف خودش و براهنی گفته بود: نقد کار روزانهشان بود.
او که نامش با نقد ادبی گره خورده، در گفتوگویی با تسنیم از جریانهای مختلف نقد ادبی گفت و از اینکه امروز میتوان به آینده جریان نقد ادبی در کشور امیدوار بود. نظر دستغیب برخلاف بسیاری از منتقدان و پژوهشگران است. به اعتقاد آنها، نقد ادبی در کشور به «بهبه» و «چهچه»ها محدود شده و زیر سایه تعارفات ایرانیها به کار خود ادامه میدهد. با این حال، دستغیب با اشاره به جریانهای مختلف نقد ادبی در کشور، نظری متفاوت دارد.
دستغیب در گفتوگو با تسنیم درباره ارزش و اهمیت نقد ادبی امروز در جامعه ادبی ایران گفت: در دهه 40 و 50 ادبیات جدید رونق داشت و خیلی جدی پیگیری میشد. نقدهای زیادی هم نوشته میشد، اما این نقدها بیشتر ایدئولوژیک بود؛ مثلاً نقدهایی که احسان طبری و بهآذین و امثال اینها مینوشتند، مربوط به حزب توده بود و اعتباری نداشت. یعنی اگر نویسندهای مانند دولتآبادی «کلیدر» را مینوشت، مورد پسند این اشخاص قرار میگرفت؛ چون مبلغ مبارزههای طبقاتی بود.
او به «نوع دیگری از نقد» اشاره و اضافه کرد: نوع دیگری هم داشتیم که شاملو در دهه 40 و 50 رواج داد و آن نقد شخصی تعصبآمیز بود و مخصوص شعر کلاسیک. شاملو اطلاعات فنی درباره شعر کلاسیک نداشت؛ مثلاً فرض کنید از سعدی و فردوسی با لحن توهینآمیزی صحبت میکرد، موسیقی ایرانی را موسیقی سیاه معرفی میکرد… . شاملو شاعر خوبی بود، کارهایی که در سالهای پایانی زندگی نوشته بود، بهتر شده بودند اما اطلاعات ادبی و فنی نداشت، اطلاعاتش بیشتر شخصی بود، در حوزه ادبیات کلاسیک بیسواد بود، حتی از روی حافظ هم نمیتوانست بخواند، ولی به خودش جرأت داد که دیوان حافظ را تصحیح کند.
به گفته دستغیب؛ محمد حقوقی همهکاره شاملو بود. حقوقی اطلاعات ادبی خوبی داشت و نقدهای ادبی که او درباره شعر فارسی ارائه داد، مانند آرای اخوان ثالث، قابل توجه است؛ کما اینکه از نظر محتوا و تاریخی بودن بحث نمیکرد.
دستغیب در ادامه به جریان دیگری از نقد که او آنها را «نقدهای شخصی» میخواند اشاره کرد و ادامه داد: نقدهای دیگری هم بود که افرادی مانند حسن هنرمندی، یدالله رؤیایی و اسماعیل خویی انجام دادند که بیشتر شخصی بود و نظریات شخصی آنها را بیان میکرد. در دهه 70 به بعد که شعر نو دچار تحول شد و رمانهای نو هم وارد بازار شد، نقدهای خوبی در مطبوعات ایران ظهور کرد که نسبت به فرم کار توجه داشتند و عناصر تشکیلدهنده آثار را در شعر یا رمان نو جستوجو و بررسی میکردند.
این منتقد با بیان اینکه کثرت آثار منتشر شده در این زمینه زیاد است، گفت: معتقدم که شعر و رمان نو از دهه 70 به این سو همراه با نقد نو از نظر دامنه کار وسیعتر شد و از سوی دیگر، اغراض شخصی نیز کمتر در آن وارد شد و بیشتر نظرهای فنی درباره آثار اعم از شعر، رمان و تئاتر نو مد نظر منتقد قرار گرفت.
نقد ادبی در ایران طی سالهای گذشته عمدتاً خود را در چهارچوب نظریههای غربی تعریف کرده است. شمار پایاننامههایی که با این قالب در دانشگاهها دفاع میشوند، هر ساله افزایش مییابند. این روش، موافقان و مخالفان خود را دارد. دستغیب از جمله موافقان این رویه است. او با تأکید بر اینکه «ما از نظر شعر گفتن و رماننویسی و نقدنویسی باید اساتیدی میداشتیم که این اساتید در غرب و اروپا ظهور کردند»، گفت: ما در دوره قاجار با تمدن جدید آشنا شدیم. در کنار استفاده از علم و تکنولوژی، استفاده از عناصر انتقادی نسبت به آثار ادبی، فلسفی و هنری ابتدا در اروپا تقویت شد و بعد چون یک رویه علمی بود، به تمام دنیا سرایت کرد.
او ادامه داد: در ایران نیز افرادی چون احمد کسروی، محمدعلی فروغی، حسن وحید دستگردی و ملکالشعرای بهار پیدا شدند و نقدهایی درباره ادبیات کلاسیک و معاصر نوشتند. این جریان نقدی که در اروپا ظهور کرد، یک جریان شخصی و خصوصی نبود. یک پروسه عامی است که در دنیا پدیدار شد، در روسیه، چین و ژاپن رشد کرد. این نظریات در دیگر حوزهها مانند زبانشناسی بسط یافت. در ایران نیز نماینده این نوع نقدها صالح حسینی و ابوالحسن نجفی هستند که نقدهای خوبی درباره رمان نو و با تمرکز بر آثار نویسندگانی چون کامو، سارتر و نویسندگان آمریکایی نوشتند. ما بر آنچه در دنیا از نظر صنعتی به وجود آمده، مانند تلویزیون، راهآهن، رادیو، سینما و … نقد نمیکنیم؛ بنابراین برای جریانهای نقدی که در غرب ابتدا مطرح شد نیز نباید بگوییم به درد ما نمیخورد.
بخش دیگر صحبتهای دستغیب به بررسی آثار کلاسیک ادبیات فارسی مانند شاهنامه، مثنوی و … با متر و معیار نظریههای ادبی غربی اختصاص داشت. او ضمن اشاره به تلاشهای برخی از پژوهشگران مانند جلال خالقی مطلق برای معرفی ارزش هنری شاهنامه در سالهای گذشته، بر نقد این دسته از آثار بر مبنای زیباییشناسی تأکید کرد و گفت: اگر در آثار کلاسیک به ساختمان زبانی و هنری کار نگاه کنیم، راه را درست رفتهایم. در این سالها آثاری نوشته شدهاند. من خودم هم در کتاب «رویارویی خورشید و ماه» به روابط شمس و مولانا از دید تازهای نگاه کردم. یا در کتاب دیگری که درباره سعدی نوشتهام، تلاش کردهام به این بپردازم که سعدی چگونه کاشف زیبایی است.
به گفته این منتقد؛ در این چند سال اخیر نقد ادبی و تحقیق ادبی به معنای وسیعی داشتیم و بعضی از نویسندگان ما درباره زیباییشناسی و هنرشناسی آثار گفتوگوهای زیادی انجام دادهاند. درباره وزن شعر فارسی ابوالحسن نجفی مطالب جالبی گفته است. درباره ساختمان شعر نو محمد حقوقی آثار خوبی به وجود آورده و درباره اشعار جدید نیز افرادی چون نادر نادرپور، فریدون توللی و نیما دیدگاههای خوبی ارائه کردهاند. خود نیما ناقد خیلی قوی بود و اطلاعات خوبی از ساختمان هنری شعر ارائه میدهد.
او افزود: نیما علاوه بر اینکه شعر نو به وجود آورد نقد نو هم به وجود آورد. کتابهایی که در این زمینه نوشته، مخصوصاً «تعریف و تبصره»، بسیار مفید و علمی است. او در این دست از آثار خود خیلی مستند درباره ساختمان شعر نو و ضرورت اینکه ما غزلیات گذشته و قصائد گذشته را تکرار نکنیم و سخن نو آوریم که نو را حلاوتی است دگر، سنگ تمام گذاشته است. او در این آثار نثر جالبی دارد و نثر نویی ارائه میدهد. در نظر داشته باشیم که نقد شعر نو و ایجاد شعر نو بیش از همه به نیما وامدار است.
دستغیب یادآور شد: بنابراین برخلاف حرف عدهای که بدبین هستند، به نظرم علیرغم تلاطمهای سیاسی که داشتیم، در حوزه نقد ادبی، سینما و … آثار خوبی منتشر شده و اگر به همین ترتیب ادامه پیدا کند، میتوانیم در عرصه شعر و رمان نو هنرهای تازهای به جهان ارائه کنیم.
این منتقد در ادامه از تلاشهای اخیر برای معرفی جریانهای ادبی کشور یاد و اضافه کرد: اخیراً کتاب جدیدی به دستم رسید که این کتاب به نظرم، خیلی فنی نوشته شده و علاقهمندان را با نوشتن رمان نو، نهضتهای پیشرو و … آشنا میکند. کتاب «آری و نه به رمان نو» با ترجمه خوب منوچهر بدیعی منتشر شده و به آثار نویسندگانی چون کامو میپردازد. این کتاب برای نویسندگان نوپردازی که در صدد هستند رمان نو بنویسند، جالب و خواندنی خواهد بود. در اینجا از رمان دیگری یاد میکنم به نام «پلکهای شنی»، از رؤیا دستغیب که برادرزاده من هم هست. فکر میکنم از نمونههای موفق داستانهای نو در زبان فارسی باشد.
دستغیب در پایان تأکید کرد: ادبیات ما در حال حاضر به همان راه تجدد که مورد نظر نویسندگان و شعرای پیشرو در 100 سال اخیر بوده است، ادامه میدهد و از تحولات برکنار نیست و همراه با تحولات دنیا چه در زمینه اجتماعیات و چه در زمینه ادبی، به کار خود ادامه میدهد.
انتهای پیام/