کتابی که «شکنجه های پنهان» اسرای فلسطینی را افشا می کند
به گفته نویسنده کتاب «موجوعه»؛ رژیم صهیونیستی با امتناع از ارائه خدمات پزشکی به اسرای فلسطینی، در پی مجازات دوباره و در واقع شکنجه پنهان آنهاست.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات اردوگاهی یا بازداشتگاهی را «انسانیترین» نوع ادبیات توصیف کردهاند؛ ادبیاتی که در آن آدمها با تمام ظرفیتهای ناشناختهشان در کانون توجه قرار دارند. در این نوع ادبی انسانی به تصویر کشیده میشود که «رنگ عافیت از او گریخته» و آنچه تنها میبیند، «دیوار است» و پرواز نگاهش در همان یک قدم میماند. با این حال، تلاش برای زنده ماندن و از پا ننشستن، ترجیعبند و وجه مشترک بسیاری از این خاطرات است.
در هفتههای گذشته نیز همزمان با آزادی اسرای فلسطینی و بازگشت آنها به خانه، توجه مخاطبان و کاربران فضای مجازی به شنیدن خاطرات این اسرا جلب شده است. از جمله کتابهایی که در این مدت مورد توجه قرار گرفته، کتاب «موجوعه»، نوشته اسراء جعابیص، اسیر زن فلسطینی است که با تصویری از جوانی او در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته، منتشر شده و همزمان با سالروز تولد پسرش، به او تقدیم شده است. جعابیص در سال 2015 به اسارت رژیم صهیونیستی درآمد و پس از حدود 9 سال اسارت، در حالی که رد پای رنجهای دوران اسارت را بر بدن خود تحمل میکرد، آزاد شد.
کتاب او که در سال گذشته منتشر و در نمایشگاه کتاب فلسطین رونمایی شده است، از جمله روایتهای زنان فلسطینی از روزگاری است که در زندانهای رژیم صهیونیستی سپری کردهاند. داستان جعابیص اما با بسیاری از این زنان متفاوت است. در سال 2015 خودروی گازسوز او بر اثر تیراندازی نظامیان اسرائیلی منفجر شد و اسراء که پشت فرمان بود، به طرز مهیبی دچار سوختگی شد و 60 درصد بدنش سوخت.
صهیونیستها او را با این حال نزار دستگیر و به اتهام انجام عملیات استشهادی، به 11 سال حبس محکوم کردند. بخشی از خاطرات جعابیص به عدم رعایت حقوق زندانیان در زندانهای رژیم صهیونیستی و امتناع از ارائه خدمات ضروری پزشکی اختصاص دارد؛ خدماتی که در نبود آنها، جعابیص متحمل رنجهای فراوانی شده که تا به امروز نیز با اوست؛ از تغییر چهره گرفته تا قطع شدن انگشتان دست و تأثیرات روحی این شرایط بر او:
«هنگامی که قدمها از رسیدن ناتوانند و فاصلهها با وجود کوچکی، بزرگ میشوند، هنگامی که شب به روز و روز به شب تبدیل میشود، هنگامی که میلههای آهنین تو را از آغوش مادرت جدا میکنند، هنگامی که قربانی به متهم و سپس به اسیر تبدیل میشود، این کتاب، اولین اثر من در داخل اسارت است. شاید صفحات آن، رنجی را منتقل کند که از انتشارش جلوگیری شده است».
او هدف خود از نگارش این کتاب را اینطور توضیح داد: «هدف من از این کتاب این است که نشان دهم کسی که درد میکشد، نمیشکند و این که پیامی را به همه مردم برسانم: حتی اگر درد بزرگ باشد، ما میتوانیم دوباره شروع کنیم».
جعابیص در گفتوگویی با رسانهها تأکید کرده بود که در کتابش، رنجهایش را در زندانهای اشغالگران ثبت کرده است: «از زندان آزاد شدیم، اما خاطرات در ذهن ما باقی ماندهاند. بنابراین، تحقیقی در مورد بیتوجهی پزشکی نوشتم که یکی از روشهای رژیم اشغالگر به عنوان مجازاتی اضافی است. آنها با فشار آوردن بر اسیر و زخمهایش، باعث میشوند تا از عوارض جسمی رنج ببرد و در نهایت بمیرد. به من گفتند یا دیوانه از زندان بیرون میآیی یا مرده.»
جعابیص از سختترین شکنجههایی که در زمان درمان سوختگیهای دست و بدنش متحمل شده بود، چنین روایت کرد: «در سال 2015، 91 روز در بیمارستان بستری بودم. باید نوع خاصی از پماد برای شرایط من استفاده میشد تا به راحتی بتوان پانسمان را برداشت، اما آنها پمادی که زخم را خشک میکرد روی گاز میگذاشتند تا بچسبد و سپس با خشونت آن را میکندند. این کار درد مرا بیشتر و وضعیت جسمیام را وخیمتر کرد».
او ادامه داد: «از غمانگیزترین صحنهها این بود که بسیاری از اسیران را میدیدم که دست یا پای خود را از دست داده بودند یا به دستگاه تنفس مصنوعی وصل بودند و با ناتوانی به من نگاه میکردند؛ زیرا قادر به کمک به من نبودند. به نظر میرسید دردی که آنها تحمل میکنند، از درد من بیشتر بود».
کتاب اسرا جعابیص تنها یک سرگذشتنامه نیست، بلکه بخشی از تاریخ مردمی است که سرزمینشان غصب و حقوق انسانیشان زیر پا گذاشته شد.
انتهای پیام/