اخبار بین الملل

بنی‌صدر: فلسطینی‌ها غیر از من با همه رابطه داشتند / آقای موسی‌صدر نباید نیرو از خارج برای حل مسائل داخلی لبنان می‌پذیرفت

خبرگزاری خبرآنلاین

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۳ ابوالحسن بنی‌صدر در گفت‌وگو با ضیاءالله صدقی در پروژه‌ی تاریخ شفاهی هاروراد (چهارمین نوار) به ارتباط انقلابیون ایران با سوریه، لبنان و فلسطین پرداخت. این بخش از سخنان بنی‌صدر را در پی می‌خوانیم:

سوریه با یکی از جهاتی که بین من و قطب‌زاده و طبیعتاً آقای موسی ‌صدر اختلاف پیش آمد همین داستان سوریه است. قضیه‌ی لبنان شد به لحاظ این‌که آن‌ها نیرو وارد لبنان کردند و من عقیده داشتم که ایشان یعنی آقای صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان باید نقش وجدان لبنان را بازی کند و از خارج نیرویی را برای حل مسائل داخلی لبنان نپذیرد و اگر پذیرفت مسئولیت عواقبش با او است و یک مقاله‌ای هم در همین زمینه نوشتم تحت عنوان «وجدان لبنان» عقیده‌ی من این است که او حرف مرا نشنید و قبل از رفتن به لیبی به پاریس آمد، همان سفری که گم شد، و در این‌جا هم مرا ندید و رفت، تقاضای دیدار هم نکرد. خب این نشان می‌داد که روابطی بین سوریه و ایشان و طبیعتاً قطب‌زاده و دکتر چمران و این‌ها وجود دارد. این‌ها به رژیم ایران چندان راضی نمی‌شد تا وقتی که (آیت‌الله) خمینی قرار شد که از عراق بیرون بیاید اول جایی که فکر کرده بودند او را ببرند سوریه بود و او ترجیح داده بود که به پاریس بیاید منتهی این‌ها همچنان می‌رفتند که ببینند می‌شود اگر مثلاً پاریس نشد می‌شود به سوریه برود؟ و یکی هم مسئله‌ی بردن جنازه‌ی دکتر شریعتی به سوریه بود. این را امکاناتش را البته آقای صدر فراهم آورد. بنابراین این‌ها در دوره‌ی شاه سوریه کمکی به مخالفین کرده باشد همین مقدار بود که آن‌ها می‌توانستند مثلاً از طریق آن‌جا به لبنان بروند و یا آن‌جاها قرارگاهی داشته باشند در لبنان و به سوریه بروند و بیایند، از جهت رفت و آمد و بیش‌تر از این گمان نمی‌کنم.

فلسطینی‌ها؟

فلسطینی‌ها چرا. فلسطینی‌ها غیر از من با همه رابطه داشتند.

شما با آن‌ها رابطه نداشتید؟

هیچ. من یادم هست یک‌دفعه سر همین یاسرعرفات، قطب‌زاده گفت که آن‌که در فیلم دیدید و در تلویزیون نشان دادند آن دستی که به شانه‌ی یاسرعرفات بود دست من بود. من به او گفتم که این آقای یاسرعرفات رهبر یک مردمی است مال یک کشوری که تمام جمعیت آن ثلث تهران است؛ پس ایشان مساوی است با شهردار یک منطقه‌ی تهران. این برای شما شأنی نیست که دست او پشت گردن شما باشد یا دست شما پشت گردن او باشد، به صفت مقام. می‌آید به صفت انقلابی، این کارهایی که ایشان می‌کند این کارها به کارهای آدم انقلابی نمی‌ماند. امروز یک خط، فردا یک خط، پس‌فردا یک خط دیگری.

از این‌ها که بیرون بیاییم این به عنوان جنبش قابل قبول است، من دولت‌ها را نمی‌پذیرم اما جنبش‌ها، اشخاص، شخصیت‌ها که مقبولیت داشته باشند می‌پذیرم که انسان با آن‌ها مراوده داشته باشد و از آن‌ها کمک بگیرد. گفت نه نه وقتی او پرسید ما چه کمکی می‌توانیم به شما بکنیم من به او گفتم، یعنی قطب‌زاده به یاسرعرفات گفته است، که من آمدم این‌جا که ببینم از ما چه کاری برای شما ساخته است. به‌هرحال ما به آن‌ها کمک زیاد کردیم اما کمکی دریافت نکردیم. کمک‌هایی که کردیم علاوه بر اخباری که راجع به منطقه و به نفع فلسطینی‌ها به دست ما می‌رسید نشر می‌دادیم مجموعه‌ی کرامه را ایجاد کردیم که هشت شماره‌ی آن منتشر شد که البته حبیبی متصدی بود که کتاب را ترجمه می‌کرد و آماده می‌کرد و چاپ می‌شد. اما این‌که از آن گروه کمکی گرفته باشیم نخیر ما هیچ کمکی نگرفتیم. شاید هم اگر کمکی می‌دادند می‌گرفتیم من نمی‌گویم اگر کمکی می‌دادند ما نمی‌گرفتیم. از نظر ما کاملاً وضع او با دولت‌ها فرق می‌کرد برای این‌که ما آن را یک جنبشی مانند جنبش خودمان تلقی می‌کردیم بنابراین اگر کمکی پیشنهاد می‌کردند می‌پذیرفتیم ولی آن‌ها به ما کمکی هم پیشنهاد نکردند. تماس‌هایی هم که آن‌جور تماس سیاسی باشد ما با آن‌ها نگرفتیم، ولی بقیه داشتند، همه تماس داشتند.

۲۵۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا