اخبار بین الملل

داستان سیدحسن نصرالله – 3| اولین برخورد با مسئله «فلسطین»

خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و محور مقاومت می‌پردازد. در این شماره، به چگونگی آشنایی رهبر شهید حزب‎الله با مسئله فلسطین پرداخته شده است.

خبرگزاری تسنیم

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌ یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد.

در قسمت سوم، به چگونگی آشنایی سید حسن نصرالله با مسئله «اشغالگری رژیم صهیونیستی» و «اخراج بومیان فلسطینی از سرزمین مادری» پرداخته شده است. این نکته از اهمیت به سزایی برخوردار است که بدانیم شهید سیدحسن نصرالله با مسئله اشغالگری رژیم صهیونیستی از منظر ایدئولوژی یا حتی عقاید مکتبی آشنا نشد؛ بلکه مجرای آشنایی وی با مسئله صهیونیست‌‎ها دقیقا «انسانی» و ناظر به همزیستی با آوارگان فلسطینی بوده است. این نکته را در این قسمت شرح می‌‎دهیم.

«محله الکرنتینا»؛ نقطه آشنایی

در قسمت پیشین به معرفی محله «الکرنتینا» پرداخته شد و توضیح داده شد که این منطقه هیچ‎گاه محل سکونت بومیان لبنان نبود. این منطقه در جریان آتش‎سوزی 1933 به صورت متروکه درآمد؛ تا این‎که در سال 1948 آوارگان فلسطینی بعد از روز نکبت به آ‎ن‎جا آمدند و در الکرنتینا اسکان یافتند. در آن زمان، جمعیت بیروت افزایش پیدا کرده و محله اشرفیه تا جنوب الکرنتینا کشیده شده بود. در نتیجه الکرنتینا عملا در مجاورت دیگر مناطق مسکونی پایتخت قرار داشت.

 

آوارگان فلسطینی برخلاف آوارگان ارامنه، از نظر نژادی، زبانی و حتی دینی (مسلمان و بعضا مسیحی) مشابه اکثریت لبنان بودند. در نتیجه نسبت به ارامنه، ظرفیت بیش‎تری داشتند تا در جامعه لبنان هضم شوند. اما مسیحیان حاکم بر لبنان، به شدت با هضم آنان در جامعه لبنان مخالفت می‎کردند؛ زیرا نگران بودند ترکیب جمعیتی لبنان به زیان آن‎ها و به سود مسلمانان تغییر کند.

برای توضیح بیش‎تر باید گفت – همان‎گونه که در قسمت اول توضیح داده شد – در لبنان، مهم‎ترین رکن «هویت طائفه‎ای» است و طائفه کوچک‎ترین واحد در سیاست، اجتماع و… به شمار می‎رود. به همین نسبت، رقابت سختی بر سر دستیابی حداکثری بر منابع میان طوائف وجود دارد. در چنین بستری طبیعی است که هیچ طائفه‎ای نخواهد طوائف رقیب وی از نظر جمعیتی تقویت شوند؛ زیرا در کشوری با منابع محدود مانند لبنان، تقویت طائفه رقیب به معنای محدودیت بیش‎تر طائفه خود در دستیابی به منابع قدرت و ثروت است.

 

با توجه به مسئله رقابت‎های طائفه‎ای و اشتراکات بالای آوارگان فلسطینی با مسلمانان لبنان (به ویژه اهل تسنن)، مسیحیان لبنان اصرار داشتند تا آوارگان فلسطینی در «اردوگاه‎ها» اقامت یابند و مناطق محل سکونتشان از مناطق لبنانی‎نشین تفکیک شود. {همین وضعیت، به صورت دیگری در مورد «آوارگان سوری» نیز تکرار شده و مسیحیان و طوائف دیگر نسبت به هضم آنان در جامعه لبنان به شدت حساسیت دارند.}

در چنین وضعیتی، اردوگاه‎های آوارگان فلسطینی عمدتا توسط خود فلسطینی‎ها به صورت خودگردان اداره می‎شد. طبعا در این فضا، احزاب شناسنامه‎دار فلسطینی که دارای سازمان‎یافتگی نسبی هستند، اداره اردوگاه‎ها را در اختیار می‎گیرند. همین وضعیت در منطقه «الکرنتینا» نیز برقرار بود؛ منطقه‎ای که با گسترش حریم شهری پایتخت عملا بخشی از بیروت به شمار می‎رفت و در منتهی الیه شمالی آن قرار داشت.

بالندگی سیدحسن نصرالله در میان آوارگان فلسطینی

آوارگان فلسطینی از نظر مالی در تنگنای معیشتی سختی قرار داشتند. همین موضوع باعث شد تا منطقه الکرنتینا به یکی از فرودست‎ترین مناطق کل بیروت تبدیل شود. در ابتدای دهه شصت و زمانی که «سید عبدالکریم نصرالله» به علت تنگدستی به بیروت مهاجرت می‎کند، به جای اقامت در میان شیعیان، به ارزان‎ترین منطقه پایتخت می‎رود و در «حی الکرنتینا» خانه‎ای را اجاره می‎کند. در همین زمان، «سیدحسن» به دنیا می‎آید.

به این ترتیب، سید حسن نصرالله از زمانی که خود را شناخت، با آوارگان فلسطینی زندگی می‎کرد. منطقه محل سکونت آنان در منتهی الیه شمالی بیروت قرار داشت؛ یعنی در دورترین نقطه نسبت به محله‎های شیعه‎نشین پایتخت. امروزه اجماع کارشناسان تربیتی بر این است که شخصیت اجتماعی هر فرد در «دوره نوجوانی» شکل می‎گیرد. به تعبیر دیگر، هویت اجتماعی هر کسی تا حد زیادی متأثر از دوره نوجوانی وی هست.

از طرف دیگر، بسیاری از مسائل شخصیتی و روحیات فردی نیز به تجارب دوران کودکی برمی‎گردد. از این منظر، جالب است که رهبر اسطوره‎ای و شهید مقاومت اسلامی لبنان، کودکی و نوجوانی خود را در میان آوارگان فلسطینی زیسته است و تجارب آنان را نه صرفا مشاهده، بلکه زندگی کرده است.

یکی از ویژگی‎هایی که سید عبدالکریم نصرالله (پدر سید حسن) در مورد فرزندش ذکر می‎کند، این است که سید حسن صبح‎ها به مدرسه و عصرها به حوزه می‎رفت. نمازهایش را نیز در مسجد اقامه می‎کرد. در نقل قول‎های دیگر نیز این نکته به تواتر آمده که در تابستان در مغازه میوه‎فروشی کار می‎کرده است.

به این ترتیب باید گفت شهید سیدحسن نصرالله از همان دوران کودکی و نوجوانی، فعالیت اجتماعی داشت و به خانه محدود نمی‎شد. با این تفاصیل، روشن است که او باید عمدتا با همسایگان و اهالی محل خود در ارتباط باشد و در نتیجه از همان کودکی، تجربه نسل اول آوارگان فلسطینی را به عینه مشاهده کرده و در میان آن‎ها زیسته است.

در نتیجه شهید سیدحسن نصرالله از همان کودکی یک تجربه عینی از صهیونیسم داشته و از منظر «انسانی» خوی وحشیانه آنان در آواره کردن اجباری فلسطینی‎ها از خانه و میهن خود را مشاهده کرد.

در این‎جا ذکر این نکته نیز ضروری است که سید حسن، در طول حیات جهادی خود – برخلاف فضای نسل اول مبارزان فلسطینی – هیچ‎گاه به سمت «یهودستیزی» و دشمنی با قوم یهود نرفت؛ بلکه تأکید وی بر مبارزه با صهیونیسم بود و همین موضوع می‎تواند دلالت دیگری بر رویکردهای انساندوستانه وی باشد.

 

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا