فاتحان و ویرانگران در فرهنگ ایرانی حل شدند/ صفتگل صفویهپژوهی را چند گام جلو برد
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایبنا، رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام، تشیع و ایران در آئین نکوداشت «منصور صفتگل» که به همراه رونمایی از جشننامه این پیشکسوت تاریخ از سوی گروه تاریخ و باستانشناسی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، گفت: آشنایی من با منصور صفتگل به سالها قبل برمیگردد، منصور صفتگل از شاگردان مرحوم عبدالهادی حائری و در زمینه فکر و روش علمی تحت تاثیر او بود. منصور صفتگل به صفویهپژوهی در داخل و خارج از کشور مشهور است و در ایران صفویهپژوهی را چند گام به جلو برده است و ارتباطی بین صفویهپژوهان داخل و خارج برقرار کرده است که این پژوهشها از کارهای سودمند او محسوب میشود.
وی افزود: منصور صفتگل در زمینه صفویهپژوهی چهرهای برجسته و بینالمللی است و به مقالههای او در بیرون از ایران، توجه بسیاری میشود. همچنین او در مقام استاد نیز چهرهای وجیه و شناخته شده است و از آموزگاران برجسته دانشگاه تهران به شمار میآید. او بسیار ایراندوست است و از نظر ایراندوستی، شناخته شده است. او در فضای مجازی حضور چندانی ندارد که از این نظر میتوان به او انتقاد کرد.
صفتگل تیرهای کهن از سیستان است
در ادامه این مراسم جواد محمدی خمک، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ عمومی منطقه سیستان گفت: سیستان سرزمینی است که از دو هزار سال پیش تاریخ خود را با فراز و نشیب پیموده است، این منطقه در دوره اسلامی به دو دوره قبل از مغول و بعد از مغول تقسیم میشود که در عهد نخست فلاسفه و اندیشمندان بسیاری از سیستان برخاستند و حتی ابوجعفر صفاری که از ملوک سیستان بود، در فلسفه و حکمت دستی داشت و رودکی در قصیده «مادر می» وی را مدح گفته است.
وی افزود: سیستانِ پس از عهد مغول در بخشهای پایانی تاریخ سیستان هویداست و در همین دوره، سیستان مورد هجوم مغولان، تیموریان و ازبکان قرار گرفت و شاعری به نام نحوی در اشعارش از اوضاع اسفبار سیستان در این برهه یاد کرده است. تیره صفتگل از تیرههای بومی سیستان در این دوره اسلامی است و به سندگل هم معروف است و همین خاندانها بودند که در سیستان عهد اسلامی داعیه علم و فرهنگ را ادامه دادند و منصور صفتگل از همین خاندان کهن سیستانی است.
از منصور صفتگل راهنماییهای علمی گرفتهام
در ادامه پیامی تصویری از سخنرانی کازوئو موریموتو پخش شد، این شخصیت در این پیام تصویری از تجربه آشنایی خود با منصور صفتگل در دانشگاه تهران گفت و افزود: از منصور صفتگل راهنماییهای علمی گرفتهام.
صفتگل گامی بینظیر در پیشبرد مطالعات تاریخی برداشته است
همچنین پیام تصویری جورجیو روتا پخش شد. او در این پیام تصویری گفت: این پیام از موسسه ایرانشناسی وین در اتریش ارسال شده است. آشنایی من با منصور صفتگل به سالهای قبل برمیگردد اما به سبب فاصله سرزمینی، متاسفانه نتوانستهام به طرز مطلوب از دانش او بهره ببرم.
جورجیو روتا نیز به دانش منصور صفتگل در زمینه صفویهپژوهی اشاره و بیان کرد: منصور صفتگل با تصحیح و معرفی منابع اصیل، گامی بینظیر در پیشبرد مطالعات تاریخی برداشته است. بهویژه چاپ «بیاض دفترخانه همایونی صفویان» و «تقویم نجومی ایران در عهد شاه سلیمان صفوی» از کارهای اخیر او گامی مهم و سودمند در معرفی منابع محسوب میشود.
فاتحان و ویرانگران به مرور زمان در فرهنگ ایرانی حل شدند
همچنین عطاءالله حسنی، استاد پیشکسوت دانشگاه شهی بهشتی گفت: مسئله تاریخ صفویه، مسئله روز تاریخ ایران است و برخی جنبههای تاریخ صفویه در فضای امروز ایران بهوضوح دیده میشود.
وی از چند موج ویرانگر در تاریخ ایران یاد کرد و افزود: در تاریخ ایران، فاتحان و ویرانگران به مرور زمان در فرهنگ ایرانی حل شدند و ایراندوستتر از خود ایرانیها شدند. سلجوقیان نخستین موج ویرانگر بودند که بهمرور در تاریخ ایران ادغام شدند و حامیان و مروجان فرهنگ ایرانی شدند. موج دوم، یورش و تهاجم ویرانگر غزها در خراسان است.
وی در ادامه بیان کرد: موج سوم، موج ویرانگر مغولان و تیموریان بود و البته مغولان و تیموریان نیز مروجان فرهنگ و ادب ایرانی شدند. در اواخر عهد تیموریان امیرعلیشیر نوایی در قلمرو یتیموریان خراسان ظهور کرد و در تذکره «مجالسالنفائس» خود از شاعران فراوانی یاد کرد که به ترکی و فارسی شعر سرودند. همه این وقایع حکایت از یک تکاپوی فرهنگی و فکری خاص در خراسان و ایران عهد تیموری و سپس صفوی دارد و ادبیات جغتایی به رغم ترکیگرایی خود، در بطن خود ایرانی و حامل فرهنگ ایرانی بود.
حسنی از شیبک خان ازبک یاد کرد و گفت: شاهان این دوره همگی از جمله شیبک خان، شاه اسماعیل، سلیم عثمانی و… شاعر بودند و به ترکی و فارسی شعر میسرودند. کوتاه سخن آنکه کار ایران و روند توسعه آن از مسیر پیشرفت و تعامل پیش میرود.
منظومه فکری منصور صفتگل مصداق سخن فردوسی در شاهنامه است
محمدباقر وثوقی، استاد دانشگاه تهران نیز در این مراسم گفت: منصور صفتگل علاوه بر دانش و ادب و مهربانی، یک منظومه فکری بزرگ دارد که مصداق سخن فردوسی در شاهنامه است.
او انضباط فکری و علمی دارد
سوسن اصیلی، همسر منصور صفتگل نیز در این مراسم از تجربه شخصی خود در زندگی مشترک یاد کرد و گفت: در ۳۳ سال زندگی مشترک، از او انضباط فکری و علمی را دیدم و او هیچگاه در حوزه علمی و زندگی در پی تحمیل نبود.
عبدالرسول خیراندیش نیز در این آئین بزرگداشت گفت: آشنایی من با منصور صفتگل به دهه ۱۳۵۰ برمیگردد.
وی از فرهنگها و سرودهای سنتی اهل سیستان سخن گفت و افزود: منصور صفتگل به همراه سوسن اصیلی جدا از مقالات و پژوهشهای علمی در نگارش کتب درسی نیز فعالیت داشتهاند. همچنین باید به اهمیت خطه سیستان در ارتباط با هندوستان اشاره کنم که در دوره صفویه این اهمیت ادامه داشت و صفویان در برآمدن گورکانیان هندوستان نقش داشتند و سقوط صفویان نیز با مسئله هند گره خورده است.
خیراندیش بیان کرد: منصور صفتگل در گفتارهای خود به این مسئله و جایگاه هند در عهد صفوی توجه خاص و ظریفی نشان داده و اساساً مسئله هند و دولتها و سلسلههای حاکم بر هند، از جمله گورکانیان و ملوک منطقه دکن یکی از بخشهای مهم روابط خارجی ایران بودند و به همین دلیل مسئله هند در عهد قاجار به یکی از مهمترین دغدغههای ایرانیان مبدل شد و شاید با توجه به تکاپوهای هندوستان بتوان به پاسخهای برخی از پرسشهای بیپاسخ دست یافت.
منصور صفتگل جایگاه خاصی در مطالعات صفوی دارد
در ادامه پیام تصویری رودی مته پخش شد، در این پیام او از اشتیاق خود برای حضور در ایران یاد کرد و گفت: منصور صفتگل نقش و جایگاه برجستهای در حوزه مطالعات دوره صفویه دارد. رابطه و آشنایی من به ۳۰ سال پیش برمیگردد.
وی افزود: در تاریخ مطالعات صفوی باید از چهرههای جهانی همچون «راجر سیوری»، «والتر هینتس» و «ژان اوبن» در بیرون از ایران و چهرههایی همچون «نصرالله صفوی» و «باستانی پاریزی» در داخل ایران یاد کنیم. اما مطالعات صفویه در نیم سده اخیر رشد بسیاری کرده است و استاد صفتگل جایگاه خاصی در این زمینه داشته است و با نگارش کتاب «ساختار و نهاد اندیشه دینی در ایران عهد صفوی» گامی مهم در پژوهشهای صفویهشناسی برداشته است.
منصور صفتگل در راهنماییهای علمی یاریگر من بود
در ادامه پیام تصویری نوبوآکی کوندو پخش شد، او در این پیام گفت: آشنایی من با منصور صفتگل به سال ۱۳۷۱ برمیگردد. او همواره در راهنماییهای علمی یاریگر من بود.
وی همچنین به همکاریهای تاریخپژوهان ژاپنی با منصور صفتگل اشاره کرد و افزود: ماحصل این همکاری تصحیح و انتشار چند متن مهم از متون روابط ایران صفوی با فرمانروایان ماوراءالنهر، ازبکان و منشآت بوده است.
رابطه من با منصور صفتگل رابطه شاگرد و استادی است
غلامرضا امیرخانی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفت: رابطه من با منصور صفتگل سابقه شاگرد و استادی است. من از طریق رابطه استاد- دانشجویی با او آشنا شدم.
وی به یادآوری تأثیر کلاسهای دکتر منصور صفتگل در دوران تحصیلیاش، پرداخت و گفت: کلاسهای ایشان همواره از جدیترین و پربارترین کلاسها بود و حضور در آنها برای من تجربهای علمی و معنوی به همراه داشت. افتخار شاگردی دکتر منصور صفتگل همواره در خاطره من باقی خواهد ماند و آثار علمی ایشان، که به عنوان یکی از ارکان تاریخنگاری ایران شناخته میشوند، گواهی بر دانش و تأثیر عمیق ایشان در پژوهشهای تاریخی است.
وی سپس، به تسلط دکتر صفتگل بر تاریخنگاری ایران در دورههای مختلف تاریخی اشاره کرد و افزود: دکتر صفتگل نهتنها تخصص خود را به تاریخنگاری دوره صفویه محدود نکردهاند، بلکه در تمامی دورههای تاریخی ایران، همچون دوران قبل و بعد از صفویه، زندیه، تیموریه و همچنین تاریخ معاصر، پژوهشهای برجستهای انجام دادهاند.
امیرخانی همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود به اهمیت آثار ترجمهای و تألیفات دکتر منصور صفتگل در حوزههای مختلف تاریخی تاکید کرد و اظهار داشت: ترجمههای علمی دکتر صفتگل، بهویژه کتاب «برآمدن فرمانروایی تیمور»، از منابع معتبر و اصلی تاریخنگاری ایران به شمار میروند که شخصاً بارها در تحقیقات خود از آن بهرهبرداری کردهام. وی افزود: تالیفات ایشان در زمینههای سندپژوهی، تصحیح متون و نسخ خطی، نهتنها در سطح ملی بلکه در سطح بینالمللی نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در بخش پایانی صحبتهای خود به مسئلهای فلسفی در دنیای علم پرداخته و اظهار داشت: فلاسفه و دانشمندان در طول تاریخ چهار نوع «وجود» برای مفاهیم در نظر گرفتهاند: وجود عینی، وجود ذهنی، وجود لفظی و وجود کتبی. اما برای اهل علم و پژوهشگران، من معتقدم که باید یک «وجود پنجم» نیز قائل شد و آن وجود چاپی است.
وی در این باره تصریح کرد: متاسفانه در این زمینه، علیرغم دانش و تالیفات بسیار غنی دکتر صفتگل، آثار ایشان کمتر منتشر شده است. اگر ایشان تمایل بیشتری به انتشار آثار خود داشتند، بدون شک شمار آثار منتشرشده بسیار بیشتر از آنچه تاکنون مشاهده کردهایم، میشد. با این حال، آثار دکتر صفتگل حتی با شمار کم، نیز تأثیرات ژرف و ماندگاری بر تاریخنگاری ایران و نسلهای آینده خواهد داشت.
امیدوارم حمایتها برای شناخت و توسعه تمدنی ایران بیشتر شود
همچنین منصور صفتگل ضمن قدردانی از حضار گفت: اساساً راضی به برگزاری چنین مجلسی نبودم. اگر هدف از برگزاری جلسه، تشویق نوقلمان به نوشتن بود، شاید بتوان گفت که این جلسه سودمند بوده است.
وی افزود: تاریخ ایران پیچیده و گسترده است و ایران نهتنها یک سرزمین، بلکه یک حوزه تمدنی بزرگ بوده است و بدون شناخت این حوزه تمدنی بزرگ، فهم ما از تاریخ جهان ناقص خواهد بود.
منصور صفتگل به سخن مرحوم مجتبی مینوی اشاره و بیان کرد: «اگر به اندازه ران ملخی به فهم تاریخ ایران کمک کرده باشم، زندگی من بی حاصل نبوده است.»
وی در پایان ابراز امیدواری کرد که گشادهدستیها و حمایتها برای شناخت و توسعه تمدنی ایران بیشتر شود.
منصور صفتگل همچنین از آموزگاران روزگار کودکی خود، خصوصاً خانم فاطمی که معلم زمان دبستان او بود و به او الفبا آموخت، یاد کرد.
۲۵۹