اخبار سیاسی

قانون عفاف و حجاب، جنگ ایرانی و افغانی راه می اندازد /کدام آدم بی عقل و نفوذی اجازه تذکر اتباع بیگانه به زنان ایرانی را وارد قانون می کند؟

خبرگزاری خبرآنلاین

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیدعبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامه‌نگار در یادداشتی در روزنامه هم میهن با تیتر «بار دیگر کاپیتولاسیون»، نوشت:

خب، رسیدیم به فصل درخشان قانون حجاب. اینکه چرا هروقت این مملکت بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت و انسجام همه اقشار دارد سر و کله چنین طرح‌هایی پیدا می‌شود بماند. بارها گفته‌ایم و اگر قرار بود کسی این حرف‌ها را بفهمد تا حالا فهمیده بود. نه‌تنها ما روزنامه‌نگاران که کاری جز سیاه‌نمایی نداریم بلکه عقلای این مملکت و معتمدین زعمای قوم به‌صراحت از خطر نفوذ حرف می‌زنند اما باز هم آش همان آش است و کاسه همان کاسه و در بر همان پاشنه‌ای می‌چرخد که همیشه می‌چرخید. چه می‌توان کرد؟ هیچ.

فقط بابت دلخوشی خودمان چیزهایی را که فکر می‌کنیم گفتنش به صلاح است، می‌نویسیم تا دست‌کم به لَا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا بی‌اعتنا نباشیم. برگردیم به لایحه حجاب و عفاف. از لحظه‌ای که جزئیاتی از این لایحه منتشر شد بند بندِ آن در فضای مجازی به جُک، لطیفه و طنز بدل شد. اینکه ایرانی‌جماعت هرگاه به خشم یا به تنگ می‌آید به طنز پناه می‌آورد، خودش یک اتفاق به‌شدت قابل تأمل است.

نگاهی به ادوار مختلف تاریخی و فرازوفرودهای طنز در ادبیات فارسی نشان می‌دهد که ازقضا ما هرچه از حیث تاریخی دچار انسداد و فروبستگی بوده‌ایم طنزمان قدرت و قوت بیشتری داشته. البته اهل ظاهر از این حرف‌ها چیزی نمی‌فهمند و ممکن است مثل سجاد صفارهرندی در مناظره با مصطفی مهرآیین بگویند: مردم ما اصلاً جنگ برایشان مهم نیست و از آن هراسی ندارند و با آن شوخی می‌کنند و طنزآمیز با آن برخورد می‌کنند.

صفارهرندی اگر ذره‌ای با تاریخ و ادبیات این سرزمین آشنایی داشت، با دیدن مواجهه طنزآمیز مردم با مقوله وحشتناکی مثل جنگ باید قالب تهی می‌کرد. بگذریم. می‌گفتم که مردم از بند بندِ این لایحه طنز ساختند. از اینکه شما می‌توانید در ازای این مبلغ در خیابان لخت مادرزاد شوید تا اینکه اگر شش‌بار داخل واگن زنانه مترو شوید چه بلایی سرتان می‌آید. اما جالب اینجاست که هیچ‌کس با این بند که اتباع بیگانه هم می‌توانند به زنان ایرانی تذکر حجاب بدهند شوخی نکرد و طنز نساخت. چرا؟ من که اصلاً باور نکردم.

یعنی تا مدت‌ها می‌گفتم این بند از آن چیزهای ساختگی ایران اینترنشنال و حرمله‌هایی از این‌دست است، وگرنه کدام آدم بی‌عقلی می‌تواند چنین چیزی را در لایحه حجاب و عفاف بگنجاند. حتی اگر از اعضای جبهه پایداری باشد. اصلاً تو بگو نفوذی رسمی باشد. دشمن شناسنامه‌دار این آب و خاک باشد. اما دیدم واقعاً چنین بندی وجود دارد. معلوم است که با چنین چیزی دیگر شوخی نمی‌توان کرد.

این دیگر آخر خط است و اصلاً جایی برای طنز و فکاهه باقی نمی‌گذارد. این خودش هجو مطلق است. هجو همه ایرانیان. هجو هرکسی که شناسنامه ایرانی دارد. هجو همه آن‌هایی که روزی جان‌شان را کف دست‌شان گذاشتند و به جنگ متجاوزان به این آب و خاک رفتند. هجو همه آن 300-200 هزار شهیدی است که خون پاک‌شان به زمین ریخت تا ذره‌ای از این خاک به دست دشمن نیفتد.

حالا مشتی نماینده چهاردرصدی و پنج‌درصدی می‌خواهند همه آن رشادت‌ها و جانبازی‌ها را به سخره بگیرند و جلوی چشم همه دنیا ایران و ایرانی را خوار و خفیف کنند. معلوم است که نمی‌توان با چنین توهینی شوخی کرد. جواب این توهین چیزی جز مقابله‌به‌مثل نمی‌تواند باشد و بروید ببینید آن‌هایی که نتوانستند بر خشم‌شان غلبه کنند در پاسخ به این بند چه‌ها که ننوشتند.

یکی از آن‌ها که توانسته بود جدی و مؤدبانه با این موضوع برخورد کند، نوشت: از 1343 که قانون کاپیتولاسیون به تصویب رسید تا به امروز مردم ایران قانونی ضدایرانی‌تر از این ماده ندیده‌اند. البته این حرف‌ها به این معنا نیست که بقیه مواد این لایحه مشکلی ندارند فقط می‌خواهم بگویم در این ماده آش آن‌قدر شور بوده که حتی کمتر کسی رویش شده به آن بپردازد.

این ماده رسماً قابلیت این را دارد که جنگ ایرانی و افغانی راه بیاندازد و پروژه ناتمامی را که بعضی‌ها با گسیل اتباع غیرایرانی به ایران و مهاجرستیزی راه انداخته بودند تکمیل کند. امیدوارم این مصوبه ابلاغ نشود و جای دیگر حل وفصل شود که اگر قرار به همین باشد بر این سرزمین همان خواهد رفت که پیش از این رفت.

2727

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا