15 دلیل نگرانی حضرت زهرا درباره آینده اسلام
حضرت زهرا سلام الله علیها از انحراف مسیر امامت و دست برداشتن از اصول و ارزشهای ناب اسلامی نگران بود، چراکه این انحراف میتوانست امت اسلامی را به مسیر تفرقه، بیعدالتی، و ضعف بکشاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حضرت زهرا سلاماللهعلیها دخت گرامی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نه تنها با غم فراق پدر بزرگوار خود روبرو بود، بلکه نگرانی عمیقی نسبت به سرنوشت امت اسلامی داشت. ایشان به خوبی میدانست که پدر بزرگوارشان به واسطهی وحی خدا و با تلاشهای شبانهروزی خود، جامعهای بر پایه ایمان، عدالت و محبت بنا نهاده بود، اما آینده این بنیانهای اصیل با خطرات بزرگی روبروست. حضرت زهرا سلام الله علیها از انحراف مسیر امامت و دست برداشتن از اصول و ارزشهای ناب اسلامی نگران بود، چراکه این انحراف میتوانست امت اسلامی را به مسیر تفرقه، بیعدالتی، و ضعف بکشاند.
این نگرانیها از جانب بانوی بزرگواری که خداوند ایشان را سرور بانوان جهان برگزید و آن بانوی بزرگوار را مطلع از غیب خویش و آینده بشر کرد، هشدارهایی دقیق برای جلوگیری از سقوط امت اسلامی در دام اختلافات و استبداد به شمار میرفتند. متأسفانه، گذر زمان نشان داد که غصب خلافت، ظهور حکومتهای استبدادی و ایجاد تفرقه میان امت، از جمله مصائبی بودند که بر جامعه اسلامی تحمیل شدند. این انحرافات سبب شدند امت از جایگاه پیشرو خود فاصله گرفته و به عرصهای از نزاع داخلی، تضعیف اخلاق و ارزشها و تسلط بیگانگان وارد شود.
اگر بخواهیم دلایل نگرانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها را درباره غصب خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام بهطور جامع برشماریم، فهرستی طولانی و پرمحتوا شکل میگیرد، منتها به صورت تیتروار به برخی از مهمترین دلایل اشاره میشود:
* تفرقه و اختلاف میان امت
حضرت زهرا سلام الله علیها در سخنرانیهای متعددی از این تفرقه و اختلاف هشدار دادند و راه وحدت را در جمع شدن حول محور امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام دانستند. ایشان در تعبیری فرمود «إمامتَنا نِظاماً لِلملة و ولایتنا اَماناً للفرقة»؛ یعنی امامت ما سبب نظامت ملت و ولایت ما سبب ایمنی از تفرقه میشود. متأسفانه یکی از مهمترین تبعات رویگردانی از پیام غدیر، ایجاد همین تفرقه و اختلاف میان امت شد تا حدی که در اولین گام، به ساحت اهل بیت وحی جسارت شد و خون بسیاری را بر زمین ریخت.
* تحریف سنت نبوی
یکی از مهمترین نگرانیهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها، تحریف سنت نبوی و انحراف از آموزههای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود. ایشان میدیدند که با غصب خلافت و کنار گذاشتن امیرالمؤمنین علیهالسلام، خطری جدی برای اصالت سنت و آموزههای نبوی ایجاد شده است. برخی مصادیق این تحریف شامل تضعیف جایگاه اهل بیت بهعنوان مرجع حقیقی دین، تغییر در نحوه اجرای عدالت اجتماعی، بیتوجهی به اصول قرآنی در مدیریت جامعه و تقویت تفاسیر سطحی و گمراهکننده از دین بود. این انحرافات نه تنها باعث دور شدن امت از مسیر هدایت شد، بلکه زمینهی ظهور بدعتها و اختلافات عمیق در جامعه اسلامی را فراهم کرد. اگر بخواهیم تنها به دو مورد از این تحریفها توسط زمامدار دوم مسلمین یعنی عمر بن خطاب اشاره کنیم، شامل تغییر در احکام شرعی مانند تحریم متعه حج و ازدواج موقت که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مجاز بود، و نیز بدعت در اقامه نماز تراویح بهصورت جماعت است.
* بازگشت به جاهلیت
بازگشت به جاهلیت یکی از نگرانیهای اصلی حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود، زیرا تحریف سنت نبوی و انحراف از آموزههای اصیل اسلام، جامعه را به سمت احیای ارزشهای جاهلی سوق میداد. برای ایشان مانند روز روشن بود که کنار گذاشتن اصول عدالت، مساوات، و اخلاق اسلامی، زمینهساز سلطه نظامهای استبدادی و بازگشت تفکرات قبیلهای خواهد شد. این انحرافها نه تنها در حوزه سیاسی و اجتماعی، بلکه در توزیع ناعادلانه منابع و ایجاد فساد اقتصادی نیز نمود پیدا کرد، که نتیجه آن، گسترش فقر و محرومیت در میان اقشار ضعیف جامعه بود. حضرت زهرا سلامالله علیها با دیدگاهی الهی، این پیامدها را پیشبینی کرده و برای جلوگیری از چنین انحرافی به مبارزه و روشنگری پرداختند.
* تحریف قرآن
پس از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تلاشهای زیادی در راستای تحریف قرآن صورت گرفت، اما هر بار توسط امیر مؤمنان علیهالسلام و برخی صحابهی پیامبر، این توطئهها خنثی میشد؛ با این حال بروز اختلافات زیاد در قرائت قرآن سبب شد قرآن با 7 قرائت متفاوت خوانده شود. این امر در سدههای بعد دستاویزی برای مستشرقان جهت ایجاد شبههی تحریف در قرآن شد.
* ظهور حکومتهای استبدادی
ظهور حکومتهای استبدادی یکی از پیامدهای غصب خلافت و انحراف از مسیر امامت بود. حاکمان ظالمی مانند بنیامیه و بنیعباس با سوءاستفاده از نام اسلام، بر مردم سلطه یافتند و ارزشهای اصیل اسلامی را تضعیف کردند. این حکومتها با سرکوب مخالفان، تبعیض در توزیع منابع، و ترویج تجملگرایی و فساد، زمینه دوری جامعه از آموزههای عدالتمحور اسلام را فراهم کرده و امت اسلامی را به ضعف و تفرقه کشاندند.
* قتلعامها و جنگهای داخلی
شاید بتوان گفت از مهمترین نگرانیهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها مشاهدهی قتل عام سلاله پاکشان و ظلمهای بیپایان بر اهل بیت علیهمالسلام بود. ایشان با بینشی الهی میدانستند که انحراف از مسیر امامت و غصب خلافت، زمینهساز حوادث تلخی مانند قیام عاشورا و سرکوبهای خونین علیه پیروان اهل بیت خواهد شد. این وقایع نه تنها به نسلکشی خاندان پیامبر انجامید، بلکه با تحمیل رنج و مظلومیت بر امت اسلامی، عدالت و انسانیت را نیز به قربانگاه برد.
* ظهور گروههای افراطی و انحرافی
پیدایش جریانهایی همچون خوارج و گروههای تکفیری که با اعمال خشونتآمیز، تصویر نادرستی از اسلام به جهان نشان دادند، از دیگر پیامدهای سقیفه بود که به دنبال بیاعتنایی و پشت کردن به پیام نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در غدیر رخ داد.
* تضعیف جایگاه زنان در جامعه اسلامی
فاصلهگرفتن از جایگاهی که اسلام اصیل برای زنان تعریف کرده بود، منجر به نادیدهگرفتن حقوق و نقش مؤثر آنان در جامعه و تضعیف کرامت آنان شد؛ برخی از آنها عبارتند از بازگشت به رسوم و عادات و سنن جاهلی که قبل از اسلام درباره زن وجود داشت همانند تحقیر زنان و برتر دانستن مردان نسبت به زنان، استبداد و خودکامگی برخی از حاکمان که سبب رواج فساد و عدم رشد فضائل انسانی و در نتیجه آسیب به قشر زنان شد، رواج اندیشههای مردسالارانه در تفسیر مسائل حوزه زنان و توجیه آیات و احادیث و روایات به گونهای که از آن بوی جانبداری از مردان و تضعیف زنان به مشام میرسید و استفاده ابزاری از زن. (سهیلا رستمی، عوامل مؤثر بر انحطاط جایگاه زنان بعد از وفات پیامبر)
* جنگهای استعماری و اشغال سرزمینهای اسلامی
کشورهای اسلامی در طول تاریخ بارها مورد حمله و اشغال قدرتهای استعماری قرار گرفتند که باعث غارت منابع و تحمیل فقر و عقبماندگی شد.
* فراموشی اصل جهاد و مقاومت
برخی از امت، بهجای ایستادگی در برابر ظلم، به سازش یا تسلیم روی آوردند که این امر به تداوم ظلم و سلطه بیگانگان کمک کرد.
* انحراف در تفسیر قرآن و آموزههای دینی
برداشتهای نادرست و سطحی از قرآن و احادیث منجر به پیدایش تفکرات انحرافی و افراطی شد و به این ترتیب، مسیر رشد و تعالی امت را مسدود کرد.
* استفاده ابزاری از دین توسط حاکمان
برخی از حکومتها با تحریف مفاهیم دینی، اسلام را به ابزاری برای توجیه اقدامات خود تبدیل کردند. این حرکت از همان آغاز شروع شد و تا آینده تداوم یافت.
* ترویج فرهنگ بیگانه و دوری از هویت اسلامی
نفوذ فرهنگ غرب و فلسفهی یونان هویت اسلامی را تضعیف کرد و سبب شد نسلهای جدید از فرهنگ اهل بیتی و ارزشهای دینی خود فاصله بگیرند.
* گسترش سکولاریسم و جدایی دین از سیاست
برخی از جوامع اسلامی با تأثیرپذیری از غرب، دین را از سیاست جدا کردهاند، که این امر به تضعیف اسلام به عنوان یک نظام جامع منجر شده است.
* رنج اقلیتهای مظلوم اسلامی
بروز اختلاف در امت و تغییر در سنت نبوی و فاصلهگیری از آموزههای حیاتبخش و شهادتطلبانهی خاندان وحی سبب شده امت اسلام تکیهگاه مستحکمی برای حل مسائل خود نداشته باشند. اکنون مسلمانان در مناطق مختلف جهان، مانند فلسطین، میانمار، کشمیر، عربستان و … مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند و جامعه اسلامی واکنش کافی نشان نداده است بلکه برخی از حکام پست عرب به جبههی استبداد پیوستهاند و آنان را تأمین مالی و نظامی میکنند.
اینها بخشی از مصائب امت اسلام هستند که به دنبال رویگردانی از خاندان وحی و غصب جایگاه اهل بیت علیهمالسلام به وقوع پیوسته و همچنان ادامه دارد؛ حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به تمام جوانب این مصائب و نسبت به تمام خونهایی که بناست به دنبال زیادهخواهی عدهای از جاهطلبان رخ دهد، به واسطه اطلاع از غیب خداوند، آگاهی داشتند، اما تلاشهای ایشان در راستای تنویر افکار عمومی به ثمر ننشست و بلکه به تصریح منابع شیعه و سنی خود آن بانوی بزرگوار را در اوج مظلومیت به شهادت رساندند و ملعون تاریخ شدند.
انتهایپیام/