اجکت و اسارت در ماموریت بمباران مواضع منافقین
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «بلندای آسمان وطن» نوشته میرعمادالدین فیاضی مردادماه ۱۴۰۳ توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده خاطرات خلبان آزاده جانباز امیر سرتیپ قاسم محمد امینی است. امیرْ محمدامینی پس از حضور و انجام پروازهای جنگی در دوران دفاع مقدس، سال ۱۳۷۱ در بمباران یکی از نقاط دشمن در عراق دچار سانحه شد و به اسارت درآمد. او سال ۱۳۷۷ با جمعی دیگر از خلبانان آزاده، به میهن بازگشت.
پرونده «معرفی عقابان آسمان ایران» آذرماه سال ۱۴۰۰ برای مرور کتابهای خاطرات خلبانان نیروی هوایی در خبرگزاری مهر باز شد که تا بهحال خاطرات خلبانانی چون فضلالله جاویدنیا، منوچهر شیرآقایی، صمدعلی بالازاده، محمد عتیقهچی، محمد غلامحسینی، علیاکبر صیاد بورانی، عبدالحمید نجفی، حسینعلی ذوالفقاری، یدالله شریفی راد، غلامعلی شیرازی، فرجالله براتپور، محمد صدیققادری، محمدرضا صلواتی، بهرام علیمرادی و محمدجعفر وارسته در قالب آن بررسی و مرور شدهاند.
در ادامه و در هفدهمینقسمت از مجموعه «معرفی عقابان آسمان ایران» به زندگی و خاطرات امیر آزاده جانباز قاسم محمدامینی در قالب کتاب «بلندای آسمان وطن» میپردازیم؛
* از ابتدا تا دانشکده خلبانی
قاسم محمدامینی پنجم فروردین ۱۳۳۱ در محلات متولد شد. شهریور ۱۳۴۹ دیپلم ریاضی گرفت و سپس در شعبه استخدام نیروی هوایی نامنویسی کرد. او ۳۱ مرداد ۱۳۵۰ خود را به دانشکده خلبانی معرفی کرد و از دوستان همدورهاش در زمان بیسردوشی در دانشکده، از صدر سعیدی و جواد طهوری نام میبرد. ازجمله خاطرات او از روزهای ابتدایی دانشکده خلبانی و بیسردوشیبودن، اذیت و آزارهایی است که دانشجویان سالبالایی نسبت به تازهواردها روا میداشتند؛ طوریکه محمدامینی میگوید اگر هفته اول اجازه میدادند برود، دیگر به دانشکده خلبانی برنمیگشت.
* اعزام به آمریکا
اینآزاده خلبان، آذر ۱۳۵۱ به آمریکا اعزام و برای تکمیل آموزشهای زبان انگلیسی وارد پایگاه هوایی لکلند در شهر سنآنتونیوی ایالت تگزاس شد. محمدامینی ۴ ماه را در اینپایگاه به سر برد و سپس، برای ادامه دوره، اول فروردین ۱۳۵۲ به شهر لریدو و پایگاه هواییاش رفت که باید در اینپایگاه با هواپیماهای T41 سسنا، T37 و T38 پرواز میکرد. میانههای دوره T41 بهدلیل مشکلات اقتصادی آمریکا، تعدادی از پایگاهها و پادگانهای اینکشور بسته شدند. به اینترتیب پایگاه لریدو از دور خارج شد و محمدامینی برای ادامه آموزش و پرواز با T37 به پایگاه ریس در بالاک در شمال تگزاس منتقل شد. او از همدورههای خود در T37 از محمد محمدی، ابراهیم حسنی، محمدحسن هرندی و تورج دهقانی یاد میکند.
محمدامینی زمستان ۱۳۵۲ دوره آکادمی و پرواز T38 را در پایگاه ریس شروع کرد که ایندوره مردادماه ۵۳ به پایان رسید و او وینگ خلبانی گرفت. در پرونده پروازیاش نیز که به نیروی هوایی ایران فرستاده شد، برای پرواز با هواپیمای فانتوم F4 در نظر گرفته شد.
* بازگشت به ایران، دورههای کابین عقب و رزم مشترک
با بازگشت به ایران، محمدامینی خود را به ستاد نیروی هوایی، و سپس به گردان ۱۱ آموزشی پایگاه یکم مهرآباد معرفی کرد. او باید دوره زمینی و پروازی کابین عقب فانتوم را پشت سر میگذاشت که در ایندوره هم از علی مینایی، نجات یحیی و چندتن دیگر بهعنوان دوستانش نام میبرد. محسن پورصبا، فریدون ایزدستا، محمدحسن قهستانی، شهرام رستمی، منوچهر طوسی و … نیز خلبانهایی هستند که محمدامینی از آنها بهعنوان اساتید دوره کابین عقب خود در هواپیمای فانتوم نام برده است.
دوره کابین عقب F4 حدود ۹ ماه طول کشید و بهار ۱۳۵۴ به پایان رسید. او در ایندوره از نظر آکادمی و پروازی رتبه اول را کسب کرد و به همیندلیل توسط ستاد نیروی هوایی در تهران نگه داشته شده و بهجای انتقال به پایگاههای دیگر، به گردان ۱۱ شکاری مهرآباد رفت. مدتی را در گردان ۱۱ خدمت کرد و سپس به گردان ۱۳ شکاری منتقل شد. محمدامینی پیش از شروع دوره آموزشی کابین جلو، دوره ۳ ماهه رزم مشترک را پشت سر گذاشت که استادش در ایندوره، سرهنگ خلبان شهید منصور وطنپور از خلبانهای شکاری کبری هوانیروز بود و ابتدای جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
* کابین جلویی و لیدر چهاری
دوره کابین جلویی محمدامینی سال ۱۳۵۵ در گردان ۱۱ آموزشی مهرآباد شروع شد. علی خجستهنیکو از دیگر خلبانان نیروی هوایی نیز همدوره او در ایندوره آموزشی بود. در دوران آموزش کابین جلو، رسم است یکخلبان کابینعقب به خلبانی که دوره را پشت سر میگذارد، داده شود تا ضمن پشت سر گذاشتن دوره خود، آنها را نیز در زمینه کابین عقب آموزش دهد. در اینمقطع، محمد جوانمردی از کابینعقبهای دوران دفاع مقدس در اختیار محمدامینی قرار گرفت. او میگوید علی حقپناه، خسرو اخباری و مهدینژاد دیگر کابینعقبهایی بودند که در اختیارش قرار گرفتند. در آنزمان، فرماندهی گردان ۱۱ آموزشی بهعهده سرگرد خلبان شهید محمد فاتحچهر بود و آزاده خلبان هوشنگ ازهاری هم افسر آموزش و استاد خلبان بود.
محمدامینی سال ۱۳۵۶ به رتبه لیدرچهارمی رسید و یکی از اعضای کادر گردان آموزشی شد. همانسال گردان ۱۳ شکاری به بندرعباس منتقل و ایستگاه پدافند بندرعباس تبدیل به پایگاه نهم شکاری شد. او در اینمقطع IN (استاد خلبان کابین عقب) بود و زمستان ۵۶ برای طی دوره سوروایْوِل (نجات و زندگی در شرایط سخت) انتخاب شد که ایندوره را با ۲۰ تن دیگر ازجمله خلبانانی چون شهیدان داود اکرادی و مصطفی اردستانی گذراند. نتیجه حضور در اینرویداد کاهش وزنی بین هفت تا هشتکیلو بود و محمدامینی دوره را نزدیک عید نوروز ۱۳۵۷ پشت سر گذاشت و دوباره به گردان آموزشی بندرعباس بازگشت.
در آنروزها برخی از خلبانان بهطور مخفی در فعالیتهای انقلابی مشارکت داشتند که محمدامینی در اینزمینه، از محمود انصاری بهعنوان یکی از همگردانیهای خود که فعالیت میکرد و با قم در ارتباط بود، نام میبرد. راوی کتاب «بلندای آسمان وطن» میگوید در آنبرهه فرماندهان برنامههای پروازی را مینوشتند و گاهی تصور میشد شاید میخواهند مردم انقلابی را بمباران کنند. اما اصلا به آن مرحله نرسیدمسابقات سالانه تیراندازی هوا به زمین که طبق روال نیروی هوایی برگزار شد، شهریور ۵۷ در پایگاه دزفول انجام شد و از پایگاه مهرآباد هم یکتیم در اینرویداد شرکت کرد که قاسم محمدامینی در آن، بهعنوان کابینعقب سروان سعید فریدونی شرکت کرد. لیدر دستهای که محمدامینی در آن حضور داشت، سرهنگ هوشنگ صدیق بود.
* شلوغیهای انقلاب و ترور استادخلبان آمریکایی
محمدامینی در ماههای منتهی به انقلاب اسلامی، در گردان منتقلشده به بندرعباس حضور داشت و میگوید فضای پایگاه بندرعباس طوری بود که خلبانان اصلا متوجه نمیشدند در کشور از بعد مسائل سیاسی چه میگذرد. یکی از اتفاقاتی که پیش از انقلاب و پس از بازگشت از مسابقات گانری (تیراندازی هوا به زمین) رخ داد، این بود که یکی از استادخلبانهای آمریکایی گردان ۱۱ شکاری ترور و فلج شد. در نتیجه نیروهای آمریکایی پایگاه یکم شکاری مهرآباد از ایران خارج شده و به کشورشان برگشتند.
پس از ایناتفاق و کشتار مردم در ۱۷ شهریور، مسئولان نیروی هوایی تصمیم گرفتند هر دو گردان آموزشی پایگاه مهرآباد را از تهران به بوشهر منتقل کنند. به اینترتیب اواخر شهریور ۵۷ اعضای هر دو گردان ۱۱ و ۱۲ شکاری آموزشی، از خلبانها و استادها گرفته تا فرماندهان گردان همراه هواپیماهایشان به بوشهر منتقل شدند. IN ها نیز به پایگاه بندرعباس منتقل شدند. اینافراد ۴ تن بودند که محمدامینی هم با درجه ستوان یک و جایگاه پروازی لیدر چهار و استاد خلبان کابین عقب یکی از آنها بود. در آنروزها برخی از خلبانان بهطور مخفی در فعالیتهای انقلابی مشارکت داشتند که محمدامینی در اینزمینه، از محمود انصاری بهعنوان یکی از همگردانیهای خود که فعالیت میکرد و با قم در ارتباط بود، نام میبرد.
راوی کتاب «بلندای آسمان وطن» میگوید در آنبرهه فرماندهان برنامههای پروازی را مینوشتند و گاهی تصور میشد شاید میخواهند مردم انقلابی را بمباران کنند. اما اصلا به آن مرحله نرسید.
* اولین تجاوز هوایی عراق؛ ۱۳ فروردین ۱۳۵۸
طبق روایت محمدامینی، اتفاقات و حوادث انقلاب، باعث بینظمی شدیدی در یگانهای پروازی شدند. دولت بعثی عراق هم با سوءاستفاده از همینبینظمی، اولین حمله هوایی و تجاوز خود به ایران را روز ۱۳ فروردین ۱۳۵۸ انجام داد و به مهران حمله کرد. آنزمان خلبانهای پایگاه سوم شکاری همدان درگیر پاسخگویی و مقابله با اینحملات بودند. محمدامینی نیز که در پایگاه بندرعباس حضور داشت، در اکثر پروازهای گشت هوایی شرکت میکرد که بهصورت دو فروند دو فروند بر فراز سیستان و بلوچستان، اطراف زاهدان و بابل در ارتفاع پایین انجام میشدند.
دیگر اتفاق مهم پیش از شروع رسمی جنگ در زندگی قاسم محمدامینی، ازدواجش در اسفند ۱۳۵۸ است.
* جنگ آغاز میشود؛ اولینانتقام پایگاه مهرآباد
صبح روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که جنگ تحمیلی آغاز شد، محمدامینی در ستاد نیروی هوایی در تهران بود. او در ساعات ظهر خود را به خانه پدرهمسرش رساند که صدای بمباران مهرآباد توسط هواپیماهای عراقی را شنید و خود را به پایگاه رساند. او باید به محل ماموریتش یعنی پایگاه بندرعباس میرفت اما بهدلیل شرایط بغرنج پس از بمباران امکان انجام اینسفر در روز ۳۱ شهریور فراهم نشد. در پایگاه مهرآباد بود که محمدامینی خبردار شد ۸ فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه مهرآباد برخاسته و برای عملیات انتقامی و بمباران بغداد اقدام کردهاند. او همچنین در مهرآباد شاهد بازگشت خلبانان دیگری که روز اول مهر برای شرکت در عملیات انتقامی کمان ۹۹ پرواز کرده بودند، شد و بازگشت اینخلبانها را بین ساعت ۸ و ۹ صبح اعلام میکند.
قاسم محمدامینی موفق شد عصر روز اول مهر ۱۳۵۹ خود را به پایگاه بندرعباس برساند. تعدادی از خلبانهای اینپایگاه برای کمک، به پایگاه سوم شکاری همدان منتقل شده بودند و تعدادی نیز برای انجام ماموریت به پایگاه بوشهر مامور شده بودند. تعدادی نیز در پایگاه بندرعباس نگه داشته شده بودند. هواپیماهایی که پایگاه بندرعباس را ترک نکرده بودند، برای گشت هوایی و ماموریتهای اسکرامبل استفاده میشدند.
* شلیک پدافند بوشهر به سمت هواپیمای محمدامینی
میزان درگیری پایگاههای بندرعباس، شیراز، اصفهان و مهرآباد در جنگ بهدلیل دورتر بودن از معرکه نبرد، کمتر از پایگاههای همدان و بوشهر بود. به همیندلیل زندگی معمولی در اینپایگاهها جریان داشت و پرسنل و خانوادههایشان در خانههای سازمانی زندگی میکردند. اما پایگاههای بوشهر و همدان در همانابتدای جنگ، بهدلیل شهادت، جراحت یا اسارت نیروهایشان، با کمبود خلبان و هواپیما مواجه شدند.
در حین اجرای ماموریت و پس بمباران موفق هدف، هواپیمای سعیدی و محمدامینی مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت که منوچهر محققی در فانتوم شماره ۴ با دیدن اوضاع و احوال به آنها اعلام کرد هواپیمایشان غیرقابل کنترل است و تکهای از بدنه آن کنده شده است. در نتیجه محمدامینی با دستور رضا سعیدی بهعنوان فرمانده هواپیما اقدام به اجکت کرد و از هواپیما خارج شدبا اینرویکرد بود که محمدامینی ۱۰ مهر به پایگاه بوشهر مامور شد. لحظات بدو ورودش به آسمان پایگاه نیز با استقبال و آتش پدافند خودی همراه بود. اما گلولههای توپ ضدهوایی خودی به هواپیمای محمدامینی اصابت نکردند. در آنبرهه سرهنگ محمد دادپی فرمانده پایگاه، سرهنگ فریدون صمدی جانشین، ابراهیم کاکاوند رئیس عملیات و محمود ضرابی فرمانده و برنامهنویس گردان شکاری بود.
* ماموریت زدن حارثیه و اولیناجکت
ماموریت چهارفروندی بمباران نیروگاه برق حارثیه در شمال بصره برای صبح ۲۴ مهر ۵۹ در نظر گرفته شد که فانتوم شماره یک با خلبانی محمود ضرابی و محمدعلی اعظمی، شماره دو با خلبانی عباس دوران و یکخلبان دیگر، شماره ۳ با پرواز رضا سعیدی و محمدامینی و فانتوم شماره چهار هم با خلبانی منوچهر محققی و علی خرازیان به پرواز درآمدند. البته هواپیمای شماره ۲ با فرماندهی عباس دوران بهدلیل اشکال فنی پرواز و در ماموریت شرکت نکرد و ماموریت در نهایت بهصورت ۳ فروندی انجام شد.
در حین اجرای ماموریت و پس بمباران موفق هدف، هواپیمای سعیدی و محمدامینی مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت که منوچهر محققی در فانتوم شماره ۴ با دیدن اوضاع و احوال به آنها اعلام کرد هواپیمایشان غیرقابل کنترل است و تکهای از بدنه آن کنده شده است. در نتیجه محمدامینی با دستور رضا سعیدی بهعنوان فرمانده هواپیما اقدام به اجکت کرد و از هواپیما خارج شد.
پس از رسیدن دو خلبان با چتر به زمین، منوچهر محققی اقدام به اوربیت و گردش در آسمان کرد تا هلیکوپتر نجات ۲ خلبان را پیدا و سوار کند. پس از ایناتفاق، سعیدی و محمدامینی به بیمارستان مجتمع پتروشیمی در حال احداث ماهشهر و بعد از ظهر همانروز با هلیکوپتر به پایگاه بوشهر منتقل شدند. دو خلبان یادشده در ساعات شامگاه ۲۴ مهر به پایگاه هوایی بوشهر منتقل و سپس هر دو به تهران اعزام شدند. کمی بعد هم با طی دوره درمان و نقاهت، اجازه پرواز هر دو صادر شد اما محمدامینی با مشکل پاکشدن برخی از اطلاعات از حافظهاش روبرو بود که اینمعضل بهمرور حل شد.
* ماموریتهای سوسنگرد و عملیات مروارید
محمدامینی آبانماه ۵۹ به پایگاه بندرعباس برگشت و برای مدت کوتاهی در گشتهای هوایی اینپایگاه شرکت کرد. سپس دوباره به پایگاه بوشهر برگشت و در ماموریتهای عملیات سوسنگرد، هر روز پرواز کرد. او ۱۵ روز در پایگاه بوشهر ماند و دوباره به بندرعباس برگشت. پس از مدت کوتاهی نیز دوباره به پایگاه بوشهر بازگشت.
با جلوتر رفتن کار جنگ، بیشتر ماموریتهای نیروی هوایی بهدلیل نبود هواپیماهای جایگزین، حالت تدافعی و جلوگیری از پیشروی دشمن گرفتند و تعداد پروازهای برونمرزی کاهش پیدا کرد. محمدامینی در جریان عملیات مروارید در آذر ۵۹، هر روز یکپرواز داشت و یکی از خلبانانی بود که به حمایت از خلبانان نقطهزن که ناوچههای دشمن را هدف قرار میدادند، با هواپیماهای عراقی درگیر میشد.
اواخر دیماه ۵۹ به محمدامینی و ۷ تن از خلبانان پایگاه بندرعباس ابلاغ شد به تهران رفته و ۴ فروند فانتوم را از پایگاه مهرآباد به دزفول منتقل کنند. اینانتقال و روزهای پس از آن، یکماموریت ۱۵ روزه برای اینخلبانان محسوب میشدند.
ازجمله اتفاقات تلخ جنگ برای قاسم محمدامینی، مربوط به صبح ۱۵ بهمن ۵۹ است که خبردار شد عراق ۲ فروند هواپیمای فانتوم ایرانی را مورد هدف قرار داده و خلبانان منصور قریشی و خسرو اخباری در یکفروند و جلال دمیریان و احمد نادی در فانتوم دیگر به شهادت رسیدهاند. در آنروز، هشتماه از ازدواج منصور قریشی میگذشت و دخترش یگانه، خرداد ۱۳۶۰ به دنیا آمد.
ماموریت بعدی محمدامینی در جنگ، بازهای حدودا ۳ ماهه داشت که در پایگاه بوشهر پشت سر گذاشته شد و خاطره اینخلبان از سال تحویل ۱۳۶۰ و حضور در بوشهر، شیطنت نیروی هوایی عراق برای حمله هوایی و ایجاد وضعیت قرمز برای ایرانیها است.
سرتیپ آزاده خلبان قاسم محمدامینی در مراسم رونمایی از «بلندای آسمان وطن»
* تکنیک بمباران عوض میشود؛ ماموریتهای ارتفاع بالا
روش نیروی هوایی ایران در ۶ ماه اول جنگ تحمیلی، ماموریتهای بمباران از ارتفاع پایین بود. اینتکنیک برای فرار از دید رادارهای قوی دشمن انجام میشد اما در سال ۱۳۶۰ تکنیک بمباران اهداف تغییر و تبدیل به «بمباران از ارتفاع بالا» شد. ایننوع بمباران اثرات و آسیبهای مخربی برای دشمن در پی داشت چون بمب رها شده از هواپیما با سرعتی بالای سرعت صوت به زمین میرسید و علاوه بر انفجار مهیب، صدای شدیدی تولید میکرد که موجب پارهشدن پرده گوش و آسیبهای روحی روانی برای دشمن میشد.
قاسم محمدامینی ازجمله خلبانانی است که در اولینسری بمبارانهای از ارتفاع بالای پایگاه بوشهر شرکت کردند. اینماموریت در فروردین ۱۳۶۰ با بمبهای ۷۵۰ پوندی از ارتفاع بالای ۴۰هزار پا در غرب اهواز انجام شد و محمدامینی بهعنوان خلبان کابینجلو در آن شرکت کرد.
* بمباران پالایشگاه خانقین و اسارت لبیبی و کوپال
یکی از ماموریتهای ویژه قاسم محمدامینی در جنگ، بمباران پالایشگاه خانقین است که برای اجرای آن چهارفروند از پایگاه تهران، چهارفروند از بوشهر و چهارفروند از همدان پرواز کردند. اما هدفقرارگرفتن هواپیمای رضا لبیبی و کابین عقبش باعث شد ماموریت لغو شود. هر دو خلبان به اسارت درآمدند و سال ۱۳۶۹ به کشور بازگشتند. پس از لغو اینماموریت، پروازهای ارتفاع از بالا برای یکماه تعطیل و پس از اینبازه زمانی دوباره از سر گرفته شدند.
* ادامه جنگ، لیدر سه شدن و رسیدن به فرماندهی گردان آموزشی
محمدامینی ۱۵ اسفند ۵۹ به درجه سروانی رسیده و تیرماه ۶۰ در همدان به رتبه لیدر سه ارتقاع پیدا کرد. به همیندلیل تعداد پروازهای جنگیاش افزایش پیدا کرد و اجازه داشت در پروازهای آلرت شبانه شرکت کند. اوا اواخر خرداد ۶۰ به پایگاه همدان منتقل شد و پسرش در همانمقطع به دنیا آمد. او به انجام ماموریتهای مختلف در پایگاه همدان مشغول بود که خرمشهر آزاد شد. پس از خرداد ۶۱ نیز پروازهای معلمی خود را در تیرماه آنسال به پایان رساند. آزمون نهایی خود برای معلمخلبان فانتوم شدن را هم در حضور سرهنگ منوچهر محققی پشت سر گذاشت که بهعنوان یکمعلمخلبان سختگیر شناخته میشد.
امریه اعزام به گردان آموزشی افچهار در پایگاه مهرآباد سال ۱۳۶۳ به دست محمدامینی رسید و او خود را به محمود اسکندری فرمانده وقت تیپ شکاری مهرآباد معرفی کرد. به اینترتیب از مرداد ۶۳ یکی از استادخلبانهای گردان آموزشی مهرآباد شد که فرماندهیاش بهعهده علی بختیاری بود و حمدالله کیانساجدی افسر عملیات آن بوداز تابستان ۱۳۶۰ تا سال ۶۳، محمدامینی یکی از نیروهای گردان ۳۱ شکاری پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان بود. او در مهر ۶۱ حدود ۴۰ ساعت پرواز جنگی و اسکرامبل را در پرونده ثبت کرد و درباره پروازهای سال ۶۱ خود میگوید بیشترشان گشت هوایی برای جلوگیری از حملات هوایی دشمن بودند. آبانماه ۶۱ نیز ۴۳ ساعت پرواز جنگی را در کارنامه اینخلبان آزاده دارد.
اسفندماه سال ۶۲، سرهنگ ایرج عصار فرمانده پایگاه شهید نوژه بود، شهید علیرضا یاسینی بهعنوان جانشین و آزاده جانباز خسرو غفاری بهعنوان فرمانده گردان خدمت میکردند. قاسم محمدامینی نیز افسر عملیات گردان بود.
امریه اعزام به گردان آموزشی افچهار در پایگاه مهرآباد سال ۱۳۶۳ به دست محمدامینی رسید و او خود را به محمود اسکندری فرمانده وقت تیپ شکاری مهرآباد معرفی کرد. به اینترتیب از مرداد ۶۳ یکی از استادخلبانهای گردان آموزشی مهرآباد شد که فرماندهیاش بهعهده علی بختیاری بود و حمدالله کیانساجدی افسر عملیات آن بود. در آنبرهه، خلبانها فتحنژاد، حقپرست، شیاری، فعلیزاده و محمدامینی بهعنوان استاد خلبان و چهرههای قدیمیتر و پیشکسوتی چون مرعشی و اسکندری بهعنوان تاپکاور و حامی پرواز میکردند.
محمدامینی سال ۶۵ کماکان جزو استاد خلبانهای گردان ۱۱ شکاری بود و شهریور آنسال بهعنوان فرمانده گردان ۱۱ آموزشی منصوب شد. سال ۱۳۶۸ نیز به سمت ریاست عملیات پایگاه نهم شکاری بندرعباس رسید.
سال ۱۳۶۳ گردان آموزشی ۱۱ شکاری پایگاه مهرآباد
* آموزش و تحویل جنگنده چینی F7
قاسم محمدامینی برای حضور در دوره آموزشی پرواز با جنگنده F7 چین و تحویل اینهواپیما به یکماموریت خارج از کشور اعزام شد و پس از بازگشت، در مهرماه ۱۳۶۹ برای دیدن دوره دافوس به نیروی دریایی رفت. او اول مهر ۱۳۷۰با درجه سرهنگ دو بهعنوان معاون عملیات پایگاه همدان منصوب شد.
* بر فراز مقر منافقین؛ اجکت و اسارت
فروردینماه سال ۱۳۷۱ که چندسال از جنگ تحمیلی گذشته بود، تحرکات منافقین و اعضای سازمان مجاهدین خلق در خاک عراق باعث شد ماموریتی برای بمباران مواضع اینگروهک در عراق انجام شود. به اینترتیب ۳ گروه پروازی و در هر گروه ۴ فروند برای اینماموریت در نظر گرفته شدند که هدفش نزدیک شهر بغداد قرار داشت. قاسم محمدامینی لیدر آخریندسته و لیدر دسته اول نیز امیر خلبان سیروس باهری بود. او از امیر خلبان سیدرضا پردیس نیز بهعنوان لیدر دومیندسته پروازی اینماموریت یاد میکند.
پیش از اجرای ماموریت به او گفته شد با یکفروند دیگر همراه شود. دو گروه دیگر هم بهصورت چهارفروندی در عملیات شرکت میکنند. در اینماموریت ۱۰ فروند هواپیما بمبافکن شرکت کردند و پس از آنها که از همدان برخاسته بودند، تعدادی دیگر از پایگاه دزفول برخاسته و هدف را کوبیده بودند که در مجموع، تعداد هواپیماهای اینعملیات به ۲۳ فروند رسیدراوی کتاب «بلندای آسمان وطن» میگوید پیش از اجرای ماموریت به او گفته شد با یکفروند دیگر همراه شود. دو گروه دیگر هم بهصورت چهارفروندی در عملیات شرکت میکنند. در اینماموریت ۱۰ فروند هواپیما بمبافکن شرکت کردند و پس از آنها که از همدان برخاسته بودند، تعدادی دیگر از پایگاه دزفول برخاسته و هدف را کوبیده بودند که در مجموع، تعداد هواپیماهای اینعملیات به ۲۳ فروند رسید.
پس از رسیدن روی هدف و اجرای ماموریت، محمدامینی برخورد گلولههای ۵۷ میلیمتری را به زیر هواپیما احساس کرد. او سعی کرد هواپیمای زخمی را تا جای ممکن به خاک ایران برساند اما در نهایت همراه با کابین عقب خود ارسلان شریفی ناچار به اجکت و خروج اضطراری از هواپیما شد.
* اسارت و آزادی
سرهنگ قاسم محمدامینی و ستوان ارسلان شریفی ۱۴ روز را در زندان دژبان مرکز (الرشید) طی کردند و محمدامینی در اینبازه زمانی ۱۰ مرتبه مورد بازجویی قرار گرفت. نکته جالبی که او در خاطراتش از اسارت مطرح میکند این است که تمام نشانهها و یادگاریهایی را که خلبانان اسیر دوران دفاع مقدس از آنها صحبت کرده و روی دیوارهای زندان ثبت کرده بودند، به چشم دیده است.
پس از ۱۴ روز اولیه در زندان، محمدامینی و شریفی دو یا سهشب را در پادگان الرشید پشت سر گذاشته و در نهایت نشان و شماره صلیب سرخ دریافت کردند. آنها یکشب دیگر را در زندان الرشید به سر بردند و سپس در اردیبهشت ۱۳۷۱ به اردوگاه الرمادی ۱۰ منتقل شدند. اما هر دو در یکسلول محبوس بودند و یکسال و نیم از اسارتشان گذشت تا اجازه پیدا کردند نزد ۶۴ اسیر ایرانی دیگر اردوگاه زندگی کنند.
با گذشت ۳ سال و نیم زندگی در اردوگاه الرمادی ۱۰، گروه معروف ۶۴ نفره اسرا، به اردوگاه شماره ۹ الرمادی منتقل شدند و تا پایان اسارت در اینمرکز ماندند.
با فراگیرشدن زمزمههای تبادل اسرا و آزادی، روز ۹ یا ۱۰ فروردین ۱۳۷۷ چنداتوبوس ۶۹ اسیر ایرانی اردوگاه الرمادی را به پادگان الرشید بغداد منتقل کردند. اینگروه ۲ شب را در الرشید پشت سر گذاشتند تا روز ۱۲ فروردین مبادله شوند. اما صدام حسین دستور تبادل را امضا نکرد و اینامر برای چندروز به تاخیر افتاد که برای اسرا زجرآور و تحملناپذیر بود.
بههرحال اسرای ایران از طریق مرز خسروی مبادله شده و ابتدا به کرمانشاه و سپس به تهران منتقل شدند. نکته مهم درباره اینتبادل آن است که امیر جانباز خلبان حسین لشگری نیز در جمع ایناسرا حضور داشت و پس از ۱۸ سال اسارت، به میهن بازگشت. نکته مهم دیگری که راوی «بلندای آسمان وطن» به آن اشاره میکند، این است که پیش از اسارت، از نظر جسمی کاملا سالم بود اما در دوران اسارت وزنش ۳۰ کیلوگرم کاهش پیدا کرد و انواع بیماریها و مشکلات را پیدا کرد.
اسرایی که محمدامینی بینشان بود، از کرمانشاه به تهران منتقل شده و هواپیمایشان در ترمینال حجاج فرودگاه مهرآباد مورد استقبال قرار گرفت. اینخلبان یکی از خاطرات روز استقبال را حضور خبرنگاران خارجی ازجمله کریستین امانپور در ترمینال حجاج عنوان کرده که روی دوش یکنفر رفته و از صحنههای استقبال فیلمبرداری میکرد.
آزاده خلبان قاسم محمدامینی آبانماه ۱۳۸۳ به درجه سرتیپ تمامی و جایگاه جانشینی کریم قوامی فرمانده وقت نیروی هوایی رسید. او تا سال ۱۳۸۵ در اینسمت خدمت کرد و تیرماه ۱۳۸۶ بهدرخواست خود، با جانبازی ۸۹ درصد، ۴۲ سال سنوات و جایگاه سپهبدی بازنشسته شد.