تحلیل تابناک؛ دنیای بی پروین، بی فروغ است!
آنچنان که فروغ فرخزاد توسط جمعی برجسته شده و حق او هم بود، اما پروین اعتصامی به آن جایگاهی که باید در حافظه و ذهنیت ایرانی برسد، نرسیده و برجسته نشده است.

در حالی که پروین می توانست از بالا به پایین، مردم را ببیند و یا مثل اشراف زاده ها دغدغه اهالی را نداشته باشد، اما او از مردم و اشک یتیمان سخن گفت. آری، پروین را دوره باید دید.
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، انصاف ماجرا درباره پروین چیز دیگری است. پروین اعتصامی، یکی از برجستهترین شاعران زن ایران، با اشعاری که سرشار از مضامین اجتماعی، اخلاقی و انسانی است، در تاریخ ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد. او با نگاهی عمیق به دردها و رنجهای جامعه، به ویژه محرومان و یتیمان، توانست صدای مردم عادی باشد. با این حال، به نظر میرسد پروین اعتصامی آنگونه که شایسته است، در میان ادبدوستان و جامعه ادبی ایران برجسته نشده و کمتر از شاعران دیگری مانند فروغ فرخزاد مورد توجه قرار گرفته است. فروغ به هر دلیلی، مخصوصا در دو دهه اخیر، بسیار در میان اهالی ادبیات برجسته شده است.
شاعری بزرگ در خانه ای ادیب
پروین اعتصامی، که در خانوادهای ادیب و فرهیخته پرورش یافت، از همان ابتدا با ادبیات و شعر آشنا شد. او با تسلط بر زبان و ادبیات فارسی، اشعاری سرود که نه تنها از نظر هنری ارزشمند بودند، بلکه پیامهای اخلاقی و اجتماعی عمیقی را نیز در خود جای داده بودند. پروین در اشعارش از دردهای مردم، فقر، بیعدالتی و رنج یتیمان سخن گفت و همواره تلاش کرد تا صدای کسانی باشد که در جامعه نادیده گرفته میشدند.
فروغ یا پروین؟
با این حال، به رغم تواناییهای ادبی و مضامین عمیق اشعارش، پروین اعتصامی آنگونه که باید، در میان شاعران معاصر ایران شناخته نشده است. در حالی که شاعرانی مانند فروغ فرخزاد با نگاهی نو و جسورانه به مسائل زنان و جامعه، بالاخره جایگاهی ویژه و مناسب در ادبیات معاصر ایران پیدا کردند، پروین اعتصامی با وجود اشعاری که از دل مردم برآمده بود، و با وجود شناخته شدن در سطح اول شعر ایران، اما همچنان از جایگاهی که باید داشته بتشد، فاصله دارد.
یکی از دلایل این موضوع شاید این باشد که پروین اعتصامی در دورهای میزیست که جامعه ادبی ایران هنوز آمادگی پذیرش صدای زنان را به طور کامل نداشت. او در اشعارش از جایگاهی بالا به پایین نگاه نکرد، بلکه خود را بخشی از مردم دانست و از دردها و رنجهای آنان سخن گفت. این نگاه عمیق و انسانی او به جامعه، باعث شد تا اشعارش برای مردم عادی نیز قابل درک و تأثیرگذار باشد.
آنکس که پروین اعتصامی را نشناسد یا او را با آن همه شاهکار در مناظرات شاعرانه و مضامین عمیق اجتماعی و اخلاقی، صرفاً “شاعر نخود لوبیا” بداند، قطعاً قدر فروغ فرخزاد را هم به درستی نخواهد شناخت و نمی داند. طرفداری چنین فردی از فروغ، نه از سر شناخت هنر و ادبیات، بلکه از بغضی پنهان نسبت به هر چیز دیگری است. پروین و فروغ، هر دو در جایگاه خود بزرگاند و هر کدام چهرهای روشن و تأثیرگذار در ادبیات ایران هستند. جامعهای که پروین را نشناسد و نپذیرد، در حقیقت ظرفیت درک فروغ را هم به معنای واقعی نخواهد داشت و از نام او استفاده ابزاری خواهد کرد؛ این دو، دو روی یک سکهاند و حذف یکی، به معنای نادیده گرفتن دیگری است. جامعهای که پروین ندارد، بیفروغ هم خواهد بود. و جامعه بیفروغ، چشم دیدن پروین را هم نخواهد داشت.
پرفروغ مثل پروین
اشعار پروین نه تنها از نظر ادبی ارزشمند هستند، بلکه از نظر محتوایی نیز میتوانند الهامبخش نسلهای آینده باشند. پروین اعتصامی را باید در بستر زمانهاش دید و به جایگاه واقعیاش در ادبیات ایران توجه کرد.
باید گفت که پروین اعتصامی شاعری است که با نگاهی انسانی و اجتماعی، توانست اشعاری ماندگار از خود به جای بگذارد. او نه تنها از دردهای مردم سخن گفت، بلکه تلاش کرد تا با کلامش، جامعه را به سمت عدالت و انسانیت سوق دهد. جای دارد که جامعه ادبی ایران بیش از پیش به اشعار و جایگاه این شاعر بزرگ توجه کند و او را در جایگاهی که شایستهاش است، قرار دهد.
برنده و بازنده در راه انداختن جنگهای این چنینی، طبیعتاً نه پروین است و نه فروغ. مشخص است که بازی، بازی دیگری است و جدا از دنیای ادبیات و شعر.