تقشه راه تمدنی اندیشه مهدویت
فرهنگ مهدوی و فرهنگ انتظار، به عنوان زمینه شکلگیری تمدن مهدوی، نیازمند تعهد و همت جمعی است. این فرهنگ باید به یک عادت عمومی تبدیل شود تا بتواند بر زندگی فردی و اجتماعی ما تأثیر بگذارد.
![تقشه راه تمدنی اندیشه مهدویت تقشه راه تمدنی اندیشه مهدویت](https://motamedpress.com/wp-content/uploads/2025/02/تقشه-راه-تمدنی-اندیشه-مهدویت.jpg)
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بعضی از گروهها، انتظار امام زمان (عج) را تنها در حیطه فردی و وظایف شخصی محدود میکنند. حال آنکه این اندیشه، ظرفیتهای بزرگ و متعالی را در اختیار ملتها قرار میدهد تا در راه ساخت تمدنهای جهانی از آن بهره ببرند. به نظر میآید امروز جامعه ایرانی، بیش از هر زمان دیگر به این نوع نگاه و این روش اندیشهورزی نیاز دارد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی، محقق و کارشناس حوزه مهدویت، به بررسی زمینههای تمدنی اندیشه مهدویت پرداخته است.
مفهوم انتظار در دوران غیبت
* تسنیم: آشنایی با مفهوم انتظار در دوران غیبت یکی از زمینههای اصلی برای درک حضور امام زمان (عج) به حساب میآید. تعریف دقیق انتظار در این دوران چیست؟
انسان به طور طبیعی به دنبال کمال و بهبود وضعیت خود و جامعه است و انتظار یکی از ویژگیهای ذاتی انسان است و به نوعی جزء لاینفک وجود اوست. این انتظار نه تنها به معنای چشمداشت به ظهور امام مهدی (عج) است، بلکه به معنای آرزو برای یک آینده بهتر و تحقق عدالت و معنویت در جامعه نیز تعریف میشود.
انتظار به ما انگیزه میدهد تا در راستای تحقق اهداف عالی انسانی و دینی خود تلاش کنیم. این انتظار میتواند ما را به سمت فعالیتهای سازنده و تمدنسازی هدایت کند. به همین دلیل، در فرهنگ اسلامی، انتظار به عنوان یک اصل مهم و بنیادین شناخته میشود که باید در زندگی روزمره ما تجلی پیدا کند.
انسانها با این انتظار، به دنبال ساختن دنیایی بهتر و رسیدن به مدینه فاضله هستند و انتظار میتواند ما را به سمت همبستگی، همکاری و تلاش برای بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی هدایت کند. در واقع، انتظار ما را به سمت عمل و فعالیت سوق میدهد و ما را از سستی و بیتحرکی دور میکند.
بنابراین باید به این نکته توجه کنیم که انتظار، نه تنها یک حالت روحی است، بلکه باید به یک فرهنگ و عمل تبدیل شود که در آن همه ما به عنوان یک جامعه به سمت تحقق آرمانها و اهداف مشترک حرکت کنیم.
نقش انتظار در ساخت تمدن
*تسنیم: یکی از برنامههای مهم در نظام جمهوری اسلامی ایران، ساخت تمدن نوین ایرانی اسلامی است. آیا میتوان به معنای واقعی از مفاهیم مرتبط با انتظار منجی، در ساخت تمدنها استفاده کرد؟
انسان به عنوان موجودی جستجوگر و منتظر، در پی یافتن مصداقهای کمال و مطلوب خود است. این جستجو و تلاش برای رسیدن به مدینه فاضله، او را به سمت تجربههای مختلف و متنوعی هدایت میکند. در واقع، هر تمدن و فرهنگی که در طول تاریخ شکل گرفته، نتیجه این تجربیات و عهدهایی است که انسانها با یکدیگر و با ایدهها و ارزشهای مختلف بستهاند.
این عهدها میتوانند شامل پیمانهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی معنوی باشند. هر دورهای از تاریخ، انسانها با توجه به شرایط و نیازهای خود، به نوعی با یکدیگر عهد بستهاند و بر اساس آن عهد، تلاش کردهاند تا جامعهای را بسازند که به آرمانها و ارزشهایشان نزدیکتر باشد.
به عنوان مثال، در دورانهای مختلف، انسانها به ایدئولوژیها و مرامهای مختلفی روی آوردهاند، از جمله ایدئولوژیهای دینی، فلسفی و سیاسی. این عهدها و انتخابها، به نوعی نشاندهنده جستجوی انسان برای یافتن پاسخ به سوالات بنیادی زندگی و تحقق آرمانهایش است.
اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که در این جستجو، انسان باید به ارزشهای الهی و انسانی پایبند باشد. در غیر این صورت، ممکن است به سمت تجربیات و عهدهایی برود که نه تنها او را به کمال نمیرساند، بلکه او را از مسیر صحیح دور میکند.
به همین دلیل، انتظار و شناخت صحیح از امام مهدی (عج) و آموزههای اسلامی میتواند به انسان کمک کند تا در این جستجو، به سمت انتخابهای درست و سازنده حرکت کند. در نهایت، این عهدها و تجربیات باید به سمت ایجاد یک تمدن نوین اسلامی هدایت شوند که در آن ارزشهای انسانی و الهی حاکم باشد و به تحقق مدینه مطلوب نزدیکتر شویم.
*تسنیم: به موضوع عهدهای جمعی و اتصال انسانها به آموزههایی که بشر را به کمال میرساند اشاره کردید. برای این تجدید عهد، چه الزامات و اقداماتی لازم است؟
دور شدن از حجت حقیقی و عدم شناخت صحیح از آن، باعث میشود که انسان در جستجوی کمال و مدینه مطلوب دچار حیرت و سردرگمی شود. این دوری از حجت الهی، انسان را به سمت انحرافات و نجاسات مختلف میکشاند که هم جنبههای ظاهری و هم باطنی دارند.
دعوت انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام، همواره بر این اساس استوار بوده که انسانها باید با حجت خداوند ارتباط برقرار کنند و از او پیروی کنند. این ارتباط به انسان کمک میکند تا در مسیر صحیح قرار گیرد و از انحرافات و نجاسات دوری کند. در واقع، تجدید عهد با امام و حجت الهی، یک عمل ضروری است که باید در زندگی فردی و جمعی ما تجلی پیدا کند.
تجدید عهد تنها به معنای گفتن یک جمله نیست، بلکه باید به معنای بازگشت به اصول و مبانی حقیقی باشد. در زمان غیبت، انسانها باید به منابع حقیقی و الهی تکیه کنند و از منابع غیرحقانی دوری کنند. این بازگشت به عهد فراموش شده، به معنای احیای ارزشها و اصولی است که امام مهدی (عج) در زمان ظهور خود بر اساس آن عمل خواهد کرد.
امام مهدی (عج) به عنوان امام عدل، در زمان ظهور خود به برقراری عدالت خواهد پرداخت. بنابراین، در هر دورهای که انسان در زمان غیبت به سر میبرد، باید به سوی عدالت حرکت کند و خود را از نجاسات ظاهری و باطنی پاک کند. این تطهیر شامل پاکسازی فکری و فرهنگی نیز میشود، زیرا بسیاری از انحرافات ناشی از تفکرات نادرست و فرهنگهای غیرالهی است. در نهایت، این تلاش برای بازگشت به حجت الهی و تجدید عهد با او، میتواند به ما کمک کند تا در مسیر صحیح قرار بگیریم و به تحقق مدینه مطلوب نزدیکتر شویم.
آشنایی با اهداف حکومت امام زمان (عج)
*تسنیم: با مرور برخی رفتارهای منتظران، به نظر میآید گاهی تلقی درستی نسبت به اهداف حکومت امام زمان (عج) وجود ندارد و به تعبیری مردم خواستهها و نیازهای خودشان را بر مفاهیم منتظرانه تحمیل میکنند.
یکی از بزرگترین چالشها در مسیر انتظار و مهدویت، همین است که انسانها به جای اینکه خود را در خدمت امام و حجت حق قرار دهند، به نوعی امام را در خدمت خود آوردهاند. این معکوس شدن رابطه، باعث میشود که انسانها به جای تلاش برای تحقق اهداف الهی و انسانی، به دنبال برآورده شدن نیازهای دنیوی خود باشند.
شیطان و جنودش به خوبی میدانند که در جان انسان انتظار کمال و مدینه مطلوب وجود دارد و به همین دلیل، سعی کردهاند که ریلگذاریهای جعلی برای این انتظار ایجاد کنند. این ریلگذاریها میتواند شامل اعتقادات نادرست، فرهنگهای فاسد و تمدنهای نامطلوب باشد که انسان را به سمت اهداف غلط هدایت میکند. در این حالت، انسان گمان میکند که به سمت مطلوب میرود، در حالی که در واقع به سمت مدینه فاسق حرکت میکند.
ما به عنوان مسلمانان و به ویژه شیعیان، باید به این نکته توجه کنیم که رابطهمان با امام مهدی (عج) باید بر اساس خدمت به او و تحقق اهداف او باشد. امام معصوم، به عنوان یک الگو و راهنما، باید مورد پیروی قرار گیرد و ما باید تلاش کنیم تا در مسیر او حرکت کنیم. این حرکت به سمت امام، نه تنها به معنای طلب حاجات دنیوی نیست، بلکه به معنای تلاش برای تحقق عدالت و کمال در جامعه است.
امام رضا علیه السلام به درستی فرمودند که امام باید مانند کعبه مورد توجه قرار گیرد. مردم باید به سوی امام بروند و نه اینکه انتظار داشته باشند امام به سوی آنها بیاید. این حرکت به سمت امام، مقدمهای برای تحول و تغییر در جامعه است. راز طولانی شدن غیبت نیز به همین موضوع برمیگردد؛ زیرا ما به سمت امام نرفتهایم و در واقع، باید تلاش کنیم که خود را به او نزدیک کنیم. در نهایت، باید به این نکته توجه کنیم که در هر موقعیت فردی و اجتماعی، باید تلاش کنیم تا خواستههای مصلحان و عدالتطلبان را به منصه ظهور برسانیم. این تلاش میتواند به تحقق مفهوم انسان منتظر کمک کند و ما را به سمت تحقق اهداف الهی و انسانی نزدیکتر کند.
نسبت تمدن و فرهنگ
*تسنیم: میدانیم که تمدنها ریشه در فرهنگها دارند و خود، در ساخت فرهنگ جدید مؤثر هستند. نسبت این دو را چگونه باید توضیح داد.
تمدن و فرهنگ دو مقولهای هستند که به شدت به هم وابستهاند و هر کدام نقش خاصی در شکلگیری دیگری دارند. تمدن به عنوان صورت مادی حیات، شامل تمام جنبههای ظاهری زندگی انسانهاست، از جمله معماری، شهرسازی، لباس و سایر مظاهر مادی. اما این صورت مادی بدون یک باطن و روح، نمیتواند معنا پیدا کند.
فرهنگ به عنوان آن روح و جان تمدن، وظیفه دارد که به این صورت مادی معنا و هویت ببخشد. فرهنگ نه تنها ارزشها و هنجارها را تعریف میکند، بلکه به عنوان یک نخ پیونددهنده، تمام جنبههای مادی زندگی را به هم متصل میکند. به همین دلیل، فرهنگ نقش بسیار مهمی در شکلگیری هویت یک تمدن دارد.
اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که فرهنگ نیز مستقل نیست و از باورها، اعتقادات و تفکرات انسانها تغذیه میکند. این باورها و اعتقادات، به عنوان زیرساختهای فرهنگی، تأثیر زیادی بر شکلگیری فرهنگ و در نهایت تمدن دارند. به عبارت دیگر، ما با یک سلسله مراتب روبرو هستیم که در آن تفکر و اعتقاد در رأس قرار دارد و فرهنگ و تمدن به ترتیب در سطوح پایینتر قرار میگیرند.
این هستیشناسی و تفکر درباره عالم و آدم، نه تنها به شکلگیری فرهنگ کمک میکند، بلکه بر نحوه زندگی انسانها و نوع تمدنی که ایجاد میشود نیز تأثیر میگذارد. وقتی یک فرهنگ خاص شکل میگیرد، در عمل انسانها و جوامع به سمت ایجاد یک تمدن خاص حرکت میکنند که نمایانگر آن فرهنگ و ارزشهاست. بنابراین، برای ایجاد یک تمدن مطلوب و پایدار، ضروری است که به این سه مقوله توجه کنیم: اعتقادات و تفکرات، فرهنگ و در نهایت تمدن. این ارتباط متقابل بین این سه عنصر، میتواند به ما کمک کند تا به سمت ایجاد یک جامعهای با هویت و ارزشهای انسانی و الهی حرکت کنیم.
تمدن اسلامی؛ الزامات و معیارها
* تسنیم: در این راستا، تمدن اسلامی چگونه تعریف میشود و چنین تمدنی باید چه ریشهها و معیارهایی داشته باشد؟
تمدن به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی، به شدت وابسته به حوزه فرهنگی و اعتقادی است. وقتی که یک فرهنگ به صورت عمومی پذیرفته میشود و در زندگی روزمره مردم جاری میگردد، میتواند به شکلگیری یک تمدن پایدار و معنادار کمک کند. اگر فرهنگ نتواند به یک عادت عمومی تبدیل شود، تمدن حاصل از آن به نوعی معلق و بیپایه خواهد بود.
تمدن اسلامی، به عنوان یک نمونه بارز، تنها با ساخت و سازهای مادی و تکنولوژیهای پیشرفته به وجود نیامده است. بلکه این تمدن، ریشه در باورها، ارزشها و فرهنگ دینی دارد که به آن معنا و هویت میبخشد. بنابراین، شرط لازم برای شکلگیری یک تمدن، وجود یک حوزه فرهنگی غنی و عمیق است که بتواند به عنوان یک بنیاد برای آن تمدن عمل کند.
این حوزه فرهنگی باید به یک عهد عمومی تبدیل شود، به گونهای که افراد جامعه بر اساس آن تربیت شوند و در تعاملات خود با جهان و دیگران، آن را به کار ببرند. وقتی که این فرهنگ به عنوان یک عهد عمومی پذیرفته شود، هر عمل و رفتاری که از آن جامعه صادر میشود، رنگ و بوی دینی و فرهنگی خواهد داشت.
اما در دنیای امروز، ممکن است نشانههای این فرهنگ و تمدن دینی را کمتر ببینیم. این موضوع به نوعی به فراموشی عهد و ارتباط با اصول و ارزشهای فرهنگی و دینی برمیگردد. بنابراین، برای بازگشت به یک تمدن اسلامی و دینی، ضروری است که این عهد را تجدید کنیم و به فرهنگ و ارزشهای خود توجه بیشتری داشته باشیم.
این تجدید عهد نه تنها به معنای یادآوری اصول و ارزشهاست، بلکه به معنای عملی کردن آنها در زندگی روزمره و ایجاد یک جامعهای است که بر اساس این اصول و ارزشها عمل کند. این امر میتواند به ما کمک کند تا تمدنی بسازیم که نه تنها پایدار باشد، بلکه به عنوان یک الگو برای دیگران نیز عمل کند.
*تسنیم: نقشه راه برای رسیدن به تمدن اسلامی چیست؟
یکی از چالشهای بزرگ ما این است که در زندگی روزمرهمان، گاهی از عهد و ارتباط واقعی با حجت خدا غافل میشویم. ما ممکن است در مناسبتها از امام و حجت خدا صحبت کنیم، اما این کافی نیست. باید در عمل و قول، در عهد با او باشیم و این عهد را به صورت عمومی و فراگیر در جامعه جاری کنیم.
فرهنگ مهدوی و فرهنگ انتظار، به عنوان یک بستر لازم برای شکلگیری تمدن مهدوی، نیازمند تعهد و همت جمعی است. این فرهنگ باید به یک عادت عمومی تبدیل شود تا بتواند تأثیر عمیقی بر زندگی فردی و اجتماعی ما بگذارد. در این راستا، کتاب «استراتژی انتظار» میتواند به عنوان یک نقشه راه برای ما عمل کند. این کتاب میتواند به ما کمک کند تا جریانهای فرهنگی و تمدنی معاصر را بهتر بشناسیم و مقدمات لازم برای تغییر و تحول را درک کنیم.
در واقع ما باید در جاده انتظار، با اعتقادی عمیق و عملی، به سوی عدالت و صلاح حرکت کنیم. این حرکت نه تنها به معنای انتظار برای ظهور امام زمان (عج) است، بلکه به معنای تلاش برای ایجاد شرایطی است که در آن عدالت و صلاح به عنوان ارزشهای محوری جامعه قرار گیرد. به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، باید به سوی عدالت فرار کنیم و در این مسیر، شایستگی لازم برای استقبال از امام عصر (عج) و دولت کریمهاش را پیدا کنیم. این تلاش جمعی و فردی میتواند به ما کمک کند تا به عنوان انسانهای منتظر، به تحقق آرمانهای الهی نزدیکتر شویم. امید است که با همت و تلاش، بتوانیم در این مسیر گام برداریم و به تحقق تمدن مهدوی و فرهنگ انتظار کمک کنیم.
انتهای پیام/