مهرداد اسکویی: تاریخ عکاسی ایران تکنفره نیست
به گزارش خبرنگار مهر، هفتصد و نودمین شب از شبهای بخارا شامگاه شنبه ۲۴ آذرماه با عنوان «شب عکاسی قاجار» و با حضور پژوهشگران و هنرمندان عکاس در سالن خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. علی دهباشی در معرفی «شب عکاسی قاجار» بیان کرد: شما امشب با آرای و عقاید و یافتههای تازه پژوهشگران عکاسی معاصر ایران آشنا خواهید شد.
در این برنامه فیلم مستندی از مهرداد اسکویی نیز به نمایش درآمد.
محمدرضا طهماسبپور اولین سخنران این برنامه، شب عکاسی قاجار را فرصتی برای آشنایی با عکاسی پرظرفیت دوران قاجار قلمداد کرد و گفت: در این برنامه بهتر است نسبت به عکاسان، عکسها و مسائل مربوط به این دوران آشنایی پیدا کنیم تا انگیزهای برای هنرجویان و دانشجویان شود تا توجه شان به این ماجرا جلب شود و مسیر را ادامه دهند و با رویکردهای جدید ادامه دهنده این جریان باشند تا با مباحث آکادمیک جدیدی که در دانشگاهها مطرح میشود، بتوانند در قالب کتاب و مقاله در این زمینه کار کنند. شب عکاسی قاجار را نمیتوان بدون یادبود بزرگان این رشته برگزار کنیم و به همین دلیل باید از بزرگان این رشته که در پژوهش سرآمد بودند، یعنی ایرج افشار، یحیی ذکا و شهریار عدل که بنیانگذاران عکاسی در دوران قاجار بودند، یاد کنیم.
تاریخ عکاسی ایران تکنفره نیست
کیانوش معتقدی، موضوعی را که برای صحبت انتخاب کرده، دغدغه چندین ساله خود برشمرد و گفت: به دلیل علاقهای که به عکسهای قاجار داشتم، این دغدغه در من ایجاد شد که درباره چهره و شخصیت مهم عکاسی دوران قاجار یعنی آنتوان سوروگین است. خوشبختانه بیش از نیم قرن است که پژوهشگران غربی و ایرانی کارهای او را دنبال میکنند و کتابها و مقالات بسیاری در مورد این چهره نوشته شده است. همچنین نمایشگاههای متعددی درباره او برگزار شده که در کل این حجم از علاقمندی به این چهره، در میان هیچ کدام از عکاسان ایرانی پدید نیامده است. این چهره به یک شخصیت افسانهای در حوزه عکاسی بدل شده که از ابعاد مختلف میتوان آن را مورد بررسی قرار داد.
آنتوان سوروگین معروف به «آنتوان خان» عکاس ایرانی گرجستانی دوران ناصرالدین شاه قاجار بود که با مجموعه عکس هایش از مردم، مکان ها آداب و رسوم، مشاغل و به ویژه اقوام ایرانی در عین حال که یکی از نخستین عکاسان ایرانی است و به لحاظ هنری تصاویر درخوری به ثبت رسانده به لحاظ تاریخی، دارای اهمیت و اعتبار ویژهای است.
وی بیان کرد: آنتوان سوروگین در ایران و گرجستان و ارمنستان عکاسی میکرد اما بیشتر خودش را ایرانی میدانست؛ به همین دیل بود که بعد از مشروطه عنوان گرجستانی را از نام خود حذف میکند. زندگی طولانی که در ایران داشت و زحمات بسیاری که برای عکاسی کشیده، همه و همه شخصیت چندوجهی را در تاریخ عکاسی ایران رقم زده است.
معتقدی با اشاره به اشتباهاتی تاریخی درباره آنتوان سوروگین، توضیح داد: درباره تحولات آغازین زندگی او اشتباهاتی به وجود آمده و تکرار شده و مهمتر اینکه عکسهایی که امروز دههها است به عنوان عکسهای آنتوان سوروگین میشناسند، به غلط به نام او ثبت شده و بیش از دو سوم آن متعلق به او نیستند. این اشتباه سبب شده که مقالات و کتابهای بسیاری با ارجاع به این عکسها منتشر شود غافل از اینکه این عکسها متعلق به او نیست. آنتوان سوروگین را عکاس مظفرالدین میرزا در تبریز میشناسیم و ماجرای او از همین جا آغاز میشود. مساله مطروحه این است که سوروگینی که ما میشناسیم، در واقع عکاس ناصرالدین شاه نبود و بر اساس اسناد و عکسهایی که الان داریم، میتوانم این اطمینان خاطر را به شما بدهم که سوروگین درست است که در زمان ناصرالدین شاه زیست و کار کرده اما عکاسی نیست که توانسته باشد در دربار ناصری عکاسی کند.
وی تصریح کرد: توجه بیش از حد به آنتوان سوروگین سبب شده که ما خودمان فراموش کنیم تاریخ عکاسی ما فقط یک نفره نیست و در این تاریخ، ناصرالدین شاه عکاس، عکاس مهم است ولی حتی «میر سید علی» که بیرون از کاخ آتلیه عکاسی دارد و عکسهایی از مردم و واقعیت جامعه میگیرد، همه در کنار هم مهم است. در مورد هنر قاجار و به ویژه هنر عکاسی قاجار باید کمی لنز را عقبتر ببریم و آگاهی را بیشتر کنیم و حالا که شانس دسترسی به اسناد در داخل و خارج از ایران مهیا است، باید کمی منصفانهتر تاریخ عکاسی ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
در ادامه بهاره اللهدادی درباره پایگاه رقومی اسناد تصویری تاریخ شهر و معماری ایران و قابیت عکسهای تاریخی در نقد منصفانه تاریخ سخن گفت.
روایت مهرداد اسکویی از مجموعهداری تاریخی
از مهرداد اسکویی که نتوانسته در این جلسه حضور داشته باشد، ویدئویی پخش شد. اسکویی در این ویدئو درباره عکسهای دوران قاجار گفت: من از سال ۱۳۸۸ با راهنمایی ایرج افشار کار مجموعهداری عکاسی و کارت پستالهای تاریخی را شروع کردم؛ من اصلا نمیخواستم وارد این حوزه کاری شوم اما آقای افشار با توجه به اینکه عکاسی و فیلمسازی میکردم از من خواست این کار را انجام دهم. ایده جمعآوری این مجموعه و نمایش آنها به صورت کتاب یا نمایشگاه، ایدهای بود که روی من تاثیرگذار بود و این کار و پژوهش را آغاز کردم. مجموعه هدفمندی را شکل دادم، هدفمند برای اینکه آنها را در کشوهای میز فقط برای خودم محبوس نکنم و آنها را به همگان و علاقمندان ارائه کنم. این ایده که عکسها زندانی نشوند تا تاریخ اجتماعی و فرهنگی از طریق بررسی اینها، مورد بررسی قرار بگیرند، شروع کردم و در این مسیر از پژوهشگران دعوت به همکاری کردم.
وی تاکید کرد: باید محدوده مجموعهداری را مشخص کرد؛ برای مثال کتاب عکسهای کودکان دوره قاجار یکی از کتابهایی است که با عنوان «کتاب کودکی» منتشر شده، تمرکزش روی عکسهای کودکان دوران قاجار است که در آن توجه به تاریخ خرد از اهمیت برخوردار است.
نسل جدید با نگاهی متفاوت به عکسهای تاریخی در یک مجموعه، آنها را گسترش و از آنها به مردم کشورش گزارش میدهد.
اسکویی، بخش مهمی از مجموعهداری را «آرشیو کردن» دانست و گفت: چگونه آرشیو کردن، بحثی است که مهم است تا اسناد در دما وشرایط خوب نگهداری شوند. اولین کاری که ما انجام میدهیم، اسکن عکسها و کدگذاری آنها و گذاردن در آرشیو است. آزاد کردن تاریخ در عکسهای قاجار و دموکراتیکه کردن تاریخ در عکسهای قاجار، نکات مهم است. همچنین یکی از نکات مهم تحت فشار قرار ندادن از سوی سازمانها در در اختیار قرار دادن عکسهای تاریخی است.
این مستندساز و عکاس با بیان اینکه علاقمندی نسل جدید برای من نوید یک اتفاق بزرگ است، توضیح داد: نسل جدید با نگاهی متفاوت به عکسهای تاریخی در یک مجموعه، آنها را گسترش و از آنها به مردم کشورش گزارش میدهد. اینها به نظر من مهمترین مساله است که برای حفظ حافظه جمعی تاریخی، نیاز به انتشار و به اشتراک گذاردن عکسهای تاریخی داریم. به همین دلیل از مجموعهداران تاریخ قاجار تقاضا میکنم از داشتههایشان محافظت کنند و در عین حال اینها را به اشتراک بگذارند.
در پایان، سیامک دلزنده در سخنانی درباره عکس «تخت طاووس و امتناع شاهانه؛ قبله عالم در قاب حسینعلی» گفت: تاکیدم بر «قبله عالم در قاب حسینعلی» به دلیل سخنان کیانوش معتقدی بود که این عکس را به آنتوان سوروگین منصوب کرده بودم اما نام عکاس را در عنوان گذاشتم که از عکاسان مهم دوران قاجار است. بحث من درباره دوقطبی تخت و صندلی است؛ در پژوهش خودم تاریخ هنر ایران را درون قابهای خاصی قرار دادم که در آن سعی کردم روایتهای موجود را مفصلبندی جدیدی کنم تا به نوعی در شالوده یک دستگاه جدید قرار بگیرد. در نتیجه بسیاری از مفاهیم را که تناسب با این روایتها داشته، در کنار هم قرار دادم.