کتابی که خواندن آن از نان شب واجب تر است
در روزگاری که برخی گمان میکنند مکتبنرفته و معلمندیده، میتوانند مسئلهآموز صد مدرس شوند، و هرچه سریعتر باید فقط بنویسند، خواندن "عناصر داستان" کمک بزرگی است به نوقلمانی که قصد دارند حرفهای عمل کنند و اصولی بنویسند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمال میرصادقی تنها یک نام نیست، او آغازگر راهی است در وادی داستاننویسی. هرچند میرصادقی در حوزه داستاننویسی جزو نویسندگان مطرح در میان مخاطبان عام نیست و نتوانسته این توفیق را داشته باشد که نامش در ردیف نویسندگانی چون جلال، هدایت، بزرگ علوی و … قرار گیرد، اما او با فعالیت در حوزه پژوهش توانست راهی پیش پای نویسندگان و علاقهمندان به جهان داستان بگشاید که تقریباً همه از پیمودن این مسیر ناگزیرند.
میرصادقی با انتشار آثاری چون “عناصر داستان” که چاپ دوازدهم آن اخیراً از سوی نشر سخن به چاپ رسیده، در واقع الفبای داستاننویسی را به ایرانیان آموزش داده است. داستان که قالب مورد علاقه ایرانیان در دهههای گذشته است، جهانی ناشناخته برای بسیاری است؛ جهانی که میرصادقی تلاش دارد اجزای آن را در این کتاب بربشمارد و به آنها معرفی کند. هرچند او پس از “عناصر داستان” نیز آثار مختلفی در حوزه پژوهش و آموزش داستاننویسی منتشر کرد، اما “عناصر داستان” را میتوان همچنان مقدمه ورود به دیگر آثار دانست.
مولف که سالهاست به آموزش داستاننویسی اشتغال دارد، تلاش دارد از الف تا ی این قالب خواستنی را در 14 فصل با ارائه نمونههای ایرانی و خارجی متعدد معرفی کند. کتاب، در چاپهای متعدد تصحیح و با حذف و اضافه و ویراست جدید در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. میرصادقی بحث را از اجزای سازنده داستان یعنی از پیرنگ، حادثه، شخصیتپردازی و… شروع کرده و بعد به این پرداخته که اصلاً داستان چیست؟ انواع آن کدام است و … و در نهایت سری هم به ژانرهای مختلف و نویسندگان و نمایندگان هر ژانر رفته است.
در روزگاری که برخی گمان میکنند مکتبنرفته و معلمندیده، میتوانند مسئلهآموز صد مدرس شوند، و هرچه سریعتر باید فقط بنویسند و … انتشار آثاری چون “عناصر داستان” کمک بزرگی است به نوقلمانی که قصد دارند حرفهای عمل کنند و اصولی بنویسند. برای این بخش از نوقلمان، خواندن کتابهایی مثل این اثر میرصادقی از نان شب هم واجبتر است، برخی از مخاطبان خواندن آن را همانند مطالعه کتابهای فن شعر و عروض و قافیه برای شاعران ضروری توصیف کردهاند.
از سوی دیگر، جلسات نقد ادبی در سالهای گذشته یا به بهبه و چهچه کردنها خلاصه شده و یا نویسنده با حضور در شبکههای اجتماعی، اثر خود را به گرفتن “بازخورد” محدود کرده و از نعمت نقد حرفهای محروم میکند. در چنین شرایطی، آثاری چون کتاب حاضر این فرصت را به مخاطبان میدهد که نقد سازندهتری داشته باشند و از مخاطب ذوقی به مخاطبی نیمهحرفهای تبدیل شوند. مباحث مطرح شده در “عناصر داستان” را میتوان آغازی برای ورود به وادی نقد ساختاری نیز در نظر گرفت.
هرچند برخی معتقدند کتاب “عناصر داستان” میرصادقی روزآمد نیست و گاه مخاطبانش را ممکن است به خطا بیندازد یا گاه دچار وسواس فکری بیندازد. این نقد بیشتر در بخش معرفی ژانرهای داستاننویسی صدق میکند. با این حال، نقدهای اینچنین از ارزش کاری که میرصادقی در شش دهه برای آشنایی ایرانیها با جهان داستان انجام داد، نمیکاهد و از اعتبار نمیاندازد.
انتهای پیام/